جمهوری اسلامی چگونه ایران را نجات داد؟!
به گزارش مشرق، عبدالرحیم انصاری، فعال رسانه در مطلبی در تلگرام نوشت:
اگر تاریخ سیصد چهارصد سال اخیر را مرور کنیم خواهیم دید ایران پس از دوران نادرشاه، کریم خان زند، و آقا محمدخان قاجار که در مجموع موفق شدند حاکمیت ایران را یکپارچه ساخته، قلمروهای از دست رفته را بازیابی کرده، و یک ثباتی را در کشور حاکم کنند، شاهان بعدی در حفظ اقتدار ایران ناکام بودند و هرچه جلوتر آمدند عرصه بر آنها تنگ تر هم شد، که اوج این خفت ها در زمان فتحعلی شاه قاجار رقم خورد.
اما من فکر نمیکنم فتحعلی شاه حاکمی ضعیف تر از پیشینیان بود؛ اتفاقا او همواره اهل نبرد با متجاورین بود و در راه دفاع از خاک ایران نیز کوتاهی نکرد؛ این بدان معنا نیست که اشتباه نداشت؛ اما بر خلاف آنچه بعضی ها میگویند آنچنان بی عرضه هم نبود.
آنچه در زمان فتحعلی شاه اتفاق افتاد تغییر معادلات جهانی، و تحول علم و فناوری در اروپا بود که ایرانی ها تا آن زمان اطلاع دقیقی از این تحولات نداشتند.
همچنین در دربار ایران نگاه استراتژیک و یا تدابیر ویژه در سیاست خارجی دیده نمیشد و هر آنچه بود، یک حاکمیت سنتی بر قلمروهای خود، با شیوه ها و جنگ افزارهای قدیمی بود.
حال آنکه همسایه شمالی ایران یعنی روسیه از زمان "پتر کبیر" رویای رسیدن به آب های گرم جنوب را در سر میپروراند، و اگر آنها بارها و بارها به قفقاز حمله میکردند، بخش هایی از ایران را میگرفتند و دوباره از دست میدادند، صرفا بخاطر سرزمین هایی مثل گرجستان، آذربایجان یا ارمنستان نبود؛ بلکه آنها تسلط بر ایران و نفوذ در آن را بر اساس یک هدف ژئوپلیتیکی و با نگاهی استراتژیک دنبال میکردند، در حالی که پادشاهان ما چنین تفکری نداشتند و اگر جایی را نیز فتح میکردند صرفا برای گسترش قلمرو و قدرتنمایی بود، نه از روی آینده نگری!
جنگ های اروپا که شروع شد، و کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و روسیه که درگیر شدند، برای رقابت با یکدیگر، هر یک سیاست های ژئوپلیتیکی خود را به کار میگرفتند؛ از جمله نفوذ انگلیس ها در ایران و نزدیک شدن به شاه مملکت به منظور جلوگیری از نفوذ روسیه به جنوب، تا شاید مانع از رسیدن آنها به هندی شوند که آن زمان مستعمره انگلیس بود.
در آن دوران پاکستان هم بخشی از هند بود و ایران با هندوستان مرز داشت.
انگلیس همچنین خاک ایران را عرصه رقابت با فرانسه ای میدانست که ناپلئون قدرتمند آن را رهبری میکرد.
انگیزه رقابت با فرانسه نیز همان ترس انگلیس ها از رسیدن فرانسه به هند از طریق ایران بود.
جزئیات بسیار زیاد است و نمیشود همه را اینجا ذکر کرد، اما مقصودم از بیان این وجیزه آن بود که ایران زمانی متوجه عقب ماندگی های سیاسی، علمی و تکنولوژیکی خود شد که رقابتی بین امپراتوری های اروپا، روسیه و حتی عثمانی شکل گرفته بود؛ آنجا بود که ایرانیان تازه متوجه شدند چقدر از دنیای مدرن آن روز بی خبر و بی اطلاع بوده اند.
در واقع ایران چاره ای هم جز این رفتارهای واکنشی و از روی استیصال نداشت؛ از آن زمان به بعد مملکت ما عرصه نفوذ، تاخت و تاز و رقابت قدرتها شد.
فی المثل پادشاهان گاهی برای دفع شر روسیه به سمت انگلیس غش میکردند، گاهی از ترس انگلیس در دام روسهای تزاری می افتادند، و گاهی نیز از هردوی آنها که پشت پرده متحد شده بودند رکب میخوردند!
این مصیبت ها کم و بیش در دوران تمام پادشاهان قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم نیز ادامه داشت، تا اینکه انقلاب ۵۷ شکل گرفت و جمهوری اسلامی روی کار آمد.
نظامی که شعارش "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" بود.
این البته بر
موازنه منفی یعنی آنکه نه با شرقی ها تعامل میکنیم و نه با غربی ها؛ حال آنکه جمهوری اسلامی راه تعامل با هیچ کشوری را نبست، ولی گفت به هیچکس باج نمیدهد؛ لذا شعار "نه شرقی، نه غربی" را از این منظر میشود بررسی کرد.
طبیعی بود این رویکرد به مذاق قدرت های سلطه گر که حالا آمریکا هم به آنها اضافه شده بود، و منافع خود را در خطر میدیدند خوش نمی آمد.
نتیجه شد ۴۷ سال استقامت جمهوری اسلامی برای رهایی از سلطه ای که بر ایران تحمیل شده بود.
استقامتی که علیرغم همه دردسرهایش حالا میرود ایران را نه تنها از زیر یوغ قدرتها خارج کند، که فراتر از آن، در بسیاری موارد از آنها پیشی هم بگیرد.
اما دستاوردهای مهم و تاریخ ساز جمهوری اسلامی چه بود؟
اول آنکه تلاش کرد عقب ماندگی های علمی و تکنولوژیکی را جبران کند و حتی در مواردی از غالب کشورهای جهان پیشی بگیرد، که نمونه های آن را در حوزه هوافضا، هسته ای، موشکی، نانو و غیره میتوان دید.
دوم جبران عقب ماندگی های ایران در سیاست خارجی و تسلط بر حوزه ژئوپلیتیک بود که حالا باعث تقویت نگاه راهبردی در عرصه سیاسی و دیپلماتیک کشورمان شده است؛ در واقع ایران امروز خود را به یکی از تاثیرگذارترین بازیگران جغرافیای سیاسی در منطقه و جهان تبدیل کرده است.
سوم تقویت قدرت دفاعی، به روز رسانی تجهیزات و جنگ افزارها، و دست یابی به محصولات بی نظیری مانند موشک و پهپادهایی است که حالا غربی ها آرزوی داشتنش را دارند.
این مهم در کنار موارد اول و دوم، اکنون باعث شده جمهوری اسلامی بتواند تا حدود زیادی خود را از سلطه غربی ها خارج کرده و بعد از چند قرن ایران را به استقلال کامل نزدیک و نزدیکتر سازد.
یعنی کشوری که در گذشته نه از تحولات سیاسی و رویکردهای ژئوپلیتیکی جهان با خبر بود، نه با علم و فناوری آشنا بود، و نه جنگ افزار مناسب و پیشرفته ای برای دفاع از خود در اختیار داشت، اکنون خودِ غربی ها ادعا میکنند که در حال احیای امپراتوری ایران است؛ ادعای احیای امپراتوری اگرچه با نگاه ما متفاوت است اما در واقع بر آینده نگری، نگاه استراتژیک، توان دفاعی و نفوذ غیر قابل انکار ایران در منطقه دلالت دارد.
آری!
سختی ها هست، مشکلات هم هست، اما جمهوری اسلامی میرود تا ایران را یکبار برای همیشه از یک پیچ تاریخی عبور دهد، که اگر با حمایت مردم موفق به این کار شود، ایران دیگر نه آنچنان تاثیرپذیر از تحولات جهانی، بلکه بیشتر تاثیرگذار در این حوزه خواهد بود و به یک قدرت مهم بدل میشود.
در پایان تاکید میکنم، اگر میخواهید فردی تاثیرگذار در عرصه جهاد تبیین باشید، اولا تاریخ چند قرن گذشته را بدون تعصب بخوانید، مسلط شوید و با مقایسه شرایط آن دوران ها با امروز جایگاه برجسته نظام فعلی را برای مخاطب روشن سازید؛ همچنین مسائل سیاسی داخلی را از نگاه بین الملل ببینید، بازیچه احزاب و جریان های سیاسی چپ و راست نشوید، و منافع ملی را تنها در رقابت با قدرت های منطقه ای و جهانی دنبال نمایید.
نگاه بین الملل به شما این امکان را میدهد تا خود را از جنگ های زرگری و بدون اولویت جریان های سیاسی که غالبا برای منافع خودشان میجنگند، برهانید.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.