راه سوم بین حجاب اجباری و بیحجابی چیست؟
روزنامه اعتماد نوشت: در مناقشه حجاب، دو صدا بیشتر شنیده میشود: یکی از اجبار سخن میگوید، دیگری از رهایی بیقید. اما میان این دو، راه سومی هم هست؛ راهی که هم از متن دین برمیخیزد، هم با فلسفه مدرن و اندیشه امام خمینی(ره) سازگار است.
کد خبر: 743891 | ۱۴۰۴/۰۸/۰۴ ۱۴:۱۱:۲۰
«حجاب؛ میان ایمان و آزادین عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم محسن بوذیسراوانی است که در آن آمده؛ در مناقشه حجاب، دو صدا بیشتر شنیده میشود: یکی از اجبار سخن میگوید، دیگری از رهایی بیقید.
اما میان این دو، راه سومی هم هست؛ راهی که هم از متن دین برمیخیزد، هم با فلسفه مدرن و اندیشه امام خمینی(ره) سازگار است: آزادی با مسوولیت، ایمان با آگاهی.
مساله حجاب، بیش از آنکه دعوایی بر سر ظاهر باشد، گفتوگویی است درباره انسان؛ درباره نسبت آزادی و مسوولیت، میان ایمان و عقل، میان فرد و جامعه.
در یک سوی ماجرا کسانیاند که میخواهند ایمان را با قانون حفظ کنند.
در سوی دیگر، کسانی که آزادی را در حذف هر قید و مرز میجویند.
اما هیچ یک از این دو نگاه، انسان را تمامقد نمیبیند.
انسان نه مخلوقِ اجبار است و نه محصولِ بینظمی؛ او موجودی آزاد است که باید در آزادی، اخلاقی بماند.
قرآن از همان آغاز این را گفته است: «لا إِکراهَ فِی الدِّین» - هیچ اجباری در ایمان نیست، زیرا ایمانِ اجباری، دروغین است.
فقه اسلامی نیز با قاعده مصلحت و تزاحم به ما یاد میدهد که حفظ کرامتِ انسان، در موارد تعارض، بر اجرای شکلیِ احکام تقدم دارد.
امام خمینی(ره) سالها پیش در نجف گفته بود: «اگر انسان را در بند کنید تا مومن شود، ایمانش حیوانی است نه انسانی.» او ایمان را نه در ترس، بلکه در آگاهی میدید.
در دنیای جدید، فلاسفه اخلاق هم به نتیجهای مشابه رسیدهاند.
کانت آزادی را در اطاعت از عقل اخلاقی میدانست و جان استوارت میل در رساله درباره آزادی نوشت: «آزادی تا آنجاست که به دیگری آسیب نرساند.» پس آزادیِ بیمرز، نه عقلانی است و نه اخلاقی؛ همانطور که اجبار دینی، نه مومن میسازد و نه جامعهای سالم.
امام خمینی(ره) همین معنا را در زبان سیاست تکرار کرد: «حکومت اگر بخواهد دین را با زور نگه دارد، از دین جز پوستهای نمیماند.» از نگاه او، حکومت دینی باید اخلاق را پاس دارد، نه ترس را.
نه پلیسِ ایمان باشد، نه مبلغِ بیقیدی؛ بلکه حافظِ کرامت انسان، چه محجبه باشد و چه بیحجاب.
جامعه امروز ایران به همین راه سوم نیاز دارد؛ راهی که آزادی را از بینظمی جدا کند و ایمان را از اجبار.
پوشش، وقتی انتخاب است معنا دارد و ناهنجاری آنجاست که احترامِ جمعی عمدا شکسته میشود.
قانون باید حداقلها را حفظ کند: منع برهنگی آشکار یا رفتارهای توهینآمیز نسبت به فرهنگ و باورهای عمومی جامعه.
اما ایمان را نمیشود با مجازات آفرید، همانطور که آزادی را نمیشود با تحقیر نگه داشت.
حجاب، اگر از معرفت برنخیزد، پوستهای بیش نیست و آزادی اگر از اخلاق جدا شود، به آشوب میرسد و شاید وقت آن رسیده باشد که گفتوگوی ملی درباره پوشش، از مرز تقابل بگذرد و به فهم مشترک از کرامت انسان برسد.
حفظ کرامت انسان، بالاتر از حفظ ظاهر است.