نگاهی افسانهای به نقش مادر در جامعه؛ نمایش ایرانی مبتنی بر خرد است
کارگردان نمایش «عروس انار» با اشاره به مورد توجه قرار دادن مضامین اجتماعی و آئینهای کهن در این اثر نمایشی از جایگاه خرد در نمایشهای شرقی و ایرانی گفت.
حسین جمالی کارگردان نمایش «عروس انار» که این شبها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع و ایده این نمایش توضیح داد: ایده اصلی این کار از زمانی آغاز شد که چند خبر درباره قتلهای ناموسی و متعصبانه شنیدم.
وقتی میدیدم که میزان خشونت این قتلها چقدر رو به افزایش است و تعدادشان هم بیشتر میشود، توجه من جلب شد و تصمیم گرفتم روی آن کار کنم.
به این مسئله فکر کردم که ما، بهویژه با توجه به نقش کلیدی زن در جامعهمان به عنوان «مادر»، میتوانیم اثری خلق کنیم که به جایگاه و شأن مادر در جامعه توجه نشان دهد.
نه به این معنا که با یک نمایش این جایگاه بازگردانده شود، بلکه برای ایجاد توجه و آگاهی نسبت به نقش زن و مادر در تربیت نسل و ساخت آینده به سراغ چنین سوژهای برویم.
مادران قوی میتوانند بر آینده جامعه تأثیر بگذارند، در حالی که مادرانی که در ترس یا اندوه زندگی میکنند، خود و فرزندانشان آسیب میبینند.
از همین نقطه، ایده شکل گرفت و شروع به کار روی آن کردم.
به کارگیری بیانی «افسانهگونه»
وی در رابطه با پیوند این نمایش با افسانهها و آئینهای محلی بیان کرد: از آنجا که خودم محقق در زمینه آئینها و نمایشهای ایرانی هستم، از چند آئین سنتی الهام گرفتم.
مثلاً آئین «انارچین الموت» و آئینهای مشابهی که در نقاط مختلف کشور وجود دارد.
این آئینها را با هم ترکیب کردم و یک آئین تازه مخصوص این افسانه خلق شد؛ سرگذشتی که از آنِ خودمان و متعلق به امروز ماست، اما شیوه بیانی آن «افسانهگونه» است.
در افسانهها معمولاً پایانی وجود دارد که در آن همهچیز به خوشی به پایان میرسد.
یعنی همیشه رنج در مسیر وجود دارد اما اگر در مسیر درستی باشیم، به اتفاقهای درست منجر میشود و آن اتفاق درست، اصولاً زندگی بهتر و جهانی بهتر است.
جمالی درباره شیوه اجرایی این نمایش عنوان کرد: در روش کارگردانی من، تمرکز اصلی بر بازیگران است.
صحنه در اختیار بازیگران است تا بتوانند محتوا را منتقل کنند.
ایجاد لحنهای هماهنگ و ساخت فضای واحد از وظایف من بود که با همفکری بازیگران و طراحان شکل گرفت.
طراحیهای مختلف در این زمینه تأثیرگذار بودند و در نهایت، این بازیگران بودند که رفتارمندی خاص اثر را که نوعی فاصلهگذاری است شکل دادند.
نمایش چندان رئالیستی نیست و نمیخواهد مخاطب را به لحاظ احساسی درگیر کند بلکه میخواهد خرد و اندیشه مخاطب فعال شود تا موضوع را عاقلانه ببیند نه صرفاً احساسی.
تقریباً همه آئینهای نمایشی ایران آهنگیناند
وی با اشاره به جایگاه موسیقی در «عروس انار» گفت: موسیقی همیشه بخش جداییناپذیر کارهای من بوده است.
در این نمایش هم موسیقی در کلام، در صدا و در سازها حضور دارد.
گاهی موسیقی در قالب هارمونی و ملودی آشکار میشود.
بیان موسیقایی، در واقع بیان آئینهای نمایشی ماست.
تقریباً همه آئینهای نمایشی ایران آهنگین هستند و با موسیقی اجرا میشوند.
اگر رفتارهای نمایشی کردی، ترکی یا عربی را بررسی کنید، میبینید موسیقی بخش مهمی از فرهنگ عامیانه ماست.
من نیز از موسیقی به عنوان عنصری روایی استفاده کردهام.
کارگردان نمایش «عروس انار» در رابطه با استفاده از رنگ سبز و نورپردازی نه چندان روشن در این نمایش اظهار کرد: ما به رنگی نیاز داشتیم که با طبیعت هماهنگ باشد.
طراح نور این ایده را پیشنهاد داد و من پذیرفتم، چون رنگ سبز میتوانست سرمای موجود در المان درخت صحنه را تعدیل و حس زندگی و طبیعت را القا کند.
جمالی با اشاره به نشان ندادن برخی آکسسوارها در صحنه ابراز کرد: در واقع اشیایی مثل قلیان اهمیت چندانی نداشتند.
ما در نمایش «بازی» میکنیم و قصه تعریف میکنیم.
هدف این است که مخاطب بداند این یک بازی است، نه بازسازی واقعیت.
به این ترتیب، اجازه نمیدهیم مخاطب در «وهم» داستان غرق شود، بلکه او را در بخش خیال و اندیشه همراه میکنیم.
این نوع نگاه، نوعی دستاورد معرفتی در نمایشهای شرقی است، بهویژه در جغرافیایی به نام ایران که رفتارهای نمایشیاش مبتنی بر خرد است.
شکسپیر در قرن ۱۷ با آثارش خردگرایی را ترویج میکرد اما سالها پیشتر از او در شاهنامه فردوسی ابیاتی داریم که بر خرد تأکید میکنند.
این نشان میدهد مردم ما از دیرباز گرایش به خردگرایی داشتهاند و نمایشهای ما هم خردمندانهاند؛ گاهی سرگرمکننده و شوخطبع اما در ذات خود حامل فلسفه زندگی هستند.
در طراحی لباس به مضمون «پوسیدگی» پرداختیم
وی در رابطه با طراحی لباس در این نمایش و به خصوص ظاهر خاص شخصیت «پندار» گفت: طراح لباس با وجود زمان محدود، بهصورت شبانهروزی تلاش کرد.
ایده اصلی آن بود که مفهوم «پوسیدگی» در کنار رنگهای سنتی مانند رنگهای فرش ایرانی قرار گیرد تا نشان دهد زیباییهای ما ریشریش و فرسوده شدهاند.
پیام لباس این است که باید فکری به حال این فرسودگی کرد، گرد و خاک را زدود و دوباره از نو بافت و ساخت.
جامعه ما مانند دیگر جوامع، بهسرعت در حال تغییر است و فضاهای مجازی بر نگرشها اثر میگذارند.
باید سعی کنیم نگرشهای بومی و سنتی را در بخشهای پسندیده حفظ کنیم و بخشهای دستوپاگیر را بازنگری کنیم.
فرهنگ ما مانند درسی است که باید هر روز مرور و گسترش یابد.
صرفاً افتخار به تاریخ، کافی نیست؛ باید زیباییهای تاریخ را در امروز جاری کنیم و موانع را از پیش پای نسل جوان برداریم تا بتوانند آزادانه رشد کنند.
جمالی افزود: شخصیت «پندار» در نمایش، بازتاب برداشت ما از وقایع است و چون همهچیز در خیال میگذرد، از ذهنیت ما فراتر نمیرود.
شخصیت «نارگل» در نمایش نقش ویژهای دارد.
او دست به عمل میزند، مانند مادری که نمیخواهد رنجی که خودش تجربه کرده، تکرار شود.
این تلاش در ذات زن و مادر وجود دارد؛ همانطور که پدران برای ایجاد امنیت و آسایش فرزندانشان تلاش میکنند.
حضور نجاتدهنده زن در تاریخ ما تکرار شده است.
زنی که شاید در لالاییهای غمگینش رنج را زمزمه کند.
وی در پایان با اشاره به وضعیت اقتصادی تئاتر امروز گفت: اگر حضور و حمایت مخاطب نباشد، تئاتر امروز عملاً ممکن نیست.
اگر بخواهیم با منطق اقتصادی و تجاری به تئاتر نگاه کنیم، اساساً تولید آن ناممکن است، زیرا حمایتهای دولتی بسیار ضعیف شده و به نظر میرسد دولت در حال سوق دادن تئاتر به سمت خصوصیسازی است.
اگر تئاتر تجاری شود، محتوا بهتدریج رنگ میبازد و تئاتری که محتوا نداشته باشد، دیگر تئاتر نیست.
همیشه برای من نبرد خیر و شر در داستانهای نمایشی جذاب بوده است، اما امروز میبینم برای جذب مخاطب، برخی آثار از محتوا فاصله میگیرند.
ذائقه مخاطب نیز تغییر کرده و بهجای غذای مقوی فکری، به سمت سرگرمیهای سبک رفته است.
این روند در درازمدت بر فرهنگ تماشاگران تأثیر منفی میگذارد.
در این تیم و به رغم وجود مشکلات بسیار که ما را چند بار تا مرز لغو کردن پروژه نیز پیش برد دست به دست هم دادیم و کار را تا این مرحله پیش بردیم تا مخاطب بتواند شاهد آن باشد.
نمایش «عروس انار» از ۱۵ مهر تا ۱۶ آبان در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
در این نمایش رامونا شاه، لویی سیفی، الناز سلیمانی، فربد فرهنگ، آرش غلام آزاد، سالار دریامج، بهاالدین مرشدی، مژگان چارانی و مائده کیوانی به ایفای نقش پرداختهاند.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: درخت در حال انتخاب قربانی بعدی خود است.