ادعاهای مردی که برادرزنش را با قمه کشت: زنم خواستههای زیادی داشت
داماد عصبانی وقتی متوجه شد همسرش قصد ندارد با او زندگی کند با ضربات قمه برادزنش را قربانی کرد.
کد خبر: 743548 | ۱۴۰۴/۰۸/۰۲ ۲۰:۳۱:۱۴
داماد عصبانی وقتی متوجه شد همسرش قصد ندارد با او زندگی کند با ضربات قمه برادرزنش را قربانی کرد.
به گزارش سایت جنایی، هشت ماه پیش به پلیس شهریار گزارش دادند مردی جوان به نام پارسا دچار جراحتهای عمیق شده و جانش را از دست داده است.
بلافاصله ماموران به محل حادثه رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسیها نشان داد عامل قتل داماد خانواده، عرشیا، است.
مرد جوان بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
او گفت: قصد کشتن نداشتم اما از دست خانواده همسرم عصبانی شده بودم و نتوانستم خودم را کنترل کنم.
بعد از انجام تحقیقات گسترده و تکمیل تحقیقات کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند.
آنها گفتند حاضر به گذشت نیستند.
پدر مقتول گفت: من یک پسر بیشتر نداشتم.
همین بچه را هم پارسا از من گرفت.
گذشت نمیکنم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من با ترانه، خواهر عرشیا، ازدواج کرده بودم.
ما هر دو خدمه بیمارستان بودیم.
در بیمارستان با ترانه آشنا شدم و خیلی شدید عاشق او شدم.
ترانه گفت طلاق گرفته و دو فرزند دارد.
به من گفت شرطش برای ازدواج این است که بچههایش را از شوهر سابقش بگیرم.
من هم این کار را کردم.
بعد گفت باید ماشینم را به نامش بکنم.
من هم این کار را کردم.
او درخواستهای مالی زیادی از من داشت و توقعاتی داشت که برآورده کردنش خیلی سخت بود.
با این حال انجام دادم.
حتی هدیههای گرانقیمتی را که خواسته بود خریدم.
شب یلدا برایش هدیهای 40 میلیون تومانی خریدم.
تا اینکه عقد کردیم.
بعد از عقد و وقتی ترانه به همه خواستههایش رسید، این بار بهانههایش را شروع کرد.
او میگفت نمیتواند با من زندگی کند.
من هم گفتم هدیههایی را که دادم پس بده.
قبول نمیکرد.
درگیری من با خانواده ترانه از اینجا شروع شد.
برادرش عرشیا خیلی در زندگی من دخالت میکرد.
متهم گفت: عرشیا مرا تهدید میکرد و چند باری با هم درگیر شده بودیم.
یک شب قبل از حادثه عرشیا با خانه ما تماس گرفت و به برادرم گفت لباسهای سیاهتان را آماده کنید، میخواهم داغ پارسا را روی دل شما بگذارم.
فردای آن روز مقابل خانه پدر ترانه رفتم و گفتم هدیهها را پس بدهید.
عرشیا بیرون آمد و درگیری راه انداخت.
من هم چند ضربه به او زدم ولی قصدم این بود که از ضربههایی که به سمت من میفرستد جلوگیری کنم.
متهم درباره اینکه چرا با خودش قمه برده بود گفت: قمه بردم که از خودم مراقبت کنم.
من قصد کشتن او را نداشتم.
در پایان، بعد از دفاعیات متهم و وکیل او، دادگاه برای صدور رأی وارد شور شد.