هشدار موسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی نسبت به گسترش نفوذ ایران در شمال آفریقا
کارشناس برجسته صهیونیست در امور ایران با اشاره به افزایش مراودات سیاسی و تجاری میان ایران و تونس، نسبت به افزایش این روند و تبعات آن برای منافع رژیم صهیونیستی در منطقه شمال آفریقا هشدار داد.
سرویس جهان مشرق - دنی سیترینویتچ، پژوهشگر ارشد برنامه «ایران و محور شیعه» در مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیست است.
او به مدت ۲۵ سال در سمتهای فرماندهی مختلفی در واحدهای جمعآوری اطلاعات و تحقیقات در اداره اطلاعات ارتش اسرائیل (آمان) و در سمتهای وابسته به سازمان آمان در سفارت رژیم صهیونیستی در واشنگتن خدمت کرده است.
او در گزارشی در موسسه مطالعات امنیت ملی این رژیم، با اشاره به گسترش روابط میان ایران و تونس، این مسئله را برای منافع این رژیم و غرب خطرناک توصیف کرده و هشدار میدهد که در صورت عدم توجه سران این رژیم و خصوصا آمریکا به این مسئله، در آینده شاهد نفوذ گسترده و محکم ایران در این منطقه مهم از جهان خواهیم بود.
در ادامه به متن مشروح گزارش این کارشناس صهیونیست اشاره خواهد شد.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست
سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به تونس در ۱۰ سپتامبر، گام دیگری در تلاشهای ایران برای گسترش قابلتوجه نفوذ خود در شمال آفریقا به طور کلی و در تونس به طور خاص بود.
پیش از این، مجموعهای از اقدامات با هدف تعمیق روابط بین تهران و تونس انجام شده بود که اوج آن تصمیم مشترک دو کشور در ژوئن ۲۰۲۴ برای لغو روادید برای سفر شهروندان از هر دو کشور بود.
این تصمیم با بازدیدهای مقامات ارشد، از جمله سفر تاریخی قیس سعید، رئیسجمهور تونس، به ایران در مه ۲۰۲۴ همراه شد.
تهران گسترش نفوذ خود در شمال آفریقا به طور کلی و در تونس به طور خاص را هدفی استراتژیک در سیاست خارجی خود میداند، با این درک که این روند میتواند در زمینههای مختلفی به نفع ایران باشد:
الف.
بعد امنیتی
حضور ایران در تونس (و الجزایر) به ایران امکان میدهد تهدید امنیتی علیه مراکش را افزایش دهد، کشوری که در تهران به عنوان همکار ایالات متحده و متحد اسرائیل و تهدیدی مهم برای شریک استراتژیک ایران، یعنی الجزایر، تلقی میشود.
در نتیجه این دیدگاه، تهران حتی به شبهنظامیان پولیساریو، که برای استقلال صحرای غربی مبارزه میکنند، کمک نظامی ارائه میدهد.
تقویت روابط با تونس قطعاً به این هدف مهم کمک میکند.
علاوه بر این، در زمینه وخامت شدید روابط بسیاری از کشورهای اروپایی با ایران، حضور در تونس و بهویژه نزدیکی جغرافیایی آن به اروپا میتواند به خوبی در خدمت منافع تهران باشد اگر بخواهد تهدید نظامی علیه قاره اروپا را افزایش دهد، بهویژه در مورد کشورهایی که از نظر جغرافیایی به تونس نزدیک هستند، مانند ایتالیا.
علاوه بر این، با توجه به تهدیدات مقامات امنیتی مختلف در ایران برای «بستن تنگه جبلالطارق» و تمایل نیروی دریایی ایران برای گسترش عملیات خود در منطقه مدیترانه و در نتیجه تهدید اسرائیل از سمت غرب، افزایش حضور نظامی بالقوه ایران در تونس به شدت به ایران کمک میکند تا پایگاهی برای پیشبرد این اهداف ایجاد کند.
در کنار این مسئله، این درک وجود دارد که حضور نظامی قوی در تونس میتواند به عنوان «سکوی پرتاب» احتمالی برای ایران عمل کند تا نفوذ خود را به لیبی نیز گسترش دهد، مسئلهای که ایران علاقه زیادی به آن دارد.
ب.
بعد سیاسی
ایران به دنبال گسترش نفوذ خود در سازمانهای آفریقایی است، بهویژه برای جلوگیری از اقدامات اسرائیل که هدفشان گسترش جایگاه سیاسی و امنیتی در این قاره است.
همکاری ایران با تونس (در کنار همکاری با الجزایر و آفریقای جنوبی) به ایران امکان میدهد تا حضور سیاسی خود را در این قاره، بهویژه در سازمان وحدت آفریقا، گسترش دهد.
علاوه بر این، گسترش دایره روابط دیپلماتیک ایران به خوبی پیامی که این حکومت میخواهد به شهروندان خود و جامعه بینالمللی منتقل کند، برجسته میکند: اینکه محاصره سیاسی علیه ایران بیفایده است، زیرا میتوان آن را بهراحتی شکست داد، و روابط با تونس گواهی بر این امر است.
علاوه بر این، آفریقا در چارچوب تلاش ایران برای گسترش حضور به سمت «جنوب جهانی» (آفریقا و آمریکای لاتین) در قالب سیاست «نگاه به شرق» اهمیت زیادی دارد.
این سیاست برای مقابله با انزوای فزایندهای که بر ایران تحمیل شده، از طریق تخصیص منابع به این مناطق طراحی شده است.
بنابراین، ایران در سالهای اخیر سرمایهگذاری زیادی در تعمیق روابط با کشورهای عربی، از جمله کشورهایی که با اسرائیل روابط داشته یا دارند، انجام داده است.
به نظر میرسد در تهران این فرض وجود دارد که رفتار اسرائیل در قبال نوار غزه و حمایت ایالات متحده از آن، زمینه مساعدی برای تعمیق همکاری با کشورهای عربی، از جمله کشورهای شمال آفریقا، فراهم کرده است.
روابط خوب ایران با الجزایر، که روابط عمیقی با رهبری کنونی تونس دارد، به تهران کمک میکند تا به رهبری تونس نزدیکتر شود.
علاوه بر این، به نظر میرسد ایران مصر را به عنوان یک کشور کلیدی نشانهگذاری کرده است، بهویژه به دلیل نزدیکی آن به لیبی.
به این منظور، ایران از نظر دیپلماتیک برای گسترش همکاری بین قاهره و تهران تلاش میکند (از جمله اقدام تاریخی تغییر نام خیابانی در تهران که به نام خالد اسلامبولی، قاتل رئیسجمهور انور سادات، بود به نام سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله که توسط اسرائیل ترور شد).
با این حال، علیرغم روابط رو به بهبود بین دو کشور، مصر، مانند سایر کشورهای آفریقایی، با تلاش ایران برای احیای «شبح فرقهای» و ترویج ایدههای شیعیسازی در این کشور مخالف است.
اخراج امیر موسوی، دیپلمات سابق ایرانی که در سال ۲۰۱۸ از الجزایر به اتهام مشابه اخراج شده بود، نشانهای از این موضوع است.
ج.
بعد اقتصادی
به طور کلی، ایران به دنبال کشورها و مقاصدی است که به آن امکان میدهد رژیم تحریمها را دور بزند.
اگرچه روابط اقتصادی بین تونس و ایران در گذشته ناچیز بوده است—واردات تونس از ایران در سال ۲۰۲۲ به ۱.۴ میلیون دلار رسید، در مقایسه با ۴.۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵؛ صادرات تونس به ایران از ۱۲.۵۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴ به تنها ۸۰,۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۳ کاهش یافت—تشکیل کمیته اقتصادی مشترک بین دو کشور، که در آوریل ۲۰۲۵ برای انجام آن تصمیمگیری شد، نمونهای از تمایل ایران برای استفاده از ظرفیت تونس برای گسترش روابط اقتصادی و همچنین دور زدن تحریمهای غربی است.
د.
بعد دینی
اگرچه در تونس بیش از چند هزار شیعه زندگی نمیکنند، اما برای ایران این کشور بستری برای تعمیق نفوذ خود است.
در الجزایر و لیبی حضور شیعی قابلتوجهی وجود ندارد و این موضوع بهویژه ایران را نگران میکند، زیرا تهران از تغییرات سیاسی، بهویژه در الجزایر، که ممکن است به روابط با ایران آسیب بزند، هراس دارد.
بنابراین، تهران تلاش میکند تا روابط با جوامع شیعی در تونس را تقویت کند تا نفوذ خود را در این کشور، صرفنظر از هویت نظام حاکم، تثبیت کند.
برای تقویت ارتباط مستقیم با شهروندان شیعه تونس، ایران مراکز فرهنگی در تونس افتتاح کرده و فعالیت مؤسسات ایرانی مانند «اهلالبیت» را گسترش میدهد.
در ظاهر، تقویت جایگاه قیس سعید، رئیسجمهور تونس، باید به روابط با ایران آسیب میرساند، به دلیل کاهش جایگاه جنبش اخوانالمسلمین (النهضه) و تقویت گرایشات اقتدارگرایانه تحت رهبری او.
اما با این حال، دشمنی عمیق او با اسرائیل، نزدیکی عمیق برادرش، نواف سعید، به ایران و بهویژه به شیعیان (با توجه به شایعاتی مبنی بر اینکه خود او شیعه است)، و روابط پرتنش بین تونس و مراکش در سالهای اخیر، «زمینه مساعدی» در دیدگاه حکومت تونس برای تعمیق همکاری با تهران ایجاد کرده است.
گسترش همکاریهای ایران و تونس و ارتباط با اسرائیل
در رابطه با اسرائیل، بازدید عراقچی از تونس نمونه دیگری از چالش فزایندهای است که ایران، از جمله در زمینه خرابکاری سیاسی و دینی، ایجاد میکند.
با وجود تمایل به تمرکز اولیه بر مؤلفههای تهدید مستقیم ایران علیه اسرائیل—برنامه هستهای، موشکهای بالستیک، «محور مقاومت» منطقهای و گروههای نیابتی—نباید از این روند نگرانکننده که در سال گذشته شدت گرفته است، غفلت کرد.
اسرائیل میتواند مجموعهای از اقدامات دیپلماتیک را برای مقابله با تحول نگرانکننده در روابط تونس با ایران پیش ببرد—در درجه اول با درخواست از دولت ایالات متحده برای استفاده از نفوذ خود بر دولت تونس و الزام آن به کاهش روابط با تهران.
در عین حال، اسرائیل باید با کشورهای عربی میانهرو (مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی) و همچنین کشورهای اروپایی که علاقه زیادی به تقویت ثبات کشورهای شمال آفریقا دارند (مانند ایتالیا) و به طور کلی از گسترش جایگاه سیاسی و امنیتی ایران در شمال آفریقا نگران هستند، همکاری کند تا بر قیس سعید و اطرافیانش فشار بیاورند تا اقداماتی انجام دهند که مانع گسترش نفوذ ایران در کشورشان شود.
این مسئله شامل مبارزه قاطعانه با مؤسسات تأسیسشده توسط ایران نیز میشود که هدفشان ایجاد ارتباط مستقیم با جوامع شیعی در تونس است.
از همه مهمتر، تحول در روابط بین تونس و ایران، جایگاه و اهمیت زیاد روابطی را که در دهههای اخیر بین اسرائیل و مراکش شکل گرفته، برجسته میکند، کشوری که در مبارزه با گسترش نفوذ ایران در شمال آفریقا نیز پیشرو است.
بنابراین، گسترش روابط و طراحی استراتژی مشترک با کشورهای دیگر (از جمله مراکش) برای کاهش حضور ایران در آفریقا به طور کلی و در شمال آفریقا به طور خاص از اهمیت بالایی برخوردار است.
با توجه به تنش فزاینده بین ایران و غرب (بهویژه ایالات متحده، آلمان، بریتانیا و فرانسه، به دلیل اختلافات در رابطه با برنامه هستهای ایران)، احتمالاً تمایل ایران برای گسترش نفوذ سیاسی و امنیتی به کشورهای دیگر در سراسر جهان، بهویژه قاره آفریقا، افزایش خواهد یافت.
در حال حاضر، استفاده از فرصت پایان جنگ دو ساله در نوار غزه که باعث تاخیر در همکاری بین اسرائیل و مراکش شده بود و همچنین تشدید همکاریها با این کشور و سایر کشورهای آفریقایی برای ایجاد یک استراتژی مشترک در برابر دخالت ایران در شمال این قاره، بهویژه در تونس، از اهمیت بالایی برخوردار است.