درباره مرضیه جعفری؛ نادیده گرفته شدی اما پیروزی از آن تو است
مرضیه جعفری اولین ایرانی است که موفق شد جایزه برترین مربی سال آسیا را به دست آورد.

کد خبر: 743271 | ۱۴۰۴/۰۷/۳۰ ۱۳:۲۵:۳۹
امیررضا احمدی در روزنامه اعتماد نوشت: ماهاتما گاندی، رهبر استقلالطلبان هند، جمله معروفی دارد با این مضمون: «ابتدا نادیدهات میگیرند، سپس مسخرهات میکنند، بعد با تو به نبرد برمیخیزند، اما در آخر پیروزی از آن تو است.» این شاید بهترین توصیفی باشد که میتوان برای موفقیت زنان در ورزش ایران به کار برد.
طی روزهای گذشته، مرضیه جعفری، سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران و سرمربی تیم خاتون بم، بهترین سرمربی زن آسیا شد تا برای اولینبار در زنان و مردان ایرانی، به این جایزه برسد؛ داستانی شبیه به جمله گاندی که برای ورزش زنان کاملا قابل لمس است.
جعفری در حالی توانست از صفر خودش را به این جایزه برساند که فوتبال زنان در ایران هنوز هم از بدیهیترین حقوق خود محروم است.
از پخش تلویزیونی گرفته تا زمین مناسب، امکانات استاندارد و شرایط حرفهای در باشگاهها.
ورزشی که شاید تا همین چند سال پیش حتی سخن گفتن از آن هم تابو محسوب میشد و همین زنان حتی اجازه حضور در ورزشگاه برای دیدن فوتبال مردان را نداشتند.
در این شرایط اما جعفری توانست به عنوان نماینده فوتبال زنان، آهسته و پیوسته مسیر قله را طی کند، تلاشش مثل ملودی دارکوب قطع نشدنی بود و آنقدر کوشش کرد تا بالاخره از دل همه محرومیتها و تبعیضها، در رقابتی نابرابر با سایر مربیان خارجی، به عنوان برترین سرمربی زن قاره انتخاب شود.
اوج شاهکار زنانی مثل جعفری وقتی مشخص میشود که بدانیم آنها برای کسب موفقیت چه راه پر پیچ و خمی را پشت سر گذاشتهاند.
داستانی که شباهت زیادی به فیلمهای سینمایی دارد.
همچون فیلم هندی دنگال با بازی آمِر خان در نقش پدر خانواده.
مردی که به دنبال تحقق رویاهایش با پسر خود است، اما وقتی پسری نصیبش نمیشود، یک روز به این فکر میکند که دختران او هم میتوانند رویایش را محقق کنند.
شاهبیت این فیلم را میتوان در این دیالوگ ماهاویر سینگ پوگات-آمرخان- خلاصه کرد که میگوید: «من همیشه با خودم فکر میکردم که اگر پسر میداشتم برای کشور در کشتی طلا میآورد.
اما نمیدانستم طلا، طلاست؛ چه پسر آن را به دست بیاورد و چه دختر.» داستان فیلم و این دیالوگ پر معنی، درست داستان ورزش زنان در کشور ماست.
دخترانی که به همراه پدر خود، برای تحقق آرزوی دیرینه، افتخارآفرینی برای کشورشان و دست یافتن به آنچه در ذهن دارند، یک تنه با عقاید و خرافات قدیمی کشتی میگیرند، تابوها و ساختارهای نابخردانه را میشکنند و طعنه همه را به جان میخرند اما در آخر، «پیروزی از آن آنهاست» و روزی میرسد که همانهایی که به طعنه به آنها نگاه میکردند، آنها را تمامقد تشویق میکنند.
میتوان از این داستان که بر اساس واقعیتِ زندگی دو کشتیگیر پرافتخار هندی به نامهای گیتا و بابیتا نوشته شده، برای خود یک الگو درست کرد و آن را سرلوحه کار قرار داد؛ بذر تلاش را که بکاری، با تمامِ جان از آن محافظت کنی و در راه به ثمر نشاندن نهال موفقیت از خار و خس و خاشاک-تابوها، ساختارهای بیهوده، سیاستهای به درد نخور و طعنههای دیگران- هراسی نداشته باشی، میتوانی از قلههای موفقیت بالا بروی و کاری کنی که همانها که به تو میخندیدند در مقابل موفقیت تو تعظیم کنند.
دقیقا همان راه پر پیچ و خمی که دختران ورزشکار ایرانی پیش رو دارند و باید نه تنها با حریفان خارجی، بلکه با یک لشکر حریف فرضی و سرسخت همچون خرافات و عقاید قدیمی، تابوها، ساختارهای ناهنجار و فتواهای بیهوده بجنگند تا به هدف خود برسند و نشان دهند طلا، طلاست و یک دختر هم میتواند آن را به دست آورد.
نشان دهند پیروزی از آن آنهاست؛ از آن بانوان ایرانی.