روزگار مردی که نوشت: من که بوالفضلم...
فردا روز بزرگداشت مردی است که تاریخ را مینوشت، اما به شیوه ای که حالا کتابش در دانشکدههای ادبیات درس داده میشود؛ فردا روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: در جلد هشتم نوشته است: «صاحب دیوان فرمان چنین داد و ندانیم که تا حال و سبب چیست، خواجه دست از نان بکشید و ایشان را به نان بنشاند و نامهها بستد و خریطه باز کرد و خواندن گرفت و نیک از جای بشد و سر میجنبانید؛ من که بوالفضلم دانستم که حادثهای افتاده باشد.» فردا، روز بزرگداشت مردی است که تاریخ را مینوشت، اما به شیوهای که حالا کتابش در دانشکدههای ادبیات درس داده میشود.
فردا روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی است.
ابوالفضل محمدبنحسین بیهقی در سال ۳۸۵ هجری قمری (حدود ۹۹۵ میلادی) در روستای حارثآباد بیهق (نزدیکی سبزوار کنونی) زاده شد و در سال ۴۷۰ هجری قمری (۱۰۷۷ میلادی) در غزنین درگذشت.
بیهقی دوران جوانی خود را در نیشابور که یکی از مراکز مهم فرهنگی آن زمان بود، به تحصیل پرداخت.
سپس در سال ۴۱۲ هجری قمری (۱۰۲۱ میلادی) به دربار محمود غزنوی پیوست و به مدت ۱۹ سال دستیار و معاون خواجه ابونصر مشکان در دیوان رسالت بود که مسئولیت رونوشت و نگارش نامهها و اسناد رسمی دربار را برعهده داشت.
او در دوران سلطنت چندین پادشاه غزنوی، از جمله سلطان محمود، مسعود غزنوی اول، مودود، عبدالرشید و دیگران حضور داشت و از نزدیک شاهد رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران بود.
زندان و بازگشت و سالهای پایانی
بیهقی به دلیل دسایس و مخالفت برخی نزدیکان دربار، برکنار و مدتی زندانی شد.
اما پس از شورش طغرل غاصب و کشتن عبدالرشید در سال ۴۴۴ هجری قمری آزاد شد.
پس از بازگشت غزنویان به قدرت، بیهقی دیگر حاضر به پذیرش مقام و سمت سیاسی نشد و به نوشتن تاریخ خود پرداخت.
او در سالهای آخر عمر خود در شهر غزنه به تألیف مشهورترین اثر خود، تاریخ بیهقی، مشغول بود و تا زمان مرگ در سال ۴۷۰ هجری قمری مشغول نگارش آن بود.
ابوالفضل بیهقی یکی از مهمترین مورخان و نویسندگان دوره غزنوی است که با دقت و نگاه نزدیک به جریانات دربار و حوادث سیاسی، متنی تاریخی و ادبی ماندگار برجای گذاشت.
دوران زندگی او تقریباً مصادف با اوج حکومت غزنویان در ایران بود و به دلیل حضور در دربار، اطلاعات دستاولی درباره آن دوره فراهم کرد.
در حسرت جلدهای گمشده
تاریخ بیهقی در اصل حدود ۳۰ جلد بوده اما امروز فقط حدود پنج مجلد از آن باقی مانده است که از مجلد پنجم آغاز شده و به مجلد دهم ختم میشود.
بنابراین بخشهای آغازین، یعنی تقریباً چهار یا پنج جلد اول این اثر گمشدهاند و معلوم نیست بر سر آنها در طول تاریخ چه آمده است.
ابوالفضل بیهقی در آثارش به طور ضمنی به وجود بخشهای حذف شده یا نگارش نیافته اشاره میکند و علت این نقصان میتواند به دلایل سیاسی، اجتماعی یا فوت نویسنده باشد.
او حتی در کتابش به موضوع حذف بخشی از مطالب به دلیل اعتراض برخی افراد اشاره کرده است.
بخش گمشده عمدتاً مربوط به دوران اولیه حکومت سلطان محمود غزنوی است و متن موجود که در دوره مسعود غزنوی نوشته شده اشاراتی به دوره سلطان محمود میکند، و تا اواخر دوره مسعود غزنوی را پوشش میدهد.
گذشته از تاریخ بیهقی، آثار دیگری از ابوالفضل بیهقی نیز گم شدهاند، از جمله کتابهایی مانند «زینة الکتاب» و «مقامات محمودی» که به گفته خود بیهقی در منابع دیگرش ذکر شدهاند اما دیگر موجود نیستند.
زادگاه بیهقی و روستای حارث آباد
زادگاه ابوالفضل محمدبنحسین بیهقی، مورخ بزرگ و نویسنده «تاریخ بیهقی»، روستای حارثآباد بیهق در نزدیکی سبزوار (خراسان بزرگ امروزی) است.
حارثآباد یکی از روستاهای بخش مرکزی سبزوار و از مناطق مهم و پرجمعیت ناحیه تاریخی بیهق بوده است.
این ناحیه از دوران باستان بخشی از خراسان به شمار میرفت و در قرون میانه به اعتبار دانشمندان و ادبای نامدارش شهرت داشت.
زمان تولد و پیوند با زادگاه
بیهقی در حدود سال ۳۸۵ هجری قمری (۹۹۵ میلادی) در این روستا چشم به جهان گشود.
روستای حارثآباد در آن زمان از مراکز فرهنگی منطقه بیهق محسوب میشد و خانواده بیهقی از اهالی بزرگ و اهل دانش آن محل بودند.
پدرش حسین، او را در همان کودکی برای تحصیل به نیشابور فرستاد.
نام «بیهقی» منسوب به بیهق است، که نام تاریخی شهرستان سبزوار کنونی است.
این ناحیه در دورهی اسلامی زادگاه شماری از مشاهیر از جمله ابنفندق بیهقی نیز بوده است، اما همانگونه که یادآوری میشود، ابنفندق و ابوالفضل بیهقی دو شخصیت متفاوت با شباهت در نسبت «بیهقی» هستند.
به این ترتیب، زادگاه بیهقی را باید در چارچوب جغرافیای فرهنگی بیهقِ سبزوار و در روستای تاریخی حارثآباد در شرق ایران دانست؛ جایی که بعدها در ادبیات فارسی تحولسازانی بهسان او پرورش یافتند.
اما امروز متاسفانه علیرغم نامگذاری روزی به نام بزرگداشت بیهقی، هنوز در زادگاه او بنای یادبوی یا نشانهای از این مرد بزرگ ادب فارسی دیده نمیشود.