کریدور زنگزور و شکلگیری نظم جدید غربمحور در قفقاز جنوبی
تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و غرب آسیا با محوریت ناتو، ترکیه و رژیم صهیونیستی، موازنه قدرت منطقهای را به زیان ایران دگرگون کرده و تهدیدات امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تازهای ایجاد کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان - در سالهای اخیر، تغییرات بنیادین در ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی و غرب آسیا، موازنه قدرت منطقهای را به شدت دگرگون ساخته است.
محور همکاری میان ترکیه، جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی، با پشتیبانی غیرمستقیم ناتو، فرصتهای ژئوپلیتیکی تازهای برای غرب فراهم کرده و در مقابل، چالشهای امنیتی و اقتصادی مهمی پیش روی ایران نهاده است.
طرحهایی مانند کریدور زنگزور نه تنها معادلات ترانزیتی و اقتصادی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه میتوانند مسیرهای نفوذ فرهنگی و هویتی را نیز تغییر دهند.
در این شرایط، ضرورت اتخاذ راهبردهای جامع و هماهنگ از سوی ایران برای حفظ جایگاه و منافع ملی، بیش از پیش احساس میشود.
از اینرو، موسسه دیار کهن در نشستی با عنوان: «تحولات ژئوپولیتیکی قفقاز و نقش محور آنکارا-باکو-تل آویو در تهدید ایران» با حضور دکتر رامین فرهودی، مدیر اندیشکده ترند، دکتر رضا شیبانی، پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز و دکتر مهدی سیف تبریزی، پژوهشگر ارشد مسائل روسیه و قفقاز به بررسی این مسائل پرداخت.
«بازآرایی قدرت غرب در قفقاز و پیامدهای کریدور زنگزور»
دکتر رامین فرهودی، مدیر اندیشکده ترند و پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک و سیاست خارجی، با اشاره به تحولات ژئوپلیتیکی اخیر در منطقه غرب آسیا و قفقاز، بیان کرد که جهان غرب، بهویژه ایالات متحده و ناتو، در حال بازآرایی قدرت و منافع خود در این مناطق هستند.
وی تصریح کرد که این بازچینی از طریق متحدان منطقهای همچون ترکیه و رژیم صهیونیستی صورت میگیرد که به شکل غیرمستقیم و با بهرهگیری از پیمانکاران منطقهای، برنامههای خود را پیش میبرند.
به گفته فرهودی، متأسفانه سیاستگذاران ایرانی نسبت به این تحولات، خصوصاً در قفقاز، بیتوجه بودهاند و تمرکز ایران بیشتر بر غرب آسیا، بهویژه عراق و اقلیم کردستان، بوده است؛ جایی که اقدامات متعددی برای جلوگیری از نفوذ ناتو انجام شده، در حالی که دشمن سنگرهای جدیدی را در مرزهای شرقی، شمالغربی و جنوبشرقی ایران ایجاد کرده است.
وی در ادامه به موضوع کریدور زنگزور پرداخت و این طرح را نتیجه کمکاری ایران و روسیه در منطقه دانست و اظهار کرد که این کریدور به کشورهای غربی و متحدانشان، از جمله ترکیه، این امکان را میدهد تا منافع خود را در قفقاز جنوبی تقویت کنند.
او افزود که ترکیه بهعنوان پیمانکار اصلی ناتو، با استفاده از مشکلات اقتصادی ایران ناشی از تحریمها، نقش مهمی در این بازی منطقهای ایفا میکند و با پیشبرد برنامههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی در پی تقویت نفوذ خود در مرزهای ایران است.
به گفته وی، ایده «توران بزرگ» و تشکیل ارتش تورانی با حضورکشورهایی نظیر ترکمنستان، ازبکستان و آذربایجان، بخشی از همین برنامههاست که با سوءاستفاده از تنگناهای مالی ایران دنبال میشود.
وی افزود که همکاری سهجانبه باکو، آنکارا و تلآویو، تهدیدی جدی برای ایران، روسیه و حتی چین محسوب میشود.
فرهودی توضیح داد که رژیم صهیونیستی از طریق لابیهای یهودی در مجامع بینالمللی حمایتهای گستردهای از آذربایجان کرده و در جنگ ۴۴ روزه قرهباغ نقش مؤثری ایفا نموده است.
این همکاریها با هدف کاهش نفوذ ایران و روسیه در منطقه به سود اروپا و متحدان آمریکا طراحی شدهاند.
ترکیه نیز با اتکا بر پشتیبانی سیاسی و اهداف ترکیگرایانه، در پی تثبیت موقعیت خود در قفقاز جنوبی است.
این پژوهشگر با اشاره به وضعیت ایران و روسیه، گفت که هر دو کشور با چالشهایی جدی مواجه هستند؛ روسیه درگیر جنگ اوکراین و ایران متمرکز بر محور مقاومت است.
وی ادامه داد که چین، بهعنوان شریک سوم در این معادلات، به دلیل منافع اقتصادی خود، موضع شفافی اتخاذ نکرده و حتی ظن همکاریهای پشتپرده با آمریکا درباره این برنامهها وجود دارد.
دکتر فرهودی تأکید کرد که ایران و روسیه باید چین را به اتخاذ موضع روشن در بازیهای دیپلماتیک بینالمللی و منطقهای ترغیب کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش ارمنستان اشاره کرد و گفت که این کشور نیز در این بازی منطقهای نقش بحرانزایی دارد.
به باور فرهودی، سیاستهای بلندپروازانه برای تشکیل «ارمنستان بزرگ» و ادعاهای ارضی علیه بخشهایی از ایران، تهدیدی آشکار برای امنیت منطقه به شمار میرود.
وی با اشاره به جنبش داشناکسیون، خاطرنشان کرد که این نشانه بیانگر عدم تمایل ارمنستان به همکاری واقعی با ایران و روسیه هست و ارمنستان به دلیل وابستگی به هویت مسیحی، علاقهای به روابط استراتژیک با ایران ندارد و صرفاً از وزن سیاسی ایران در عرصه بینالمللی بهره میبرد.
در ادامه، این پژوهشگر بر لزوم دقت بیشتر ایران در بازیهای سیاسی تأکید کرد تا از گرفتار شدن در دام منافع دیگر بازیگران، جلوگیری شود.
فرهودی پیشنهاد داد که ایران با تقویت بنیان اقتصادی خود و ایجاد پیمانهای اقتصادی، مانند منطقه آزاد تجاری با ارمنستان، میتواند نقش عملیتری ایفا کند.
او هشدار داد که روابط اقتصادی ضعیف با آذربایجان و ارمنستان، ایران را ناخواسته به عرصه بازیهای امنیتی و نظامی کشانده است.
به گفته وی، محورهای ترانزیتی جدید نظیر کریدور زنگزور، فراتر از حملونقل کالا، اهداف فرهنگی و تغییر مسیر جریانهای جهانی را مدنظر دارند که میتواند جایگاه ایران را تضعیف کند.
وی افزود که روسیه، در صورت فراهم شدن شرایط، به دخالت دوباره در بازیهای قفقاز جنوبی اقدام خواهد کرد و بعید نیست تلاش کند جمهوری آذربایجان را به خاک خود ملحق کند.
فرهودی تصریح کرد که هدف اصلی چنین اقدامی، بازپسگیری مدیریت منابع نفتی و گازی آذربایجان است و ممکن است برای دستیابی به این هدف از نفوذ سیاسی، فشار نظامی یا برقراری دولتهای دستنشانده استفاده کند.
در پایان، دکتر فرهودی با اشاره به تغییرات ساختاری در حاکمیت آذربایجان، از جمله حذف نخجوانیها و جایگزینی نیروهای غربگرا، این تحولات را نشاندهنده افزایش نفوذ ناتو و رژیم صهیونیستی در این کشور دانست.
وی تأکید کرد که ایران باید با خودشناسی و دشمنشناسی، ضعفهای داخلی خود را جبران کند و با اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی، در میدان پرخطر و مینگذاریشده سیاستهای دشمن بازی را به شکل فعال مدیریت نماید.
او هشدار داد که فرصتهای از دست رفته گذشته نباید در قفقاز تکرار شود و طراحی برنامههای دقیق و هدفمند در یک تا دو سال آینده برای تقویت جایگاه ایران ضروری است، زیرا در غیر این صورت فرصتهای راهبردی از بین خواهد رفت.
«تهدیدات زنگزور و تغییر موازنه قدرت در قفقاز»
دکتر رضا شیبانی، پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز، در آغاز سخنان خود با اشاره به تغییرات ژئوپلیتیکی پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، اظهار داشت که این رویداد، تحول بنیادینی در موازنه قدرت منطقهای ایجاد کرده است.
وی توضیح داد که پیش از این، نظم پسا شوروی بر پایه هژمونی روسیه شکل گرفته بود و این کشور با مدیریت درگیریها، نظم منطقه را حفظ میکرد.
اما پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰، این نظم را به چالش کشید و موجب عقبنشینی نفوذ روسیه شد؛ در نتیجه ارمنستان کنترل قرهباغ را از دست داد و توازن قدرت منطقهای تغییر یافت.
وی در ادامه افزود که این موفقیت نظامی آذربایجان، نتیجه حمایت همهجانبه ترکیه و اسرائیل، بهویژه در زمینه فناوری و تجهیزات نظامی، بود که برتری میدانی را به باکو منتقل کرد.
شیبانی خاطرنشان کرد که محور آنکارا–باکو–تلآویو، با پشتیبانی غیرمستقیم ناتو، واقعیت ژئوپلیتیکی جدیدی را خلق کرده که نفوذ روسیه را کاهش داده است.
در ادامه شیبانی بیان داشت که افول نفوذ روسیه در قفقاز، عمدتاً ناشی از تمرکز این کشور بر جنگ اوکراین بود.
این وضعیت موجب شده قفقاز از فهرست اولویتهای امنیتی و سیاسی روسیه خارج شود.
وی افزود که نگاه ایران به این تحولات، ناظر بر تهدیدات مستقیم علیه امنیت و منافع ملی است.
به گفته این پژوهشگر، تغییرات ژئوپلیتیکی قفقاز نهتنها بر مرزهای مشترک با ارمنستان اثر دارد، بلکه بخشی از برنامه گسترده غرب برای اعمال فشار بر ایران در افق کوتاهمدت و میانمدت محسوب میشود.
وی تاکید کرد که کریدور زنگزور، که ارتباط مستقیم باکو و آنکارا را برقرار میکند، دارای دو پیامد عمده است: نخست، ایجاد شوک روانی ناشی از پیروزی محور عبری–ترکی–ناتو که میتواند جریانهای تجزیهطلب داخلی ایران را تقویت کند؛ دوم، حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی منطقه و کاهش اهمیت سرزمینی آن برای متحدانی، چون چین.
این پژوهشگر توضیح داد که کریدور زنگزور به مثابه یک «جاده ابریشم ترکمحور» عمل میکند که مسیر چین به اروپا را از ایران جدا میسازد و موجب انزوای اقتصادی و استراتژیک تهران میشود.
کاهش اهمیت ژئوپلیتیکی ایران، به گفته وی، امنیت این کشور را برای چین کماهمیتتر خواهد کرد.
وی در ادامه خاطرنشان ساخت که این کریدور بخشی از پروژه «جهان ترک» است که با پشتیبانی جنبش پانترکیسم و لابیهای مرتبط، هویت و انسجام ملی ایران را هدف گرفته است.
شیبانی ناسیونالیسم ترکی را برساختی مصنوعی توصیف کرد که هدف آن تجزیه ایران است.
به گفته او، این پروژه با حمایت اسرائیل، درصدد تغییر گفتمان منطقهای از محور اسلام به محور هویت ترکی است و میتواند پیامدهای دومینووار برای ایران، روسیه و چین در پی داشته باشد.
وی تاکید کرد که ایران باید این تهدیدات را به شکل جدی در تعاملات دیپلماتیک با چین و روسیه مطرح سازد.
وی همچنین حضور گسترده اسرائیل در نزدیکی مرزهای شمالغرب ایران، بهویژه از طریق همکاری با آذربایجان، را تهدیدی جدی عنوان کرد.
به گفته او، حجم بالای تسلیحات اسرائیلی در آذربایجان، که فراتر از نیاز توازن با ارمنستان است، نشانه آمادگی برای یک رویارویی سرد یا حتی گرم با ایران است.
جریانهای پانترکی داخلی نیز که با القای بیاهمیتی این خطر، تهدیدها را لاپوشانی میکنند، انسجام ملی را مورد حمله قرار میدهند.
در جمع بندی سخنان خود، دکتر شیبانی بر ضرورت بازآرایی سیاست منطقهای ایران تاکید کرد.
وی گفت ایران نیازمند دیپلماسی فعال و سازنده با ترکیه و روسیه است.
بهرغم پیشینه مغرضانه، ترکیه میتواند در برابر تهدید مشترک اسرائیل، شریک ایران باشد.
این پژوهشگر هشدار داد که تهدیدات پیشروی ایران شامل احتمال جنگ با اهداف ضدایرانی، کاهش برتری نظامی و تقویت پانترکیسم داخلی است و تنها با دیپلماسی قاطع میتوان معادلات را تغییر داد و از تبدیل شدن ایران به بازیگری منفعل و آسیبپذیر در عرصه منطقهای جلوگیری نمود.
«تحولات قفقاز و پیامدهای آن بر منافع ایران»
دکتر مهدی سیف تبریزی، پژوهشگر ارشد مسائل روسیه و قفقاز، در ابتدا، با اشاره به ابعاد بحران قفقاز، این منطقه را بهعنوان صحنهای پیچیده معرفی کرد که چندین کشور منطقهای و فرامنطقهای از جمله ارمنستان، آذربایجان، روسیه، ایران، ترکیه و اسرائیل در آن ایفاینقش میکنند.
وی بیان داشت که در نظریه روابط بینالملل، دولتهای عقلانی رفتار خود را بر اساس محاسبه هزینه و فایده تنظیم میکنند، اما رفتار آذربایجان در قبال ایران، برخلاف این منطق، فاقد چنین ویژگیای است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد که در طول بیست سال گذشته، دولت آذربایجان تحت رهبری الهام علیاف بهعنوان مهرهای در پازل قدرتهای فرامنطقهای مانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اسرائیل عمل کرده و به جای پیگیری منافع مشترک دوجانبه، مأموریت ایجاد بحرانهای مدیریتشده علیه جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشته است.
از اینرو، برقراری رابطه واقعی با آذربایجان چه در کوتاهمدت، چه در میانمدت و چه در بلندمدت، امکانپذیر نیست، زیرا این کشور نقش ابزاری در ایجاد بحرانهای امنیتی و قومیتی علیه ایران ایفا میکند.
در ادامه سیف تبریزی به جایگاه ترکیه در این معادلات پرداخت و گفت که ترکیه به عنوان رقیب ایران، هنوز وارد سطح تخاصم نشده و رقابت با او قابلیت مدیریت دارد.
وی با اشاره به عملکرد این کشور در بیستوپنج سال گذشته یادآور شد که دولت ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان از پانترکیسم به عنوان اهرمی برای فشار بر ایران بهره برده و در مقابل، ایران نیز از مسئله کردها به عنوان اهرم متقابل استفاده کرده است.
وی افزود با ورود مولود چاووشاوغلو و برجستهشدن نظریه عثمانگری در سیاست خارجی ترکیه، پانترکیسم به شکل پررنگتری دنبال شد تا موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کند.
با این حال، وی تأکید کرد که ترکیه همچنان رقیبی قابل مذاکره است، مشروط بر این که سیاستهای دقیق و سنجیدهای از سوی ایران اتخاذ گردد.
تبریزی سپس به نقش اسرائیل در معادلات قفقاز پرداخت و اظهار داشت که اسرائیل از نخستین کشورهایی بود که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت و با گشایش سفارت در باکو، نفوذ خود را در این کشور گسترش داد.
وی توضیح داد که این نفوذ در ابتدا ماهیتی اقتصادی داشت و اسرائیل با مدیریت بخشهایی همچون کشاورزی، مخابرات و زیرساختها، حضور خود را در آذربایجان تثبیت نمود.
دکتر سیف تبریزی افزود که اسرائیل با بهرهگیری از جامعه یهودی بزرگ ساکن آذربایجان و جعل تاریخ و هویت مبتنی بر پانترکیسم، موفق شد هویتی متضاد با ایران در میان آذریها ایجاد کند.
به گفته وی، اتاقهای فکر اسرائیلی با ترویج مفاهیم قومگرایانهای که با هویت شیعی و ایرانی در تضاد است، نقش بسزایی در این روند داشتهاند.
وی در ادامه، به ارمنستان پرداخت و تصریح کرد که این کشور به دلیل چرخش به سمت غرب و همکاری جدی با ایالات متحده در پروژه کریدور زنگزور، میتواند با حضور نظامی آمریکا، معادلات ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر دهد.
به باور وی، این امر تهدیدی مستقیم برای منافع ایران و روسیه است.
این پژوهشگر ارشد مسائل روسیه و قفقاز پیشنهاد کرد که ایران برای مدیریت بحران قفقاز باید بازی منطقهای را بر هم زند و منافع مشترک خود با روسیه را در ارمنستان تعریف کند.
وی افزود سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی نظیر ساخت پالایشگاه در منطقه سیونیک نه تنها میتواند اقتصاد ارمنستان را به ایران وابسته سازد بلکه مانع گسترش نفوذ غرب خواهد شد.
وی تاکید کرد که اجرای سریع پروژههایی، چون کریدور ارس قبل از کریدور پیشنهادی آمریکا و نیز تقویت وابستگی اقتصادی ارمنستان به ایران، فرصتهای حیاتی برای حفظ و گسترش نفوذ ایران در منطقه فراهم میآورد.
وی در نهایت بیان داشت که ایران باید از اختلافات موجود میان ترکیه و اسرائیل بهرهبرداری کرده و همکاریهای خود با ترکیه را تقویت نماید تا فعالیتهای اسرائیل در قفقاز محدود شود.
همچنین، تقویت اپوزیسیون در ارمنستان با کمک روسیه و ایجاد گفتمانهای جدید سیاسی میتواند مانع گرایش دولت نیکول پاشینیان به سمت غرب شود.
سیف تبریزی خاطرنشان کرد اجرای پروژههای زیرساختی همچون جاده شمال-جنوب و رفع موانع گمرکی برای تکمیل این پروژهها، به همراه سرمایهگذاری مستقیم در ارمنستان، امکان حفظ منافع ملی ایران را در برابر تهدیدات قومیتی و ژئوپلیتیکی خواهد داشت.
نتیجه گیری
تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و غرب آسیا با محوریت ناتو، ترکیه و رژیم صهیونیستی، موازنه قدرت منطقهای را به زیان ایران دگرگون کرده و تهدیدات امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تازهای ایجاد کرده است.
حضور فعال اسرائیل در آذربایجان و گسترش پانترکیسم، بخشی از پروژه تغییر هویت و حذف ایران از مسیرهای کلیدی ترانزیت بینالمللی است.
برای مقابله، ایران باید با سرمایهگذاری زیرساختی در ارمنستان، فعالسازی مسیرهای جایگزین ترانزیتی، همچنین بهرهگیری از اختلافات ترکیه و اسرائیل و تعریف منافع مشترک با روسیه میتواند نفوذ ایران را در قفقاز تثبیت نماید.