روایتی از لایههای جهان درون انسان؛ مرز واقعیت و خیال را حفظ کردیم
کارگردان «من و خاله جانم» با اشاره به مضامین اجتماعی و درونی این نمایش از ویژگیهای اجرایی، چالشها و چگونگی تمرینها گفت.

رؤیا کاکاخانی کارگردان نمایش «من و خاله جانم» که این شبها در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع این نمایش توضیح داد: این نمایش نوشته موریس پنیچ نویسنده کانادایی است.
با اینکه او در ایران چندان شناخته شده نیست اما در کانادا و دنیا صاحب نام است و این نمایشنامهاش نیز در سالنهای مختلف دنیا به صحنه رفته است.
«من و خاله جانم» یک کمدی سیاه است که روایتگر موقعیتی است که در آن مردی پس از سالها به دیدار خالهاش میرود و در این میان ما به اسرار درونی آن مرد، چالشهای زندگی او و گذشتهاش پی میبریم و در نهایت پایانی متفاوت با انتظار ما رقم میخورد.
پنیچ لایههای جهان درون انسان را به تصویر میکشد
وی ادامه داد: پنیچ از نویسندگانی است که با زبانی ساده و موجز ساختارهای چندلایه جهان درون انسان را به تصویر میکشد.
در این نمایش ظاهراً در یک موقعیت کمدی قرار داریم اما در زیر پوست و در عمق روایت یک خلأ عمیق انسانی جریان دارد.
«من و خاله جانم» در عین طنزآمیز بودن مضامینی چون تنهایی، روزمرگی و از بین رفتن روابط را نشان میدهد؛ مسائلی که همه درگیر آن هستیم و برای جامعه جهانی ملموس است.
متن اصلی نمایشنامه حدود ۱۰۰ دقیقه کار بود و من بخشهایی از آن را کوتاه و حذف کردم.
با این حال به شاکله و کلیت متن آسیبی نخورد و تنها آن را دراماتورژی کردم.
کارگردان نمایش «من و خاله جانم» با اشاره به پیوند این نمایش با اجتماع گفت: امروز در جامعه ما روابط انسانی به ظاهر برقرار است اما از درون خسته، معلق و سرشار از سوءتفاهم شده و این نمایش استعارهای از همین وضعیت است.
روابط، عقیم و تکراری و محصور در فضاهای بسته است اما در لایههای بیرونی عطش عشق و محبت وجود دارد.
این نمایش گفتگویی میان انسان خسته و عاری از محبت با خودش است.
طنز این کار پوششی برای نهان کردن آن درد است.
سعی کردیم تا طنز در نمایش حضور داشته باشد اما نه برای خنداندن تماشاگر بلکه برای ساخت آغازی بر تفکر او، مخاطب شاید بخندد اما گویی پس از آن در سکوت فرو میرود.
ما پیامی را مستقیم بیان نکردیم بلکه فضایی ساختیم تا تماشاگر بتواند در آن با خودش مواجه شود.
چالش حفظ مرز واقعیت و خیال
کاکاخانی در رابطه با فرایند تولید این نمایش عنوان کرد: تقریباً ۲ ماه پیش از اجرا تمرینها را آغاز کردیم و بزرگترین چالش ما این بود که بتوانیم مرز بین واقعیت و ذهنیت را حفظ کنیم.
در این نمایش «خانه» هم میتواند واقعی باشد و هم میتواند به استعارهای از ذهن شخصیت بدل شود.
سعی کردم تا میزانسن و طراحی فضا را به شکلی پیش ببرم که مرز بین درون و بیرون و گذشته و حال در ذهن تماشاگر حفظ بشود.
در طراحی صحنه به شکل مینیمال عمل کردیم و همه چیز به کمک ابزارهای روانشناختی به سمت «درونی شدن» پیش میرود.
بازیها در مرز رئالیسم و امپرسیونیسم قرار دارد و احساسات واقعی و گاهی اغراق شده نمایش داده میشود تا بتواند ذهن تماشاگر را درگیر کند.
تلاش کردیم تا مبتنی بر تحلیل روانی شخصیتها و اتودهای تجربی به جلو برویم.
متن را مثل یک خاطره مشترک بررسی میکردیم و روی جزئیات، سکوتها و لحظات مهم تمرکز میکردیم و مهمترین بخشهای تمرین هم همین بود.
این کارگردان تئاتر در پایان با اشاره به چالشهای اقتصادی در تئاتر بیان کرد: ما در حال گذراندن دورهای خاص هستیم و همه کسانی که مشغول کار در این عرصه هستند نیز گواه می دهند که تماشاگر امروز با شرایطی مواجه است که کمتر به سالنها میآید.
شرایط اقتصادی برای ما نیز دشوار بوده است چون هیچ کمکی از جایی نداشتیم و قولهایی هم که به ما درباره ساعت مناسبتر اجرا و دیگر امور دادند عملی نشد.
تئاتری که از «تئاتر بازاری» جدا میشود و تلاش میکند تا تماشاگر را به «تفکر» وادارد امروز در شرایط بدی است.
مجموعه تئاترشهر تنها به ما ۲۲ اجرا داد و این تعداد یقیناً برای جبران زحمات ما کافی نیست و ۲ اجرایی بودن سالنها نیز باعث دردسر میشود.
نمایش «من و خاله جانم» از ۲۸ شهریور تا ۶ آبان هرشب ساعت ۱۸ در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده: موریس پنیچ، مترجم: پژمان طهرانیان، کارگردان: رؤیا کاکاخانی، تهیهکننده: ماهور ماجدی و بازیگران: کامبیز امینی و هاله گرجی.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «من و خاله جانم» کمدی سیاهی از موریس پنیچ است؛ داستان مردی تنها که برای دیدار خاله رو به مرگش به خانهاش میرود، اما این ملاقات ساده بدل به سفری تلخوشیرین میشود.
در تنهاییِ اتاقی کوچک، عشق و نفرت، حقیقت و دروغ، مرگ و زندگی به شکلی شاعرانه و گاه خندهدار با هم در میآمیزند.
عکسها از امیر ناصری است.