تدوین منشور سلامت روان شهری؛ نیاز کلانشهرها به ارتباطات اجتماعی سنتی
یک پژوهشگر ارشد مسائل اجتماعی با اشاره به اهمیت تدوین منشور سلامت روان شهری گفت: افزایش ارتباطات اجتماعی سنتی، مردم کلانشهرها را از افسردگی دور میکند.

سجاد بهرامی پژوهشگر ارشد مسائل اجتماعی و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر، با اشاره به آمارهای نگران کننده وزارت بهداشت در حوزه سلامت روان بیان کرد: متأسفانه شاهد رشد فزاینده آمارهای اختلالات روانی در کلان شهرهای کشور هستیم بر اساس آخرین پژوهشها، شیوع افسردگی در شهرهای بزرگی مانند تهران مشهد و اصفهان حدود ۳۴ درصد بیشتر از سایر مناطق کشور است.
این آمار وقتی نگران کننده تر میشود که بدانیم نرخ اضطراب و اختلالات خواب نیز در این مناطق به طور چشمگیری افزایش یافته است.
این پژوهشگر اجتماعی در ادامه به تحلیل عمیقتر این پدیده پرداخت و اظهار داشت: زندگی مدرن شهری با تمام ادعاهایش درباره رفاه و آسایش در عمل به ایجاد نوعی از تنهایی و انزوای اجتماعی منجر شده است.
ما در تحقیقات میدانی خود در تهران به نتایج تکان دهندهای رسیدیم برای مثال در برخی مناطق مرکزی تهران بیش از ۴۰ درصد از ساکنان اظهار کردهاند که در طول هفته با هیچیک از همسایگان خود تعامل معناداری ندارند.
بهرامی سپس به تشریح عوامل اصلی این بحران پرداخت و تأکید کرد: سه عامل کلیدی در این زمینه نقش اساسی دارند.
نخست پدیدهای که ما آن را تراکم جمعیت پارادوکسیکال مینامیم یعنی زندگی در میان انبوه جمعیت اما با احساس عمیق تنهایی دوم آلودگیهای زیست محیطی به ویژه آلودگی صوتی که تأثیر مستقیمی بر افزایش اضطراب دارد و سوم فشارهای اقتصادی فزاینده که به ویژه جوانان را تحت تأثیر قرار داده است.
وی در ادامه به تأثیر معماری شهری بر این بحران اشاره کرد و افزود: امروزه آپارتمانهای بلند مرتبه با نور ناکافی، فقدان فضاهای مشترک و طراحیهای یکسان و بی هویت همگی به کاهش تعاملات اجتماعی و افزایش احساس انزوا کمک کردهاند.
تحقیقات ما نشان میدهد ساکنان این مجتمعها حدود ۲۵ درصد کمتر از ساکنان خانههای حیاط دار در فعالیتهای اجتماعی محله مشارکت دارند.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به پدیده فردگرایی در جامعه شهری پرداخت و توضیح داد: ما شاهد گسست پیوندهای اجتماعی سنتی هستیم بر اساس پژوهشهای میدانی حدود ۶۸ درصد از تهرانیها همسایههای خود را نمیشناسند.
مراسم جمعی محلی مانند جشنها و عزاداریهای سنتی در دهه اخیر تا ۵۰ درصد کاهش یافته است.
حتی الگوهای خانوادگی نیز تغییر کردهاند؛ وعدههای غذایی خانوادگی که زمانی فرصتی برای گفت و گو و تبادل نظر بود امروز به وعدههایی فردی و عجولانه تبدیل شده است.
بهرامی در ادامه به نقش فناوری در این زمینه پرداخت و هشدار داد: نکته متناقض نمای اینجاست که در عصر ارتباطات ما منزویتر شدهایم شبکههای اجتماعی با وجود ادعای ایجاد ارتباط در عمل به انزوای عمیقتر دامن زدهاند.
مطالعات نشان میدهد هر ساعت استفاده روزانه از پلتفرمهایی مانند اینستاگرام حدود ۷ درصد خطر احساس تنهایی را افزایش میدهد.
این پژوهشگر اجتماعی سپس به ارائه راهکارهای عملی پرداخت و بیان کرد: راه حل این معضل بازگشت به گذشته نیست بلکه باید با برنامه ریزی دقیق شهرها را به فضاهایی انسانیتر تبدیل کنیم.
تجربههای موفق جهانی مانند پروژه اجتماع سازی عمودی در سنگاپور که در آن برای هر ۵ طبقه از برجهای مسکونی فضای مشترک و باغ طراحی شده است یا کافههای همسایگی در کینهای که ساکنان محله میتوانند میزبان رویدادهای کوچک باشند نشان میدهد طراحی شهری هوشمند میتواند تعاملات اجتماعی را احیا کند.
وی در ادامه به ارائه پیشنهادهای بومی پرداخت و تشریح کرد: برای شهرهای ایران نیاز به راهکارهای بومی داریم ایجاد پارکهای مشارکتی با باغچههای اشتراکی که ساکنان بتوانند در کشت و نگهداری آن مشارکت کنند.
طراحی معماریهای ارتباط گرا با بالکنهای مشرف به فضای جمعی به جای بالکنهای خصوصی و برنامههایی مانند یکشنبههای بدون ماشین که مردم را به پیاده روی و تعامل تشویق میکند.
میتواند گامهای عملی مؤثری باشد.
بهرامی به تجربههای موفق داخلی نیز اشاره کرد و گفت: خوشبختانه نمونههای موفقی در ایران داریم پروژه باغچههای اشتراکی در منطقه ۵ تهران که در آن ساکنان به صورت جمعی فضای سبز محله را مدیریت میکنند.
یا مجتمع مسکونی همسایه در اصفهان که با طراحی ویژه ای برای افزایش تعاملات ساکنان ساخته شده است.
نشان میدهد این راهکارها در بستر ایرانی نیز قابل اجرا هستند.
این کارشناس مسائل شهری بر ضرورت عزم جمعی تأکید کرد و گفت: حل این بحران نیازمند همکاری سه جانبه است مدیران شهری باید با طراحی فضاهای عمومی هوشمند وارد عمل شوند.
متخصصان روان شناسی اجتماعی باید برنامههای آموزشی مهارتهای ارتباطی را توسعه دهند و خود شهروندان باید مسئولیت پذیری بیشتری در قبال جامعه محلی خود نشان دهند.
وی پیشنهاد مشخصی ارائه داد و مطرح کرد: تدوین منشور سلامت روان شهری میتواند گام مهمی باشد.
این منشور باید شامل استانداردهای حداقلی برای فضای سبز و نورگیری ساختمانها برنامههای آموزشی مهارتهای اجتماعی در سطح محلات و ایجاد سازوکارهای نظارتی با مشارکت خود ساکنان باشد.
در برخی کشورها شوراهای محلی سلامت روان تشکیل شده که به صورت داوطلبانه بر اجرای این استانداردها نظارت میکنند.
بهرامی در جمع بندی نهایی خاطرنشان کرد: کلان شهرهای ما میتوانند همزمان هم حریم شخصی و هم تعلق اجتماعی را تأمین کنند.
این نه یک آرمان گرایی غیر عملی که ضرورتی است که تجربههای جهانی ثابت کردهاند دست یافتنی است آنچه نیاز داریم اراده جمعی و برنامه ریزی هوشمندانه است.
شهرهایی که در آنها مردم تنها در کنار هم زندگی نمیکنند بلکه با هم زندگی میکنند.