تغییر ذائقه مخاطبان در مصرف اخبار
مصرف اخبار در زندگی روزمره مردم بخشی از یک عادت اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود. در گذشته بسیاری از افراد هر صبح با باز کردن روزنامه و نوشیدن چای یا قهوه، روز خود را آغاز میکردند.

مصرف اخبار در زندگی روزمره مردم بخشی از یک عادت اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود.
در گذشته بسیاری از افراد هر صبح با باز کردن روزنامه و نوشیدن چای یا قهوه، روز خود را آغاز میکردند.
کد خبر: 742054 | ۱۴۰۴/۰۷/۲۴ ۱۰:۱۵:۰۰
مصرف اخبار در زندگی روزمره مردم بخشی از یک عادت اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود.
در گذشته بسیاری از افراد هر صبح با باز کردن روزنامه و نوشیدن چای یا قهوه، روز خود را آغاز میکردند.
عصرها نیز پای رادیو یا تلویزیون مینشستند تا از آخرین اتفاقات جهان آگاه شوند.
اما در دهه اخیر، این عادت که زمانی نشانه آگاهی و مشارکت اجتماعی بود، دچار دگرگونی عمیقی شده است.
امروز خبر دیگر یک کالای واحد نیست، بلکه به شکل روایتها، ویدیوها، پستهای کوتاه و محتوای بیپایان در بستر شبکههای اجتماعی جریان دارد.
این تغییر ذائقه تنها حاصل رشد فناوری نیست، بلکه بازتابی از تحولات فرهنگی، روانی و اجتماعی جامعه جهانی و بهویژه نسل جدید است.
در این مقاله، به ریشههای این تغییر، پیامدهای آن برای رسانهها و روزنامهنگاران و آیندهای که در انتظار خبر و مخاطبانش است، میپردازیم.
از روزنامه تا نوتیفیکیشن
در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، روزنامهها منبع اصلی خبر در ایران بودند.
خبرگزاریهای رسمی و رسانههای چاپی با تکیه بر اعتبار و انحصار در انتشار اطلاعات، نقش مرجع را برای جامعه ایفا میکردند.
در آن دوران، فاصله میان رویداد و اطلاعرسانی گاه چند ساعت تا چند روز بود.
اما با ورود اینترنت و سپس شبکههای اجتماعی، این فاصله به چند ثانیه کاهش یافت.
در دهه ۱۳۹۰، با گسترش گوشیهای هوشمند و پیامرسانهایی مانند تلگرام، کاربران دیگر منتظر انتشار رسمی خبر نمیماندند.
هر فرد میتوانست هم مخاطب و هم تولیدکننده محتوا باشد.
این تغییر، مرز سنتی میان خبرنگار و مخاطب را از بین برد و نوعی «دموکراسی خبری» پدید آورد؛ دموکراسی که البته در کنار آزادی، آشفتگی و شایعه را نیز با خود آورد.
نسل جدید، خبر را نمیخواند؛ تجربه میکند
یکی از نکات کلیدی در تغییر ذائقه مخاطبان، نحوه دریافت خبر است.
نسلهای پیشین، خبر را میخواندند؛ اما نسل جدید، آن را تجربه میکند.
برای بسیاری از کاربران جوان، خبر تنها زمانی ارزش دارد که در قالبی تصویری، کوتاه و احساسی ارائه شود.
در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام یا تیکتاک، کاربران با ویدیوهای کوتاهی مواجه میشوند که اغلب بیشتر از اطلاعرسانی، بر برانگیختن احساسات تمرکز دارند.
این تغییر در سبک دریافت، بهطور مستقیم بر شیوه تولید محتوا نیز تأثیر گذاشته است.
رسانههایی که هنوز بر متنهای طولانی و گزارشهای رسمی تکیه دارند، اغلب از سوی کاربران نادیده گرفته میشوند.
مخاطب امروز به دنبال سرعت، سادگی و جذابیت است.
او ترجیح میدهد خبری را در سی ثانیه و با یک تصویر یا ویدیو بفهمد تا در چند پاراگراف متن رسمی.
دلایل روانشناختی تغییر ذائقه خبری
در تحلیل این تحول، نمیتوان نقش روانشناسی شناختی را نادیده گرفت.
ذهن انسان در عصر دیجیتال با حجم عظیمی از اطلاعات روبهروست.
پژوهشها نشان میدهد که میانگین توجه کاربران در فضای مجازی به کمتر از ده ثانیه رسیده است.
این یعنی رسانهها باید پیام خود را در زمانی کوتاه منتقل کنند، در غیر این صورت کاربر بهسرعت به محتوای بعدی میرود.
علاوه بر آن، الگوریتمهای پلتفرمها مانند اینستاگرام و ایکس (توییتر سابق)، بر اساس واکنشهای احساسی کاربران طراحی شدهاند.
محتوایی که خشم، خنده یا تعجب برانگیزد، بیشتر دیده میشود.
در نتیجه، تولیدکنندگان خبر برای دیده شدن، بهطور ناخودآگاه به سمت محتوای هیجانیتر و گاهی سطحیتر سوق داده میشوند.
فرسودگی خبری؛ پدیدهای نو در عصر وفور اطلاعات
پدیدهای که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته، «فرسودگی خبری» است.
بسیاری از کاربران به دلیل مواجهه مداوم با حجم زیاد اخبار منفی و بحرانهای جهانی، از پیگیری مداوم خبر خسته شدهاند.
این پدیده باعث میشود افراد برای حفظ آرامش ذهنی، خود را از اخبار دور کنند.
به عنوان مثال، بحرانهای متوالی اقتصادی، جنگها، بلایای طبیعی و اخبار مرتبط با تغییرات اقلیمی، ذهن مردم را درگیر و مضطرب کرده است.
در چنین شرایطی، کاربران ترجیح میدهند به جای دنبال کردن تیترهای نگرانکننده، به سراغ محتوای سرگرمکننده یا مثبت بروند.
این تغییر رویکرد، بخشی از همان تغییر ذائقه خبری است که رسانهها ناچارند آن را درک و با آن سازگار شوند.
شبکههای اجتماعی؛ میدان رقابت جدید رسانهها
با ظهور شبکههای اجتماعی، مرز میان رسانه رسمی و غیررسمی محو شد.
هر کاربر با یک گوشی هوشمند میتواند نقش خبرنگار را بازی کند.
در زمان وقوع حوادث مهم، نخستین تصاویر و گزارشها اغلب از سوی کاربران منتشر میشود، نه خبرنگاران حرفهای.
این پدیده باعث شده مخاطب به رسانههای رسمی با دید انتقادیتری نگاه کند و حتی گاهی به آنها بیاعتماد شود.
رسانهها برای بازگرداندن اعتماد عمومی، ناچار شدهاند خود را با زبان و ریتم شبکههای اجتماعی تطبیق دهند.
بسیاری از خبرگزاریها اکنون در قالب پستهای کوتاه، ویدیوهای عمودی و استوریهای خلاصه، خبر را منتشر میکنند.
با این حال، این تغییر گاهی با چالش حفظ دقت و صحت خبر همراه است؛ چراکه سرعت انتشار ممکن است جای صحت را بگیرد.
الگوریتمها و اقتصاد توجه
یکی از نیروهای پنهان اما قدرتمند در تغییر ذائقه خبری، الگوریتمهای پلتفرمها هستند.
این الگوریتمها بر اساس تحلیل رفتار کاربران، محتوایی را نمایش میدهند که احتمال تعامل بیشتر دارد.
نتیجه این فرآیند، شکلگیری «حباب اطلاعاتی» است؛ فضایی که در آن کاربران فقط با دیدگاهها و اخباری مواجه میشوند که با باورهایشان همسو است.
این پدیده، ضمن افزایش لذت لحظهای کاربران، باعث قطبی شدن جامعه و گسترش اطلاعات ناقص میشود.
اقتصاد توجه، که بر پایه جلب بیشترین زمان کاربر بنا شده، رسانهها را وادار کرده تا از هر ابزار احساسی و بصری برای نگهداشتن کاربر استفاده کنند.
در چنین فضایی، محتواهای تحلیلی و عمیق شانس کمتری برای دیده شدن دارند.
رسانههای سنتی در جستوجوی هویت تازه
روزنامهها و خبرگزاریهای سنتی در مواجهه با این دگرگونی، دو مسیر متفاوت را در پیش گرفتهاند.
برخی تلاش کردهاند با تغییر فرم و حضور فعال در پلتفرمهای جدید، خود را با ذائقه نسل جوان سازگار کنند.
برخی دیگر اما بر حفظ اصالت و عمق تحلیل پافشاری کرده و راهی مستقل را برگزیدهاند.
در هر دو حالت، چالش اصلی همان است.
چگونه میتوان میان سرعت و دقت تعادل برقرار کرد؟
رسانهای که صرفاً به دنبال جذب مخاطب باشد، ممکن است اعتبار خود را از دست بدهد.
و رسانهای که بر سنتهای قدیمی پافشاری کند، ممکن است در سکوت از یاد برود.
پاسخ به این چالش، شاید در ترکیب خلاقیت رسانهای با اصول اخلاقی روزنامهنگاری نهفته باشد.
اعتماد؛ قربانی اصلی عصر خبر فوری
یکی از قربانیان اصلی در تغییر ذائقه مخاطبان، اعتماد است.
در گذشته، نام رسانه بهتنهایی اعتبار میآورد.
اما امروز، مخاطب به جای منبع خبر، به فرستنده آن اعتماد میکند؛ گاهی دوست، اینفلوئنسر یا حتی یک صفحه ناشناس.
این جابهجایی اعتماد، ساختار سنتی خبر را دگرگون کرده است.
رسانهها برای بازسازی اعتماد، باید شفافتر عمل کنند.
انتشار منبع خبر، تصحیح اشتباهات و پاسخگویی به مخاطبان، بخشی از این فرآیند است.
مخاطب امروز میخواهد بداند نهتنها چه چیزی گفته میشود، بلکه چرا و چگونه گفته میشود.
نقش فناوریهای نوین در شکلدهی آینده خبر
هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و پادکستها از جمله ابزارهایی هستند که آینده خبر را تعیین میکنند.
پادکستها در سالهای اخیر به یکی از محبوبترین قالبهای خبری تبدیل شدهاند، زیرا ترکیبی از صدا، روایت و صمیمیت را ارائه میدهند.
کاربران میتوانند هنگام رانندگی، ورزش یا کار، خبر را بشنوند، بدون آنکه نیاز به تمرکز بصری داشته باشند.
از سوی دیگر، هوش مصنوعی اکنون در بسیاری از رسانهها برای تولید، ویرایش و حتی شخصیسازی خبر استفاده میشود.
اما این پیشرفت، پرسشهای اخلاقی تازهای را نیز ایجاد کرده است: اگر خبری را الگوریتم بنویسد، چه کسی مسئول صحت آن است؟
آیا ممکن است هوش مصنوعی بهجای آگاهیبخشی، در خدمت جهتدهی افکار عمومی قرار گیرد؟
مرز باریک میان خبر و سرگرمی
با گسترش پلتفرمهایی مانند یوتیوب، تیکتاک و اینستاگرام، مرز میان خبر و سرگرمی بهشدت کمرنگ شده است.
کاربران اغلب در جستوجوی محتوایی هستند که هم آگاهکننده باشد و هم جذاب.
از همین رو، بسیاری از تولیدکنندگان محتوا با استفاده از طنز، موسیقی یا داستانگویی، پیامهای خبری را منتقل میکنند.
اگرچه این شیوه میتواند به جذب مخاطب کمک کند، اما خطر سطحی شدن محتوا نیز وجود دارد.
وقتی خبر به بخشی از سرگرمی تبدیل شود، جدیت آن از بین میرود.
چالش بزرگ رسانههای آینده، حفظ توازن میان جذابیت و مسئولیت است.
در ایران نیز این تغییر بهوضوح قابل مشاهده است.
با وجود محدودیتهای رسانهای، کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی حضور پررنگی دارند.
بسیاری از اخبار نخست در فضای مجازی منتشر و سپس به رسانههای رسمی راه پیدا میکنند.
این روند نشان میدهد که مسیر اعتماد و مصرف خبر در کشور نیز در حال بازتعریف است.
افزایش استفاده از پلتفرمهای خارجی، رشد رسانههای آنلاین مستقل و استقبال از پادکستها و کانالهای ویدیویی، همگی نشانههایی از تحول فرهنگیاند.
نسل جوان ایرانی، بهویژه پس از دهه ۱۳۹۰، دیگر تنها مصرفکننده نیست؛ او در تولید، تحلیل و حتی راستیآزمایی خبر نیز نقش دارد.
آینده خبر؛ تعادل میان فناوری و انسانیت
با وجود تمام تغییرات، یک نکته روشن است: نیاز انسان به دانستن و درک جهان اطرافش هیچگاه از بین نمیرود.
آنچه تغییر میکند، شکل این دانستن است.
رسانهها باید بیاموزند چگونه در دنیایی که هر کسی یک رسانه است، معنا و اعتبار خود را حفظ کنند.
آینده خبر متعلق به رسانههایی است که بتوانند فناوری را در خدمت انسانیت قرار دهند.
الگوریتمها و دادهها باید در جهت فهم عمیقتر جامعه به کار روند، نه صرفاً جذب کلیک و بازدید.
اگر رسانهها بتوانند روایتهای انسانی، دقیق و متنوعی از واقعیت ارائه دهند، حتی در عصر ویدیوهای دهثانیهای هم مخاطب وفادار خواهند داشت.
خبر هنوز زنده است، فقط لباسش عوض شده
تغییر ذائقه مخاطبان در مصرف اخبار، نشانهای از مرگ خبر نیست، بلکه گواهی است بر پویایی آن.
همانگونه که رادیو جای روزنامه را نگرفت و تلویزیون نتوانست رادیو را حذف کند، شبکههای اجتماعی نیز لزوماً جایگزین رسانههای خبری نمیشوند.
بلکه هر کدام نقشی تازه در اکوسیستم اطلاعرسانی جهانی پیدا میکنند.
در نهایت، آنچه باقی میماند، نیاز انسان به حقیقت است.
هرچند راههای رسیدن به این حقیقت در دنیای پرسرعت امروز متفاوت شده، اما ارزش آگاهی همچنان پابرجاست.
رسانهها اگر بتوانند با درک درست از مخاطب و استفاده هوشمندانه از فناوری، این نیاز را پاسخ دهند، نهتنها در عصر دیجیتال زنده میمانند، بلکه میتوانند اعتماد از دسترفته را نیز بازسازی کنند.