خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 24 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شعله‌ای که شهر کرمان را بیدار کرد

مهر | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 24 مهر 1404 - 10:06
۲۴مهرماه ۱۳۵۷، مأموران رژیم پهلوی مسجد جامع کرمان را هدف حمله و آتش‌سوزی قرار دادند؛ رخدادی که با وجود تلاش حکومت برای پنهان‌کاری، به یکی از نقاط عطف انقلاب اسلامی بدل شد.
مسجد،كرمان،آتش،جامع،حمله،شهر،رژيم،درِ،شبستان،روحانيون،نيروهاي ...

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب - زهرا اسکندری: «اولین تظاهرات کرمان که روحانیت در صف اول آن قرار داشت، آغاز شد.
آیت‌الله نجفی، که در مسجد امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) پیش‌نماز بود، جلودار این حرکت بود و سایر روحانیون نیز همراه او، در کنار مردم، پشت سرش حرکت می‌کردند.
شعارهای روحانیت در ابتدا حول آزادی زندانیان سیاسی می‌چرخید، اما کم‌کم رنگ و بوی ضدشاه به خود گرفت.
همانند شعله‌ی کوچکی از آتش که به زبانه‌های سنگین تبدیل می‌شود، فریاد «مرگ بر شاه» در سطح شهر طنین‌انداز شد.
ارتش در آن زمان مرکز آموزش ۵ را داشت و من که در دوران سربازی برادرم چند بار به آنجا رفته بودم، می‌دانستم دژبان، شهربانی، آگاهی و ساواک همگی فعال‌اند.
اما موج مردم بسیار بزرگ‌تر از توان آن‌ها بود.
دستگیری یکی دو نفر، چند نفر یا حتی هزار نفر هیچ اثری بر این موج عظیم، سهمگین و توفنده نمی‌گذاشت؛ این اعداد در برابر خیزش مردم ناچیز بود.
من و دوستانم که حالا علی‌جان و عبدالله هم به ما اضافه شده بودند بی‌محابا حرف می‌زدیم.
صبح اعلام تجمع در مسجد جامع شهر شد.
این خبر دهان‌به‌دهان، حتی مؤثرتر از فضای مجازی امروز، در تمام شهر پیچید.
جوان‌های انقلابی و تعدادی از علما از جمله آیت‌الله صالحی در شبستان مسجد جمع بودند.
شهربانی با جمع کردن کولی‌ها، که در همان حوالی شهر ساکن بودند، از دو طرف به مسجد حمله کرد.
مسجد جامع سه در ورودی بزرگ و مشابه داشت.
تازه موتورسیکلت زردرنگ سوزوکی ۱۲۵ خریده بودم.
از درِ قدمگاه، که در مسیر بازار کرمان قرار داشت، وارد شدم و موتورم را در یکی از کوچه‌های فرعی منشعب از بازار پارک کردم.
داخل مسجد جنب‌وجوش زیادی بود.
پس از ساعاتی، کولی‌ها از دو درِ شمالی و غربی مسجد با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبان‌ها حمله خود را آغاز کردند.
ابتدا تمام موتورسیکلت‌ها و دوچرخه‌هایی را که جلوی درِ مسجد پارک شده بود آتش زدند.
فریاد جوان‌ها بلند شد: «درها رو ببندید!»
به اتفاق واعظی و احمد به پشت‌بام شبستان مسجد رفتیم.
کولی‌ها و پاسبان‌ها با خشونت در حال سوزاندن وسایل مردم بودند.
سپس چند موتور را پشت درِ مسجد آوردند و در را آتش زدند.
از دو طرف شلیک گاز اشک‌آور به داخل مسجد آغاز شد.
حالا در باز شده بود و حمله به شبستان شروع شد.
در میان معرکه، کودکی را دیدم که وحشت‌زده گریه می‌کرد.
ناخودآگاه فریاد زدم و رو به پلیسی که به او حمله‌ور شده بود گفتم: «ولش کن!» آن‌قدر با تندی و شدت این جمله را گفتم که احساس کردم لحظه‌ای مردد شد و ترسید.
بچه را بغل کردم و از درِ غربی خارج شدم.
به سمت قدمگاه پیچیدم.
موتور هنوز سالم بود.
با احمد سوار موتور شدیم که ناگهان گروهی از پاسبان‌ها مقابلمان درآمدند.
تا خواستیم از کنارشان عبور کنیم، ده تا پانزده ضربه‌ی باتوم به سر و صورتمان خورد.
درگیری حالا به خیابان محمدرضاشاه کشیده شده بود.
ما با سنگ به پاسبان‌ها حمله کردیم.
پاسبان‌ها ساختمان برادران عقابی را که آن روز نمایشگاه ماشین بود و یکی از آنان مغازه‌ی فروش موتور و دوچرخه داشت به آتش کشیدند.
عقابیان از متملکین کرمان بودند اما ضد شاه شناخته می‌شدند.
درگیری تا شب ادامه داشت و در نهایت تظاهرات متفرق شد.
دو روز بعد، به اتفاق واعظی و فتحعلی که از بچه‌های محله‌مان بود و تعدادی از جوان‌های شهر، تنها مشروب‌فروشی کرمان در خیابان کاظمی را به آتش کشیدیم.
ابتکار عمل کاملاً از کنترل نیروهای وابسته به رژیم خارج شده بود.
خبر آتش‌زدن مسجد جامع کرمان در سراسر کشور پیچید و منجر به برگزاری تظاهرات‌های متعددی شد.
در شهر کرمان، تظاهرات بسیار گسترده‌ای به وقوع پیوست و مردم شعار می‌دادند: «مسجد کرمان را، کتاب قرآن را، مردم مسلمان را شاه به آتش کشید.»
خاطره‌ی نقل‌شده از آتش‌سوزی مسجد جامع کرمان، برگرفته از کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» است؛ اثری که به زندگی نامه خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از دوران کودکی تا نوجوانی می‌پردازد.
امروز، ۲۴ مهرماه، سالروز وقوع این حادثه است؛ روزی که نیروهای وابسته به رژیم پهلوی مسجد جامع کرمان را به آتش کشیدند و موجی از خشم و اعتراض مردمی را در سراسر کشور برانگیخت.
این رویداد، یکی از مهم‌ترین حوادث پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود؛ حادثه‌ای که رژیم پهلوی از پذیرش مسئولیت آن خودداری کرد و بررسی موضوع را به نهادهای امنیتی واگذار نمود.
در روز ۲۴ مهرماه سال ۱۳۵۷، مردم کرمان از ساعت ۱۰ صبح به دعوت روحانیون شهر در مسجد جامع گرد آمدند تا یاد شهدای میدان ژاله تهران را گرامی دارند.
حدود ساعت ۱۱:۳۰، در حالی که حجت‌الاسلام صمدانی در حال سخنرانی بود، گروهی از نیروهای وابسته به حکومت به مسجد حمله کردند.
مهاجمان درهای ورودی مسجد را با روی هم ریختن دوچرخه‌ها و موتورسیکلت‌های مردم به آتش کشیدند.
با پرتاب نارنجک‌های گاز اشک‌آور از سوی پلیس، مردم ناچار به گشودن درها شدند و مهاجمان با حمایت نیروهای شهربانی وارد شبستان شدند.
شاهدان عینی گزارش داده‌اند که مهاجمان با چماق، زنجیر، پنجه‌بوکس و چاقو به مردم بی‌سلاح حمله کرده و آنان را مورد ضرب و جرح قرار دادند.
در این میان، تعدادی از روحانیون از جمله آیت‌الله صالحی کرمانی نیز در مسجد حضور داشتند.
وی در نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله شیرازی جزئیات حادثه را چنین تشریح کرد:
«متجاوز از بیست‌هزار نفر از مردم به منظور سوگواری برای شهیدان میدان ژاله تهران در مسجد جامع اجتماع کرده بودند.
در حالی که مردم با آرامش و بدون شعار در مسجد نشسته بودند، گروهی از کولی‌های اجیرشده با حمایت مأموران مسلح، پس از آتش زدن خودروها، موتورسیکلت‌ها و دوچرخه‌های مردم، از در و بام وارد مسجد شدند.
با پخش گاز اشک‌آور در شبستان و حمله‌ی مستقیم به مردم بی‌دفاع، بسیاری را مجروح و مصدوم کردند و حتی به کودکان خردسال نیز رحم نکردند.
به روحانیون، زنان و مردان حاضر در مسجد دشنام دادند، درها و شیشه‌ها را شکستند و بار دیگر مسجد را به آتش کشیدند.
در این حادثه تعدادی کشته و مجروح شدند.»
ابعاد این حادثه چنان گسترده بود که موجی از اعتراض و تظاهرات در سراسر کشور برانگیخت و رژیم پهلوی را به وحشت انداخت.
دولت وقت در واکنش اعلام کرد که موضوع را مورد تحقیق قرار خواهد داد، اما گزارش رسمی از نتیجه‌ی بررسی‌ها هیچ‌گاه منتشر نشد.
در پی این رویداد، علما و روحانیون سراسر کشور نسبت به این اقدام واکنش نشان دادند.
آیت‌الله صدوقی از یزد، آیت‌الله یثربی از کاشان، آیت‌الله قاضی از تبریز، روحانیت مبارز تهران، آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله مرعشی نجفی و آیت‌الله شیرازی از مشهد، با صدور اعلامیه‌ها و تلگراف‌هایی، این جنایت را محکوم کردند و مراسم بزرگداشت برای شهدای مسجد جامع کرمان برگزار نمودند.
از سوی دیگر، «جمعیت دفاع از حقوق بشر ایران» نیز پس از بررسی‌های میدانی، در اطلاعیه‌ای رسمی اعلام کرد که طرح این حمله در جلسه‌ای در استانداری کرمان و با حضور برخی مقامات دولتی تنظیم شده است.
آتش‌سوزی مسجد جامع کرمان به‌عنوان یکی از فاجعه‌بارترین وقایع دوران حکومت پهلوی در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد.
آتشی که رژیم با تصمیمی ناآگاهانه در این مسجد برافروخت، شعله‌هایش به سرعت سراسر کشور را فراگرفت و به یکی از عوامل تسریع در شکل‌گیری اعتراضات مردمی علیه حکومت تبدیل شد.
منابع:
_ «از چیزی نمی‌ترسیدم»، انتشارات مکتب حاج قاسم
_ «یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه»، روح‌الله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی