خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 23 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

قتل نگهبان پارک به دست مرد افغانستانی عاشق

اعتماد | همه | سه شنبه، 22 مهر 1404 - 20:46
مرد افغانستانی که در یک رقابت عشقی با مرد ایرانی او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، جزییات قتل را توضیح داد.
فرهاد،درخواست،متهم،ضربه،قتل،اولياي،رحيم،مقتول،چاقو،دم،دختر،قصد

کد خبر: 741761 | ۱۴۰۴/۰۷/۲۲ ۲۰:۳۰:۰۴
مرد افغانستانی که در رقابت عشقی با مرد ایرانی او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، جزئیات قتل را توضیح داد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم در جلسه دادگاه اعتراف کرد ضربه به مقتول زده اما قصد کشتن او را نداشت.
یک سال قبل به ماموران پلیس گزارش دادند به یک جوان ایرانی در اتاقک نگهبانی پارکی هجوم برده شده و به‌شدت زخمی شده است.
ماموران پلیس تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند.
در حالی که بررسی‌ها ادامه داشت خبر رسید پسر جوان به نام فرهاد جان باخته است.
دوستان او گفتند ضارب احتمالاً مردی افغانستانی به نام رحیم است چون قبلاً گفته بود قصد دارد به او آسیبی وارد کند برای اینکه فکر می‌کرد فرهاد به دختر مورد علاقه رحیم نظر دارد.
پلیس در تحقیقات خود رحیم را شناسایی و بازداشت کرد.
این مرد به قتل اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و گفت با توجه به کیفرخواست صادرشده، متهم به تصور اینکه مقتول برای دختر مورد علاقه‌اش مزاحمتی ایجاد کرده با ضربه چاقو او را به قتل رسانده است و من به عنوان نماینده دادستان درخواست مجازات بر اساس درخواست اولیای دم دارم.
در ادامه نوبت به اولیای دم رسید.
آنها درخواست قصاص کردند.
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: متهم با نیت قبلی و با تصور اینکه مقتول نسبت به دختر مورد علاقه‌اش نظر دارد و مزاحمت ایجاد می‌کند او را با دو ضربه چاقو زده و قبلاً درباره این مساله با افرادی صحبت کرده است.
من درخواست مجازات او را دارم.
وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: من همه اتهاماتم را قبول دارم اما قصد کشتن نداشتم.
فرهاد آدم عجیبی بود.
ما هزاران بار با هم غذا خوردیم و رفاقت کردیم اما همین که غذا تمام می‌شد علیه من حرف‌هایی می‌زد.
حتی چند بار گفت که من دزدی می‌کنم.
من در دکه‌ای در پارک کار می‌کردم.
فرهاد این حرف‌ها را می‌زد که شهرداری کار را از من بگیرد.
با این حال خواستار مرگ او نبودم.
فرهاد دوست نداشت من در دکه کار کنم و مدام دشمنی می‌کرد.
ای کاش در پارک دیگری مشغول می‌شدم و این اتفاق نمی‌افتاد.
آن روز جر و بحث کردیم.
من با لگد در نگهبانی را باز کردم.
قصدم این بود که چند خراش بیندازم تا بترسانمش و دست بردارد، وقتی وارد اتاقک شدم او را زدم.
دوستم که همراهم بود کاری نکرد و فقط من فرهاد را زدم.
متهم گفت: من پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.
در پایان هیات قضات وارد شور شدند.