رویارویی نظامی پاکستان و طالبان: زمینهها و احتمالات آتی
به گزارش مشرق، اندیشکده تهران در مطلبی در تلگرام نوشت:
روابط پاکستان و طالبان در دوره دوم استقرار این گروه در افغانستان، شباهتی به دوره اول نداشته و علیرغم مانور نمایشی ژنرال فیض حمید در بحبوحه انتقال قدرت در کابل، به نظر میرسد که پاکستان در تعامل با طالبان به بنبستی جدی برخورده است.
در هفتهای که گذشت، پاکستان به اهدافی در پایتخت افغانستان حمله هوایی نمود و در پاسخ، طالبان مجموعهای از حملات را علیه نیروهای امنیتی پاکستان در مناطق مرزی دو کشور سامان دادند.
علیرغم انجام چند دور حملات هوایی و زمینی از سوی پاکستان، فعلا اقدام جدیدی از سوی طالبان گزارش نشده است.
برآورد پاکستان حاکی از این است که دستکم ۲۰۰ نفر از نیروهای وابسته به طالبان و ۲۳ نفر از نیروهای نظامی پاکستان در این زد و خوردها کشته شدهاند.
زمینههای رویارویی نظامی
از میان مسائل حل و فصل نشده و زمینههای رویارویی نظامی دو طرف، به نظر میرسد که دو مسئله «افزایش تحرکات تروریستی» و «تحول در رویکرد بینالمللی طالبان» از حیث آثار و تبعات امنیتی برای پاکستان تحمل ناپذیرتر از سایر موارد باشد:
افزایش تحرکات تروریستی در قلمروی پاکستان
با استقرار مجدد طالبان در افغانستان، تعداد و شدت حملات تروریستی در قلمروی پاکستان شدت یافت و تلاشهای دیپلماتیک برای مهار این مسئله در چهار سال گذشته ناکام بودهاند.
براساس برآوردها، سال ۲۰۲۵ را باید خونبارترین سال پاکستان در پانزده سال گذشته دانست.
اختلاف دیرینه بر سر خط مرزی، تعدد و تمرکز حملات تروریستی در دو ایالت هممرز با افغانستان، یعنی خیبرپختونخوا و بلوچستان، در کنار پیوندهای تاریخی موجود میان طالبان و سایر گروههای تروریستی منطقه، ابهامات بسیاری را برای پاکستان درباره نقش طالبان در این خشونتها ایجاد نموده است.
در حال حاضر، دو گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادیبخش بلوچ (BLA) نقش اصلی را در هدایت حملات تروریستی در خاک پاکستان ایفا میکنند.
مقامات سیاسی و نظامی پاکستان به کرات طالبان را به کوتاهی در مهار یا حمایت ضمنی از این گروهها متهم کردهاند.
به طور خاص، پاکستان تاکید دارد که بخش عمدهای از رهبران و کادرهای فعال این گروهها در خاک افغانستان پناه داده شدهاند.
در چهار سال گذشته، پاکستان بارها طالبان را برای مهار و انتقال این نیروها تحت فشار قرار داده است.
تحول در رویکرد بینالمللی طالبان
پیگیری و تنظیم روابط خارجی طالبان در دوره اول استقرار (۱۹۹۶-۲۰۰۱) تا اندازه زیادی در انحصار پاکستان بود و این گروه، تلاش دیپلماتیک چندانی به صورت مستقل بروز نداده بود.
بسیاری از تحلیلگران، گشایش نمایندگی سیاسی طالبان در قطر (۲۰۱۳) را نقطه پایان موقعیت انحصاری پاکستان و نقطه تولد رویکرد مستقل بینالمللی این گروه میشمارند.
با این وجود، پاکستان کماکان یکی از ذینفوذترین بازیگران خارجی در صفوف طالبان به شمار میرفت.
طالبان دوم فعالانه کوشیده است تا دستیابی به حمایت و رسمیت را از پکن و مسکو گرفته تا دوشنبه و تاشکند و تهران دنبال کند که در این میان، تلاش برای گنجاندن دهلی نو در این دایره، از سوی پاکستان غیرقابل پذیرش و تهدیدآمیز ارزیابی شده است.
پاکستان معتقد است که افزایش تعاملات سیاسی و امنیتی طالبان و هند به منزله ظهور موج جدیدی از حملات تروریستی در قلمروی پاکستان خواهد بود که منابع مالی و پشتیبانی تسلیحاتی خود را از هند و پشتیبانی زمینی و پوشش اطلاعاتی را از طالبان دریافت کند.
اشاره به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که حمله هوایی به کابل درست در میانه سفر شش روزه وزیر خارجه طالبان به هند انجام پذیرفته است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که زمانبندی این حمله در قلب پایتخت افغانستان، حامل پیامی مشخص برای رهبران طالبان بوده است.
چشماندازهای آتی دو شکل بیشینه و کمینه تنش میان دو بازیگر، یعنی جنگ همهجانبه یا حل و فصل تنشها باتکای ملاحظات داخلی و بینالمللی هر دو طرف، از احتمال تحقق پایینتری برخوردارند.
زد و خوردهای اخیر پاکستان را نسبت به بدیلسازی برای حاکمان کنونی افغانستان، چه از درون طالبان و چه از بیرون، مصممتر سازد و دور از ذهن نیست که پاکستان در اعمال فشار بر طالبان از سوی ایالات متحده مشارکت فعالتری پیدا کند.
در مقابل، انتظار میرود که طالبان برای جبران عدم تقارن موجود در قدرت نظامی، بر استفاده از اهرم فشار تروریسم در قلمروی پاکستان اصرار ورزد و از مسیر نزدیکی بیشتر به هند، برای ایجاد نوعی موازنه برونزا تلاش کند.