دومین چاپ رمان «رختشو» روانه بازار شد
رمان «رختشو» نوشته محمد حنیف است و توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده و حالا به چاپ دوم رسیده است.

به گزارش خبرنگار مهر، وقتی در داستانی صحبت از جنگ هشتساله ایران و عراق باشد اما شخصیتهای اصلی داستان عراقیهایی باشند که دوشادوش ایرانیها میجنگند نه در مقابلشان، آن داستان برای مخاطبِ ایرانی متفاوت خواهد بود.
رمان «رختشو» با سرک کشیدن در زندگی حبیبه و پسرانش این جهان متفاوت را در مقابل نگاه مخاطب میگسترد؛ حبیبه و پسرانش عدنان و عباس، مثل پرستوهای مهاجری که اسباب سرگرمی دو برادر را فراهم میکنند از دل کاظمین به قلب جبهههای جنگ ایران پرکشیدهاند.
هرچند که این خانواده کوچک خالصانه تلاش میکنند تا باری از دوش جنگ بردارند اما به خاطر ریشه عراقیشان مدام در معرض بدگمانی دیگران هستند.
داستان «رختشو» مملو است از عشق، از تردید، از بدگمانیها و حسدها، از دوستیها و دشمنیها، از وفاداریها و خیانتها و ترکیب تمامی این احساسات انسانی در یک داستان تصویری واقعی از برههای پرالتهاب از تاریخ را به نمایش میگذارد.
در قلب داستان اما این حبیبه است که با عشقی بیدریغ تلاش میکند تمامی آدمهای داستان را حمایت کند، حتی مصیب را، پادوی گنگ و دست و پاچلفتی رختشوخانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک را.
و شاید این بهترین توصیف این داستان باشد اگر بگوییم رمان رختشو روایت عشق و ازخودگذشتگی زنی است به نام حبیبه.
بخشی از متن کتاب:
«شریف خوشحال تنهای به عباس میزند.
سرگرد حرفش را ادامه میدهد: «البته اگر قرار بود من تو را بکشم، آن قسمت از مغزت را هدف قرار نمیدادم...
نمیخواهی بپرسی چرا، جناب شریف؟
دلیلش این است که من میدانم کجا و از چه زاویهای شلیک کنم که هدفم در سریعترین زمان ممکن جان دهد.» شریف میخواهد از کنار عباس دور شود که صدای سرگرد بلند میشود: «تا نگفتم، از جایت تکان نمیخوری!» صدای اعتراض عباس بلند میشود: «چرا برای کشتن یک اسیر بی دفاع اینقدر بازی درمیآوری؟
بکش و خودت را راحت کن!»....»