۶۸ ثانیه در ذهن یک شخصیت؛ امید نیاز از نمایش جدیدش میگوید
اصفهان-در نمایش «۶۸ ثانیه بعد از تو»، مخاطب با ذهن و وجدان انسانی مواجه میشود؛ امید نیاز درباره فرم سورئال و تکنیکهای اجرایی توضیح داد.

خبرگزاری مهر، گروه استانها، کوروش دیباج: در سالهای اخیر، تئاتر ایران شاهد گرایش روزافزون به آثار روانشناسانه و سورئال بوده است؛ آثاری که نه تنها به روایت داستان، بلکه به بررسی لایههای ذهنی و روانی شخصیتها و حتی مخاطب میپردازند.
این نوع نمایشها تلاش میکنند تجربهای چندبعدی از زمان، وجدان و احساسات انسانی ارائه دهند و تماشاگر را نه تنها در سطح روایت، بلکه در عمق ذهن و عاطفه شخصیتها همراه کنند.
در این مسیر، دغدغههای نسلی، بحرانهای اخلاقی و پرسشهای فلسفی به ابزارهایی برای خلق تجربه نمایشی تبدیل میشوند و فرم و تکنیک اجرایی، نقشی همارز با متن و محتوا پیدا میکند.
نمایش «۶۸ ثانیه بعد از تو» تازهترین تجربه امید نیاز در این زمینه است؛ اثری که با تمرکز بر عذاب وجدان، خودفریبی و چالشهای اخلاقی انسان، ذهن تماشاگر را وارد بازی پیچیدهای از زمان و روایت میکند.
در این گفتوگو، امید نیاز به تفصیل درباره ایده، فرآیند خلق اثر، انتخاب فرم سورئال، رویکرد روانشناسانه و نیز چالشهای فنی و اجرایی نمایش سخن گفته و تجربهای از مواجهه تئاتری انسان با وجدان و تصمیمهای اخلاقی را به اشتراک گذاشته است.
عدد ۶۸ در عنوان نمایش چه معنا یا کارکرد نمادینی دارد و چرا این زمان خاص را برای نامگذاری انتخاب کردید؟
عدد ۶۸ در واقع اشاره به اختلاف زمانی یک اتفاق دارد.
قصه درباره شخصیتی است که مرتکب عملی شده، عملی که اگر پیش از مرگ همسرش انجام میداد «خیانت» محسوب میشد و اگر پس از مرگ او انجام میداد، دیگر خیانت نبود.
اما او نمیداند دقیقاً در چه لحظهای، قبل یا بعد از آن حادثه، این اتفاق افتاده است.
این فاصلهی زمانی ۶۸ ثانیه، همان مرز میان گناه و بیگناهی، میان وجدان و خودفریبی است.
ما در نمایش در واقع وارد مغز این انسان میشویم و ۶۸ ثانیه از ذهن او را در ۶۸ دقیقه اجرا میبینیم.
از سوی دیگر، «۶۸» کنایهای هم دارد به انسانهای دهه شصتی و چالشهای نسلی که درگیر تردید، اضطراب، مسئولیت و فشارهای روانی مداوم است.
چرا تصمیم گرفتید چنین موضوع تلخ و روانشناسانهای را برای اجرا انتخاب کنید؟
مهمترین مسئله در انتخاب هر اثر برای من «ضرورت اجرا» ست.
اینکه آیا موضوعی که مینویسم دردی را بازتاب میدهد یا فقط قرار است اجرا شود.
حدود یکسالونیم نگارش این نمایشنامه طول کشید و برای آن از چند روانشناس از جمله خانم دکتر مهمهری فاتحی مشاوره گرفتم.
با بررسی پروندههای روانشناسی متوجه شدیم بیشترین موضوع مراجعه به تراپیستها مسئله «خیانت» است؛ اما نه فقط خیانت عاطفی، بلکه خیانت به خود، به آرزوها، به مسیر زندگی.
نمایش من درباره همین است؛ درباره انسانی که در درونش دادگاهی برپا کرده تا ببیند حق با خودش بوده یا نه.
ما همیشه از حقیقت چند ثانیه عقب هستیم و این همان فاصلهی ۶۸ ثانیهای است که قصه بر آن بنا شده است.
نمایش شما بر محور عذاب وجدان، خودفریبی و خطای انسانی است.
کدامیک برایتان درام اصلی محسوب میشود و چرا آن را سورئال روایت کردید؟
نمیتوان بین این سه مرز مشخصی گذاشت.
خیانت سرچشمهی همهی این احساسات است و خودفریبی و عذاب وجدان پیامد آن.
اما چون در این نمایش با ذهن انسانی مواجهیم که دچار بحران روانی است، نمیشد آن را رئال روایت کرد.
ما در واقع ذهن یک انسان را میبینیم، جایی که زمان و منطق خطی وجود ندارد.
بنابراین فرم سورئال به من اجازه داد تا درونیترین لایههای ذهن او را نمایش بدهم؛ جایی که کابوس، واقعیت و خیال درهم میآمیزند.
از بیرون ممکن است کار رئال به نظر برسد، اما در حقیقت همهچیز درون ذهن کاراکتر میگذرد.
آیا میتوان گفت «۶۸ ثانیه بعد از تو» اثری با رویکرد تئاتر درمانی یا سایکودرام است؟
در این اثر رگههای روانشناسی و طرحوارههای ذهنی بسیار پررنگاند، حتی بیش از نمایش «اول شخص مفرد».
با این حال من نمیخواستم آن را مستقیماً «سایکودرام» بنامم، چون هدفم درمان نبود بلکه مواجهه بود.
تماشاگران من سه گروهاند: کسانی که خیانت کردهاند، کسانی که خیانت دیدهاند و کسانی که هنوز تجربهاش نکردهاند.
هرکدام از این گروهها در مواجهه با نمایش دچار تأمل یا تطهیر درونی میشوند.
شاید کسی با اشک سالن را ترک کند، اما این اشک از جنس بیداری است، نه شکست.
نمایش شما اثری تلخ است.
چطور این تلخی را برای تماشاگر قابلتحمل کردهاید؟
تلخی هم جزئی از مزههای زندگی است؛ مثل قهوه، تلخ است اما بیدارکننده.
من سعی کردم تلخی نمایش کارکرد داشته باشد، نه صرفاً آزاردهنده باشد.
به همین دلیل از تکنیکهای ویدیوآرت، صحنهی کاملاً مینیمال و بازیهای دقیق استفاده کردهام.
تمام اجرا در یک وان اتفاق میافتد؛ وان نماد خلوت و تقصیر است.
طراحی صدا توسط احسان بنیطبا انجام شده که از استعدادهای برجسته در زمینه موسیقی معاصر و طراحی صداست.
او توانسته با استفاده از ساندآرت، ذهن آشفته و اضطرابآلود شخصیت را برای مخاطب ملموس کند.
از منظر فنی و اجرایی، این نمایش چه تفاوتی با آثار پیشین شما دارد؟
این اثر متفاوتترین کار من تا امروز است.
از نظر فرم، محتوا و میزان تکنیک اجرایی، هیچ شباهتی به آثار قبلیام ندارد.
فیلم تمرین کار را برای چند فستیوال بینالمللی ارسال کردهام و تاکنون سه فستیوال از پنج فستیوال مورد نظر، تمایل خود را برای پذیرش اثر در سالهای ۲۰۲۶ و ۲۰۲۷ اعلام کردهاند.
در این نمایش از تمام تجربیات دوازدهسالهام در اروپا استفاده کردهام تا اثری جهانی بسازم؛ کاری که داد نمیزند، شعار نمیدهد، اما درونی و عمیق با انسان معاصر گفتوگو میکند.
چرا اجرای نخست را در اصفهان روی صحنه بردید، نه در تهران یا خارج از کشور؟
من سالها برای تئاتر اصفهان کار کردهام و حس میکنم به این شهر بدهکارم.
با اینکه گاهی از مسئولان شهری دلگیرم، اما مردم اصفهان برای من مثل خانوادهاند.
همانطور که آدم دلش میخواهد مادرش در ردیف اول بنشیند، من هم خواستم این کار از شهر مادریام آغاز شود.
اجرای تهران هم در پاییز پیشرو خواهد بود، اما «۶۸ ثانیه بعد از تو» برای من نوعی ادای احترام به مردم و مخاطبان اصفهان بود؛ کسانی که سالها پای تئاتر ایستادهاند.
در پایان، تماشاگر پس از دیدن نمایش شما با چه حسی سالن را ترک میکند؟
با حال خوب نمیرود، اما با حال بد مفید بیرون میآید!
مثل وقتی که آنتیبیوتیک میزنید و تب میکنید، اما در نهایت درمان میشوید.
نمایش من شکلات نیست؛ تلخ است اما برای بیداری ساخته شده.
تماشاگر بعد از دیدن این نمایش به خودش رجوع میکند، به تصمیمهایی که گرفته یا قرار است بگیرد.
شاید با چهرهای غمگین از سالن بیرون بیاید، اما غمگینیاش از جنس آگاهی است؛ غمی که نوید بهار میدهد.
مشخصات نمایش «۶۸ ثانیه بعد از تو»:
نویسنده، کارگردان و بازیگر: امید نیاز
تهیهکننده: پرویز پرستویی
آهنگساز و طراح صدا: احسان بنیطبا
ویدیوآرت: نهال کاوند
دستیار کارگردان: آریا شیراسماعیلی
مجری طرح: بهمن مارانی
طراح گرافیک: علیرضا عسگریفر
طراح گریم: مونس پورفاتحیان