جنگلهایی که برای زغال میسوزند
کورههای سنتی و گاه فلزی زغالگیری این روزها دوباره در نواحی جنگلی ایلام روشن شدهاند؛اقدامی سودجویانه که افزون بر تهدید پوشش گیاهی و جنگلی،چرخه طبیعی زیستبوم زاگرس را در آستانه نابودی قرار داده است.

به گزارش مشرق، در دل زاگرس، جایی میان ستیغهای جنگلی و همهمه بادهای پاییزی، بوی تند دود در هوا پیچید و سایهای از التهاب بر چهره سبز جنگلهای ایلام نشاند.
چهارشنبهشب شانزدهم مهرماه بود؛ روزی که همیاران طبیعت با چشمانی نگران از دور شعلههای زغال را در منطقه «پل هپی» دیدند، جایی در دل بلوطستانهای کهن، آنهم در روزهایی که زاگرس هنوز از زخم آتشسوزیهای تابستان التیام نیافته بود.
تلفن اضطراری منابع طبیعی به صدا درآمد و نیروهای کشیک یگان حفاظت بیدرنگ راه کوه را در پیش گرفتند، اما کورههای زغال خاموشی مرموز داشتند؛ ۹ کور فلزی غیرمجاز زیر لایهای از خاکستر پنهان شده بود و سودجویان پیش از رسیدن مأموران گریخته بودند تا زغال بلوطهای ایلام، باز هم بیهویت و بیصدا، راهی بازار شود.
در سکوت جنگل، تنههای سیاهشده بلوط چون اسنادی خاموش از جرم در زیر نور غروب خودنمایی میکردند؛ نشانهای از تکرار تخلفاتی که نه نخستیناند و نه شاید آخرین.
پرونده زغالگیری غیرمجاز در همین منطقه، گواه زخمی است که بر پیکره زاگرس نشسته؛ زخمی از ناآگاهی، سودجویی و کمتوجهی به میراث سبز غرب ایران.
بلوطهایی که روزگاری پناه باد و پرندگان بودند، امروز در حلقهای از بیماری و بیمهری میسوزند.
اینجا در زاگرس هنوز گاهی صدای تبر از پشت کوه شنیده میشود؛ پژواکی که هر بار، فریادی است برای نجات آخرین نفسهای بلوط ایرانی.
به گفته مدیر منابع طبیعی شهرستان ایلام، پس از دریافت گزارش همیاران طبیعت، نیروهای یگان حفاظت به منطقه اعزام و ۹ کوره فلزی زغال غیرمجاز را شناسایی کردند.
رضا سلطانی افزود: متخلفان پیش از رسیدن نیروها از محل متواری شدند، اما تجهیزات، ادوات و وسایل کارشان ضبط و کورهها منهدم شد.
نشانههای آنان اما همچنان بر خاک و چوب مانده است؛ همانند خطوطی از درد بر چهره زاگرس.
وی گفت: نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی به صورت شبانهروزی در گشتهای مستمر حضور دارند و گزارشهای مردمی از طریق سامانه رایگان ۱۵۰۴ بلافاصله بررسی میشود.
مدیر منابع طبیعی شهرستان ایلام تأکید کرد: در همه مناطق جنگلی حضور مداوم داریم و هرگونه تخلف، بلافاصله پیگیری و با متخلفان برخورد شدید قانونی میشود.
با این حال، تکرار چنین رخدادهایی پرسشی اساسی را در ذهنها برمیانگیزد: چرا با وجود این حجم از حضور و نظارت، هنوز کورههای زغال یکی پس از دیگری در دل زاگرس بر پا میشوند؟
زغال، سود اندک و آسیب عمیق
استفاده از زغال از روزگار باستان در میان مردم رواج داشته است؛ مادهای سیاه و گرمبخش که در عین سودمندی، گاه ویرانگرترین اثر را بر طبیعت برجای میگذارد.
در کشور ما، بیشترین مصرف آن در پخت و پز و قلیان است؛ اما پشت هر تکه زغال، تنهای افتاده از درختی کهن نهفته است.
درختانی چون بلوط، سپیدار، زبانگنجشک و مرکبات از قربانیان اصلی این شیوهاند، اما در میان همه آنها، بلوط زاگرس جایگاهی یگانه دارد؛ درختی که ریههای غرب ایران، پناهگاه جانداران و نگهبان خاک است.
با این همه، قاچاق چوب و قطع غیرمجاز درختان برای تولید زغال هنوز در این ناحیه جریان دارد؛ گاه پنهانی، گاه زیر نقاب آتشسوزیهای عمدی و ساختگی.
بیماری که از درون میسوزاند
افزون بر تبر و کوره، دشمن دیگری نیز به جان جنگلهای ایلام افتاده است: قارچهای بیماریزایی که موجب خشکیدگی تدریجی بلوطها شدهاند.
بر اساس پژوهشهای علمی در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴، دو قارچ «Biscogniauxia mediterranea»و« Obolarina persica » عامل اصلی بیماری موسوم به «زغالی بلوط» شناخته شدند و این قارچها از محل زخم یا آلودگی وارد چوب شده و با گسترش عرضی و شعاعی، شیرهرسانی در آوندها را متوقف میکنند و درخت را از درون میخشکانند.
کارشناسان توصیه کردهاند که برای مهار گسترش این بیماری، عملیات آبخیزداری و حذف درختان آلوده بهطور جدی دنبال تا چرخهی سرایت متوقف شود.
زاگرس، اکسیژن غرب ایران در خطر خاموشی
خشکیدگی درختان بلوط، قاچاق چوب، آتشسوزیهای عمدی و زغالگیری سنتی، زاگرس را در چرخهای از تخریب و فرسایش گرفتار کرده است.
با وجود تلاشهای نیروهای یگان حفاظت، همیاران طبیعت و فعالان محیطزیست، واقعیت آن است که گستره ۶۰۰ هزار هکتاری جنگلهای ایلام، نظارتی فراتر از امکانات موجود را میطلبد.
در سالهای گذشته، گزارشهایی از انهدام کورههای زغال در مناطقی چون «انجیرک»، «چشمهخضر» و «مورموری» انتشار یافته است، اما پروندههای قضایی نشان میدهد زغالگیران با روشهای تازهتری همچون کورههای فلزی زیرزمینی و جابهجایی شبانه الوار فعالیت میکنند.
زاگرس؛ میراثی که باید زنده بماند
نجات زاگرس تنها با قاطعیت قانونی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند سرمایهگذاری اجتماعی، آموزش جوامع محلی و ایجاد معیشتهای سازگار با طبیعت است؛ همان نسخهای که کارشناسان محیطزیست آن را راه نجات بلوطستانهای ایران میدانند.
جنگلهای بلوط ایلام، میراثی هزاران ساله از سخاوت زمیناند؛ درختانی که نسلهای غرب کشور زیر سایهی آنها زیستهاند.
هر کوره زغالی که خاموش میشود، تنها یک جرم متوقف نمیگردد بلکه نشانی از امید است؛ امید به روزی که زاگرس دوباره سبز شود و آسمان ایلام رنگ آبی خود را از میان دود بازپس گیرد.
و در پایان، شاید بتوان چنین گفت که نجات بلوط، تنها نجات یک درخت نیست؛ نجات حافظه زیستی و فرهنگی یک سرزمین جاودان ایلام در سینه ستبر زاگرس است.