خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 20 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

اقتدای شهید فکوری به امیرالمومنین(ع) در مواجهه با درخواست برادرش

مشرق | یادداشت | یکشنبه، 20 مهر 1404 - 16:59
امیر سرلشکر شهید «جواد فکوری» متولد ۱۷ دی سال ۱۳۱۷، از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در مقطعی از سال‌های دفاع مقدس فرماندهی نیروی هوایی ارتش را برعهده داشت و مدتی نیز با حفظ سمت در نیروی هوایی، به‌عنوان وزیر دفاع در کابینه شهید «محمدعلی رجایی» منصوب شد.
گمرك،جواد،فكوري،ترخيص،زنگ،مسئولان،سرهنگ،برادر،دفتر،رئيس،برادرم

به گزارش مشرق، «جاوید فکوری» برادر شهید «جواد فکوری» درباره پیشنهاد تماسی که کارکنان گمرک به او دادند تا از رانت برادرش برای ترخیص کالا استفاده کند، می‌گوید: سال ۱۳۵۹ جلیل یکی از برادرانم که در خارج از کشور به سر می‌برد، برای اولین سالگرد تولد فرزندم مقداری اسباب بازی و لوازم بچه را در قالب چهار کارتن کوچک از طریق پست سفارشی به ایران ارسال کرده بود.
برای دریافت آن به گمرک مراجعه کردم.
مسئولان گمرک از ترخیص آن امتناع ورزیدند.
بنا به دستورالعملی که در آن زمان صادر شده بود، اجناس ارسالی از خارج حد و مرز معینی داشت و اضافه بر آن میزان برگشت می‌شد.
هرچه به مسئولان گمرک اصرار کردم موافقت نکردند و گفتند ما اجازه چنین کاری را نداریم.
همان طور که سرگرم مشاجره با مسئولان گمرک بودم، یکی از آنان متوجه نام خانوادگی‌ام شد و پرسید: شما با سرهنگ فکوری وزیر دفاع چه نسبتی دارید؟
گفتم که برادر ایشان هستم.
گفت به دفتر جناب سرهنگ زنگ بزن و موضوع را به ایشان بگو.
اگر ایشان یک کلام با مسئولان ترخیص گمرک صحبت کند کار تمام است.
با قیافه حق به جانبی رفتم و از تلفن عمومی در همان گمرک به دفتر کار برادرم جواد زنگ زدم.
رئیس دفتر ایشان گوشی را برداشت.
گفتم من برادر جناب سرهنگ فکوری هستم، می‌خواستم با ایشان صحبت کنم.
رئیس دفترشان تلفن مرا به جواد ارتباط داد.
جواد گفت چه کارداری؟
گفتم چنین مسئله‌ای است ممکن است شما به رئیس گمرک زنگ بزنید و از ایشان بخواهید که این اجناس را به من تحویل بدهد؟.
جواد با عصبانیتی که هرگز در طول زندگی از او به یاد ندارم گفت من فرمانده نشده‌ام که برای تو کهنه و پودر بچه از گمرک رد کنم.
خجالت نمی‌کشی در این موقعیت به من زنگ می‌زنی؟!
و سپس گوشی را قطع کرد.
حال غریبی به من دست داد با عرض شرمندگی به مسئول ترخیص کالا، گفتم برادرم جلسه داشتند و دسترسی به ایشان ممکن نبود من تسلیم قانون هستم هرگونه که صلاح می‌دانید عمل کنید.
منبع:
چشمی در آسمان، یادنامه شهید امیر سرلشکر خلبان جواد فکوری.