روایت همسر یک جانباز از سختیهای زندگی جانبازان
کسی نیست که از تبعات و سختیهای جنگ بر زندگی همه افراد آگاه نباشد اما این تاثیر در عمر کسانی که در بحبوحه نبردها با گرفتن جانشان در کف دست، رفتند تا از میهن و همه داشتههای وطنشان دفاع کنند، بسیار پررنگتر و سختتر است.

به گزارش مشرق، آثار و تبعات جانبازی و مجروحیتهای زمان جنگ تا پایان عمر همراه رزمندگانی است که صبورانه دردها را تحمل کرده و دم نمیزنند.
با جمعی از خبرنگاران خانم به دیدار یکی از همکاران سابق رفتیم که در سالهای اخیر در پی عود کردن عوارض جنگ و جانبازی همسرش، سختی زیادی متحمل شده است.
«مهین نامجو» خبرنگار پیشکسوت کرمانی است که با «جواد میرزایی» رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس زندگی میکند و برادر همسرش (رضا میرزایی) نیز در دوران دفاع جانانه از وطن، به فیض شهادت نائل شده است.
نامجو در گفتوگویش با همکاران با اشاره به همزمانی دوران نوجوانیاش با پیروزی انقلاب و دفاع مقدس، بیان کرد: «همیشه دوست داشتم همسرم پاسدار باشد و بعد از جنگ، دوست داشتم با یک جانباز ازدواج کنم.
خودم از طریق یک واسطه به آقاجواد پیشنهاد ازدواج دادم که قبول نکرد.
چند بار واسطهها گفتند تا اینکه پذیرفت.
بعداً که دلیل مخالفتش را پرسیدم، گفت با خودم فکر کردم که بعدها حالم بد میشود و شاید تو نتوانی دوام بیاوری.
مراسم عقد ازدواج ما خیلی ساده و با حضور اقوام نزدیک در محضر برگزار شد و زندگی مشترکمان را ۱۷ سال قبل آغاز کردیم.
زندگیمان خیلی خوب بود و جوادآقا کشاورزی میکرد و در جنوب کرمان چند بار کشاورز نمونه شده بود.»
نامجو در ادامه درد دل با همکاران رسانهای از استعدادهای همسرش و روزهای حضور او در جبهههای حق علیه باطل گفت و افزود: «جواد مخ ریاضی بوده و در رشته صنعت و معدن دو ترم دانشگاه هم درس خونده، اما با آغاز جنگ، به جبهه رفته و دانشگاه را ادامه نداد.
در زمان جنگ جواد به عنوان بسیجی و در تیپ زرهی ۳۸ ذوالفقار به عنوان راننده تانک خدمت کرده که بر اثر شلیکها و صدا و لرزش زیاد، گوشهایش مشکل پیدا کرده و با پیشرفت بیماری، اکنون درصد کمی شنوایی دارد و قدرت تکلمش را نیز از دست داده است.
به دلیل صداهای مهیب و استنشاق مواد شیمیایی به بیماری پارکینسون مبتلا شده، به تنهایی نمیتواند راه برود و زمانی که اثر داروهایش کم شود، زمین میخورد و تاکنون چند بار به همین دلیل دچار شکستگی سر، شانه و ...
شده است.»
این خبرنگار پیشکسوت کرمانی در ادامه گفت: جانبازی آقاجواد جایی ثبت نشده بود و معتقد بود که برای خدا به جبهه رفته و برای همین دنبال کار ثبت جانبازی را نگرفته بود و در سالهای اخیر که بیماریاش خیلی عود کرد، پیگیر پرونده شدیم، تنها پنج درصد برایش ثبت شده است.
وی با اشاره به اینکه در حق جانبازان اجحاف میشود، افزود: ما داروی همسرم را با هزینه شخصی از خارج از کشور تهیه میکنیم و تا زمانی که دارو میخورد، میتواند دو سه قدم راه برود و در غیر این صورت، توان حرکت ندارد و اگر بخواهد قدم بردارد، زمین میخورد.
نامجو با اشاره به اینکه جانبازان زیادی مشکلاتی از این قبیل دارند که باید به آنها رسیدگی شود، افزود: جواد در زمان جنگ جایی بوده که اولین بار شیمیایی زدند.
وی در بخش پایانی گفت و گویش در پاسخ به سوال یکی از همکاران که اگر زمان به عقب برگردد باز هم به خواستگاری یک جانباز میرود؟
گفت: زندگی همه تلخی و شیرینی دارد، اما من پشیمان نشدهام.
من با نیتی که داشتم پا پیش گذاشتم و با خدای خودم عهد بستم و اگر به قبل برگردم، باز هم خواستگاری او میروم.
نامجو تاکید کرد: با وجود همه مشکلات، هیچوقت نگفتمای کاش با او ازدواج نمیکردم و با افتخار با همسرم زندگی میکنم.
وی در پایان ضمن گلایه از مسئولان بیان کرد: من سالها به عنوان خبرنگار در کرمان فعالیت کردم، اما از زمانی که کار نمیکنم و درگیر بیماری همسرم شدهام، اصلا هیچکس سراغی از من نگرفته است.