فرصت تاریخی عبور از تحریم
شرایط کنونی فرصتی تاریخی برای تهران است؛ فرصتی که درآن، ایران با تقویت محور «بریکس و شانگهای» و در سایه جنگهای اقتصادی جهانی، میتواند فشارها را خنثی کرده و هژمونی در حال سقوط غرب را به چالش بکشد.

باشگاه خبرنگاران جوان - توافق هستهای برجام که زمانی نماد دیپلماسی و حل بحران قلمداد میشد، این روزها از دریچه یکی از بندهای جنجالی آن موسوم به اسنپبک به میدان نبرد جدیدی برای قدرتهای جهانی تبدیل شده است.
فعالسازی «مکانیسم ماشه» توسط کشورهای اروپایی در یک اقدام جنجالی، نهتنها تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند، بلکه مشروعیت سیاسی طرفهای اروپایی را زیرسؤال برد.
دکتر سیدمحمد مرندی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل در یک گفتوگوی صریح با «روزنامه جامجم» تأکید کرد که فعالسازی مکانیسم ماشه یک پروژه از پیش تعیینشده توسط غرب از سال ۲۰۱۵ بود.
او با اشاره به فشار رژیمصهیونیستی و تلاش اروپا برای جلب رضایت دولت ترامپ، موضعگیری کنونی اروپاییها را نشانه افول جایگاه آنها در معادلات جهانی دانست.
مرندی در این مصاحبه، شرایط کنونی را فرصتی تاریخی برای تهران میداند؛ فرصتی که درآن، ایران با تقویت محور «بریکس و شانگهای» و در سایه جنگهای اقتصادی جهانی، میتواند فشارها را خنثی کرده و هژمونی در حال سقوط غرب را به چالش بکشد.
آنچه در این مصاحبه خواهید خواند، تحلیل صریح دکتر مرندی از دلایل پنهان فعالسازی ماشه، ارزیابی او از مسأله مذاکره با اروپا یا آمریکا، نقش چین و روسیه در خنثیسازی تحریمها و فرصتهای بینظیر برای ایران در مسیر چندقطبی شدن جهان است.
انگیزه کشورهای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه چه بود؟
برخی خبرها حکایت از آن دارد که این کشورها اکنون خواستار ازسرگیری مذاکرات با ایران هستند و ادعا میکنند که فعالسازی مکانیسم ماشه صرفا برای تسهیل دور جدید مذاکرات با ایران بوده است.
ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
به اعتقاد بنده، کشورهای غربی از زمان امضای توافق برجام در سال ۲۰۱۵، برنامهریزی کرده بودند که در نهایت مکانیسم ماشه را فعال کنند.
این تصمیم فارغ از اینکه چه شخصیتی ــ دونالد ترامپ، جو بایدن، کامالا هریس یا هر فرد دیگری ــ در ایالات متحده در رأس قدرت باشد، قابل پیشبینی بود.
کشورهای غربی بهسادگی اهرمهای فشار خود را کنار نمیگذارند و اظهارات مقامات پیشین دولت آمریکا نیز این موضوع را تأیید میکند که ایران باید بهطور اساسی تغییر کند تا از این فشارها رهایی یابد.
در مقطع کنونی، کشورهای اروپایی تحت فشار رژیمصهیونیستی اقدام به فعالسازی مکانیسم ماشه کردند و همچنین برای نزدیکشدن به دولت دونالد ترامپ؛ زیرا روابط این دولت با اروپا چندان صمیمانه نبود.
مشاهده شد که پس از حمله رژیمصهیونیستی به ایران، کشورهای اروپایی از این تجاوز و کشتار شهروندان ایرانی حمایت کردند.
درهفتههای اخیر، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در دو مصاحبه اظهار کرد که طرف ایرانی مکانیسم ماشه راپذیرفت، زیرا معتقد بود خودش هیچ اقدامی برخلاف مفاد برجام انجام نمیدهد که به فعالسازی این مکانیسم منجرشود.
ازسوی دیگر، جناب آقای علیاکبر صالحی درخاطرات خود اشاره کردهاند که طرف روس مخالف گنجاندن مکانیسم ماشه در متن برجام بود.
به باور من ازهمان ابتدا کاملا مشخص بود که چنین اتفاقی رخ میدهد و طرف غربی از اهرم فشار خود بهره خواهد برد.
برای نمونه، میتوان به مورد نلسون ماندلا و کنگره ملی آفریقا اشاره کرد که توسط ایالات متحده بهعنوان عنصر و سازمان تروریستی معرفی شدند.
حتی پس از آزادی ماندلا از زندان، ایشان و این حزب همچنان در فهرست گروههای تروریستی باقی ماند؛ این وضعیت در دوران ریاستجمهوری او و حتی پس از کنارهگیریاش از سیاست ادامه یافت.
تا سال ۲۰۰۸ نیز ایشان و حزب حاکم آفریقای جنوبی همچنان در قوانین آمریکا بهعنوان گروه تروریستی شناخته میشدند.
این مثال نشان میدهد که ایالات متحده به آسانی از اهرمهای فشار خود صرفنظر نمیکند.
با توجه به شرایطی که شرح دادید، آیا مذاکره مجدد با کشورهای اروپایی به نفع منافع ملی ایران است؟
آیا امکان بازگشت به میز مذاکره با اروپاییها وجود دارد؟
به نظر من، در شرایط کنونی کشورهای اروپایی در جایگاهی نیستند که مذاکره با آنها ضرورتی داشته باشد.
آنها با فعالسازی مکانیسم ماشه، عملا خود را از فرآیندهای سیاسی کنار گذاشتند و همچنین جایگاهشان نزد ایالات متحده رو به افول است.
این کشورها نزد روسیه از اعتبار برخوردار نیستند و جایگاهشان نزد چین نیز به سرعت در حال کاهش است.
بنابراین، هنگامی که خودشان با اقدامشان توافق برجام را تخریب کردند، ضرورتی برای توجه به آنها وجود ندارد.
درصورت برگزاری دور جدیدی ازمذاکرات، چه به صورت مستقیم یاغیرمستقیم، آیا ایران بایدباایالات متحده واردگفتوگو شود؟
درحال حاضر، نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیم مشخصی در این زمینه اتخاذ نکرده و به نظر من شرایط کنونی برای مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا مناسب نیست.
ایالات متحده به کشور ما تعرض کرده، در حالی که مذاکرات غیرمستقیم در جریان بود.
نباید این تصور برای آمریکاییها ایجاد شود که تعرض به ایران بدون هزینه خواهد بود.
ایران باید تمرکز خود را بر تقویت روابط با کشورهای عضو بریکس و سازمان همکاری شانگهای و همچنین کشورهای منطقهای مانند آسیای مرکزی، قفقاز، غرب آسیا و شبهقاره هند معطوف کند.
پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، برخی تردید دارند که آیا روسیه و چین توانایی کاهش تبعات سیاسی، اقتصادی و حقوقی اسنپبک و تحریمهای اروپایی را دارند؟
در حال حاضر، شاهد هستیم که ایران همچنان به تجارت خود با کشورهای مختلف ازجمله روسیه و چین ادامه میدهد و این روند بدون تغییر پیش میرود.
با توجه به تداوم تنشها در اوکراین و افزایش تنشهای اخیر بین ایالات متحده و چین، این کشورها انگیزه قوی برای تضعیف هژمونی آمریکا دارند.
نامه سهجانبه وزرای خارجه ایران، روسیه و چین که مکانیسم ماشه را رد کرده و آن را نامشروع دانستند، دستاورد مهمی برای ایران بود و نشاندهنده انزوای نسبی کشورهای غربی است.
این اقدام بیانگر آن است که کشورهای غربی نتوانستند قوانین، دیدگاهها و خواستههای خود را بر ما و دیگران تحمیل کنند.
برخی جریانهای سیاسی در داخل کشور تأکید دارند که روابط با روسیه و چین نمیتواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند.
آنها معتقدند که هرچند ممکن است از نظر سیاسی از این کشورها حمایتهایی دریافت کنیم، اما روسیه و چین توانایی رفع مشکلات اقتصادی ایران را ندارند.
نظر شما چیست؟
هیچ کشوری نمیتواند مشکلات اقتصادی کشور دیگری را بهطور کامل حل کند.
بخشی از مشکلات اقتصادی ایران به مسائل داخلی و بخشی به تحریمها مربوط است.
با این حال، در شرایطی که جنگهای اقتصادی و نظامی در جهان گسترش یافته، جهان در حال چندپاره شدن است.
جنگ تعرفهای جدیدی که اخیرا اعلام شده، میتواند تحولات اساسی در اقتصاد جهانی ایجاد کند، بهویژه اگر ایالات متحده و چین به زودی به تفاهم نرسند.
حتی در صورت رسیدن به تفاهم، جهان آینده با گذشته متفاوت خواهد بود.
سیاست آمریکا مبتنی بر تقابل با دیگر کشورهاست، بهویژه با چین، اما رفتار این کشور با هند، برزیل و سایر کشورها نیز نشاندهنده همین رویکرد است.
این شرایط فرصتهای ارزشمندی برای ایران ایجاد میکند.
اگر این تحولات را با جدیت دنبال کنیم و دولت در داخل کشور عملکرد قاطعی داشته باشد، میتوانیم از این شرایط بهخوبی عبور کنیم.
باید توجه داشت که ۲۲ سال پیش، ایران بهعنوان کشور اصلی «محور شرارت» معرفی شد و تحت فشار قرار گرفت.
امروز، درگیری ایالات متحده با مجموعه کشورهای بریکس است و جنگهای تجاری و نظامی را به کشورهای مختلف جهان تحمیل کرده است.
مشکلات داخلی آمریکا نیز بهسرعت رو به افزایش است.
ایران دیگر در انزوای گذشته نیست و بسیاری از کشورهای مهم جهان در برابر غرب قرار گرفتهاند که این امر فرصتهای جدیدی را ایجاد کرد.
رسانههای جریان اصلی تلاش دارند تصویری ضعیف از ایران ارائه دهند، بهویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، چگونه میتوان این تصویر را از نظر دیپلماتیک و رسانهای اصلاح کرد؟
اگر ایران واقعا ضعیف بود و طرف مقابل قدرتمند، آنها حتی لحظهای جنگ را متوقف نمیکردند.
از منظر دیپلماتیک، اقداماتی مانند نامه مشترک سه وزیر امور خارجه یا حضور رئیسجمهور ایران بهعنوان مهمان ویژه در رژه پکن، همگی نشاندهنده ارتقای جایگاه ایران است.