روستاها چطور خلوت شدند؟/ شکاف ۱.۷ برابری درآمد در شهر و روستا +جزئیات
جمعیت روستایی ایران درحالی که طی سه دهه اخیر با کاهش قابل توجه و نرخ رشد منفی ادامه حیات میدهد، اما هنوز هم با حدود ۲۰ میلیون نفر ساکن، از جمعیت ۱۳۱ کشور جهان بزرگتر است.

جمعیتی به اندازۀ جمعیت ۱۳۱ کشور
براساس آخرین دادههای مرکز آمار ایران، جمعیت روستایی کشور تا انتهای سال ۱۴۰۳ به ۱۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسیده است.
این عدد معادل ۲۳ درصد از کل جمعیت کشور است.
به عبارتی، طی سال ۱۴۰۳ از جمعیت ۸۵ میلیون و ۹۶۱ هزارنفری کشور، ۶۶ میلیون و ۲۰۷ هزار نفر در شهرها زندگی میکردند که معادل ۷۷ درصد از جمعیت ایران بوده و ۲۳ درصد از آنها ساکن مناطق روستایی بودهاند.
طبق دادههای مرکز آمار، جمعیت روستایی ایران از ۱۳ میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ به ۲۳ میلیون و ۲۳۸ هزار نفر تا سال ۱۳۷۵ رسیده بود که طی ۳۰ سال اخیر این تعداد رشد منفی را تجربه کرده و به ۱۹.۷ میلیون نفر در سال گذشته رسیده است.
همچنین سهم روستاها از جمعیت کشور از حدود ۶۹ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۵۳ درصد در آخرین سرشماری رژیم پهلوی یعنی سال ۱۳۵۵ رسیده بود که حالا ۲۳ درصد است.
لازم به توضیح است که در همه کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحال توسعه با سطح بالای تکنولوژی و بهداشت و آموزش، سطح روستانشینی به کمتر از ۳۰ درصد رسیده است.
البته با اینکه جمعیت روستایی ایران طی سه دهه اخیر رشد منفی داشته، بااینحال، جمعیت نزدیک به ۲۰ میلیون نفری روستاهای کشور در بین ۱۹۵ کشور کوچک و بزرگ، از جمعیت ۱۳۱ کشور بیشتر و از جمعیت ۶۳ کشور کمتر است.
در بین کشورهایی که جمعیت ایران از آنها بیشتر بوده، میتوان به کشورهای رومانی، سنگال، هلند، اکوادور، بولیوی، اردن، کوبا، جمهوری چک، سوئد، پرتغال، جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، رژیم صهیونیستی، امارات، مجارستان، اتریش، دانمارک، سنگاپور، فنلاند، نروژ، لبنان، عمان، کویت و ارمنستان و غیره اشاره کرد.
۳ دهه تکرار نرخ رشد منفی در روستاها
طبق دادههای مرکز آمار ایران، نرخ رشد روستاهای کشور در سرشماری ۱۳۴۵ نسبت به سال ۱۳۳۵ ۲.۱ درصد و در سرشماری بعدی ۱.۱ درصد بوده که این عدد در سرشماری سال ۱۳۶۵ به بالاترین حد خود یعنی ۲.۴ درصد رسید.
این عدد در سال ۱۳۷۰ نیز مثبت بوده اما از سرشماری سال ۱۳۷۵ به بعد همواره منفی است و حالا به حول حوش منفی یک درصد رسیده است.
کرمان و سیستانوبلوچستان در صدر تعداد روستا
روایتهای متفاوتی از تعداد روستاهای کشور وجود دارد.
برخی از مسئولان این عدد را ۶۹ تا ۷۰ هزار روستا عنوان کردهاند.
مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۰ تعداد شهرستانهای کشور را ۴۶۹ عدد، بخش را ۱۱۵، دهستان را ۲۷۱۷، شهر را ۱۴۲۳ شهر و تعداد آبادی را ۹۴ هزار و ۵۴۴ مورد گزارش کرده است.
این دادهها نشان میدهد از ۹۴ هزار و ۵۴۴ آبادی موجود در کشور تا سال ۱۴۰۰، بیشترین آنها در استانهای کرمان، سیستانوبلوچستان و فارس به ترتیب با ۱۱.۵ هزار روستا، ۱۰.۶ هزار روستا و ۸.۱ هزار روستا قرار داشتهاند.
خراسان رضوی با ۷ هزار روستا، خوزستان با ۶.۳ هزار روستا و یزد با ۴.۴ هزار روستا در رتبههای بعدی قرار داشتهاند.
قم با ۳۴۶ روستا، البرز با ۳۹۲، بوشهر با ۷۹۹، تهران با ۸۳۲ و گلستان با ۸۹۴ روستا، کمترین تعداد روستاها را داشتهاند.
۳۱ هزار روستا خالی از سکنه!
همانطور که گفته شد، حتی در مورد تعداد روستاها نیز اختلافنظر عجیب وجود دارد.
در سالهای گذشته برخی از مسئولان کشور تعداد روستاهای ایران را حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار آبادی عنوان کردهاند و مدعی شدهاند حدوداً ۴۰ هزار روستا فاقد سکنه است.
اما در سال ۱۴۰۳ حسینزاده، معاون رئیسجمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور گفت: «از ۶۹ هزار روستای کشور، تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند و ۳۱ هزار روستا خالی از سکنه شدهاند.»
اظهارات معاون رئیسجمهور در امور توسعه روستایی درحالی است که طبق گزارش مردادماه وزارت نیرو، این وزارتخانه تا مردادماه امسال به ۵۸ هزار و ۹۳۷ روستا برقرسانی کرده است.
به نظر میرسد اختلافنظر در خصوص تعداد روستاهای خالی از سکنه مربوط به تعریف روستا و آبادی در بین مسئولان و دستگاههای اجرایی با تعاریف مرکز آمار ایران است.
در مجموع اگر دادههای مرکز آمار ایران با وزارت نیرو را با هم تطبیق بدهیم، با درنظرگرفتن وجود ۹۴ هزار و ۵۴۴ آبادی در کشور و برقدار شدن ۵۸ هزار و ۹۳۷ روستا، به عدد ۳۵ هزار و ۶۰۷ روستای خالی از سکنه میرسیم، عددی که به عدد اعلامی معاون رئیسجمهور نسبتاً نزدیک است اما به هر حال این تفاوت دادهها نشان از عدم یکپارچکی در تصمیم، تولید داده و حتی در تعریف روستا و آبادی است.
ثبت کمترین موالید در ۶۰ سال اخیر
جمعیت روستایی ایران طی چند دهه اخیر علاوه بر مهاجرت گسترده از روستاها به شهرها و همچنین تبدیل برخی از روستاها به شهر، در نتیجه کاهش زاد و ولد و موالید نیز کاهش قابل توجهی داشته است.
طی سال ۱۴۰۳ تنها ۲۲۶ هزار و ۴۳۰ تولد نوزاد در روستاها ثبت شده که این عدد کمترین میزان موالید در ۶۰ سال اخیر یعنی از سال ۱۳۴۴ تاکنون است.
این عدد در سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۸ بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تولد در سال بوده که در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ به حدود ۱.۴ میلیون نفر در سال نیز رسید، عددی که ۶ برابر زاد و ولد فعلی بوده است.
هر خانوار روستایی فقط ۳ نفر
شاخص بعدی که بازهم به جمعیت و تغییر و تحولات آن وابسته است، شاخص بعد خانوار یا تعداد افراد خانوار است.
طبق دادههای مرکز آمار ایران، بعد خانوار مناطق روستایی کشور در سال های ۱۳۶۳ تا ۱۳۸۳ تقریبا بین ۵ تا ۶ نفر بوده است.
این عدد در سال ۱۴۰۳ به عدد ۳.۳ رسیده است.
لازم به توضیح است که در سال های ۱۳۶۳ تا ۱۳۸۳ این عدد برای مناطق شهری کشور ۴ تا ۵ بوده و حالا این عدد در این مناطق ۳.۲ است.
این مقایسه نشان میدهد کاهش بعد خانوار در مناطق روستایی کشور سریعتر و شدیدتر از مناطق شهری ایران رخ داده است.
بخشی از این اتفاق میتواند ناشی از مهاجرت جوانان و افراد در سن ازدواج از روستاها به شهرها و افزایش میانگین سنی در روستاها و به نوعی پیری جمعیت در مناطق روستایی باشد.
کاهش ۳۳ درصد اشتغال بخش کشاورزان ایران
براساس دادههای مرکز آمار ایران، تعداد شاغلان مناطق روستایی کشورمان در سال ۱۴۰۳ حدود ۵ میلیون و ۷۴۵ هزار نفر است.
از کل اشتغال مناطق روستایی ایران ۴۳.۵ درصد از آنان در بخش کشاورزی فعالند، ۲۸.۴ درصد در بخش صنعت و ۲۸.۲ درصد نیز در بخش خدمات فعالیت میکنند.
اما نکته جالب توجه اینکه از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ که دادههای رسمی اشتغال در دسترس بوده، تعداد شاغلان بخش کشاورزی ایران از ۵.۱ میلیون نفر با کاهش ۳۳ درصدی به ۳.۴ میلیون نفر در سال ۱۴۰۳ رسیده است.
پرواضح است این اتفاق در نتیجه افزایش مکانیزاسیون در بخش کشاورزی و روستایی رخ داده و همچون سایر نقاط جهان، امر قابل پیشبینی بوده است.
همچنین به نظر میرسد بخشی از این اتفاق هم میتواند در نتیجه خشکسالیهای پی در پی در استانهای مرکزی و شرق ایران بوده باشد.
تبدیل زمینهای کشاورزی به ویلا در شهرهای شمالی نیز تا حدودی بر اشتغال در بخش کشاورزی کشور تاثیر گذاشته اما نمیتوان اثر آن را سنجید.
اما مقایسه سهم بخش کشاورزی از کل اشتغال نیز قابل تامل است.
طبق دادههای مرکز آمار، سهم بخش کشاورزی از اشتغال در ایران از حدود ۲۵ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۱۳.۷ درصد در سال ۱۴۰۳ رسیده است.
همانطور که گفته شد، این وضعیت در نتیجه کاهش شاغلان بخش کشاورزی ناشی از مکانیزاسیون و همچنین اتفاقات دیگری ازجمله خشکسالی و...
است.
مازاد شاغلان این بخش عمدتاً روانه بازار کار شهری در بخشهای صنعت و به ویژه بخش خدمات شدهاند.
طی این مدت سهم اشتغال در بخش خدمات و صنعت در روستاها نیز افزایشی بوده است.
سقوط ۲۱ درصدی تعداد شاغلان روستاها طی ۲۰ سال
آنچه در بخش قبل گفته شد، امری عادی است که به واسطه گسترش مکانیزاسیون در همه نقاط جهان رخ داده و حتی شدیدتر از مناطق روستایی ایران نیز هست.
اما بخش حائز اهمیت این ماجرا، کاهش سهم روستاها از اشتغال کشور است.
به عبارتی، گرچه کاهش تعداد شاغلان در بخش کشاورزی امری قابل پیشبینی و اتفاق طبیعی بوده، اما اینکه مازاد شاغلان این بخش نتوانستهاند در بخش خدمات و صنعت مناطق روستایی جذب شوند، موضوعی است که جای نگرانی دارد.
طبق دادههای مرکز آمار، در سال ۱۳۸۴ تعداد شاغلان مناطق روستایی ایران ۷.۲ میلیون نفر بوده که سهمی نزدیک به ۳۵ درصد از کل اشتغال ایران را در دست داشته است.
این تعداد حالا در سال ۱۴۰۳ به ۵.۷ میلیون نفر رسیده که سهم ۲۳.۲ درصدی از شاغلان ایران را به خود اختصاص داده است.
به عبارتی، تعداد شاغلان روستایی از سال ۱۳۸۴ تاکنون سقوط نزدیک به ۲۱ درصدی داشته و از ۷.۲ به ۵.۷ میلیون نفر رسیده است.
اینکه چرا مازاد نیروی کار در بخش کشاورزی از روستاها خارج شده و جذب بخشهای خدمات و صنعت در این مناطق نشده، بخشی از آن به فضای کلی اقتصاد کلان کشور برمیگردد که طی این مدت با انواع و اقسام بیثباتی روبهرو بوده و به جای زایندگی در بخشهای صنعتی و ایجاد کارگاههای کوچک و متوسط، از طریق سیاستهای ارزی و پولی، حتی با صنعتزدایی نیز روبهرو بوده است.
شکاف ۱.۷ برابری درآمد در شهر و روستا
طبق گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۱۴۰۳ درحالی میانگین درآمد یک خانوار طی سال ۳۴۳ میلیون تومان بوده، این عدد برای مناطق روستایی ۲۰۱ میلیون تومان بوده است.
به عبارتی، یک شکاف ۱.۷ برابری بین درآمد مناطق روستایی و شهری کشور وجود دارد.
فاصله هزینهها نیز در روستاها و شهرها طی سال ۱۴۰۳ نزدیک به ۱.۹ برابر بوده است، به طوری که طی سال گذشته درحالی میانگین هزینه کل خانوار شهری حدود ۲۶۹ میلیون تومان بوده که این عدد در مناطق روستایی نزدیک به ۱۴۵ میلیون تومان بوده است.
همچنین درحالی که طی سال ۱۴۰۳ بزرگترین هزینه در سبد هزینههای خانوار شهری مربوط به مسکن با سهم ۴۳.۷ درصدی و پس از آن خوراک با ۲۳.۶ درصد بوده، این دو عدد برای ساکنان مناطق روستایی به ترتیب ۲۳.۵ و ۳۷.۷ درصد بوده است.