خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 15 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«غزّه»، یک واژه فارسی است به معنای گنج پادشاهی

مهر | فرهنگی و هنری، دین و اندیشه | سه شنبه، 15 مهر 1404 - 10:18
حسینی: همین غزّه‌­ای که اکنون دو سال است که زیر آماج حملات سهمگین قرار گرفته، ۱۴ کتابخانه بزرگ، ۱۲ دانشگاه معتبر، بیش از ۱۸ مسجد مدرسه داشت. شما هیچ شهری فرهنگی­‌تر از غزّه پیدا نمی‌­کنید!
كتاب،حضرت،زبان،تاريخ،پژوهش،دانشگاه،هاشم،فرهنگ،مثال،فلسطين،مو ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: سیّد حجّت الحق حسینی، استاد نجوم و کیهان شناسی است و در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدّین طوسی به آموزش و پژوهش مشغول است.
او پژوهش‌هایی در حوزه تاریخ و فلسفه علم به ویژه در زمینه ریاضیّات و نجوم دوره اسلامی دارد؛ کتاب‌های «تاریخ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدّین طوسی»، «کتاب شناسی جامع خواجه نصیرالدّین طوسی»، «دو رساله خیّامی»، «کتاب شناسی موضوعی صائب تبریزی»، «کتاب شناسی تخصّصی نیشابور» برخی از آثار او هستند.
حسینی، بنیان گذار و رئیس گروه نجوم و کیهان‌شناسی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بوده است.
به مناسبت دومین سال آغاز طوفان الاقصی به گفتگو با او نشستیم تا در «کتاب‌شناسی اختصاصی غزّه» را بگوید:
* در آغاز گفتگو می‌خواهم از داستان پژوهش و نگارش کتابِ «کتابشناسی اختصاصی غزّه» بپرسم؛ چگونه شد که شما در مقام استاد و پژوهشگر یک دانشگاه صنعتی، سراغ چنین موضوعی رفتید و این کتاب را منتشر کردید؟
همه ما به خاطر داریم که روز ۱۵ مهر ۱۴۰۲ش.
برابر با ۷ اکتبر ۲۰۲۳م.
، اتّفاق بزرگی در منطقه رخ داد و آن، موضوعِ طوفان‌الاقصی در غزّه بود.
مدّتی که از این جریان گذشت؛ شدّت حملات و یورش‌های بسیار سنگینی را دیدیم که رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم و مقتدر غزّه نشان داد؛ به مردمانی که به واقع با دست خالی امّا دلی پر از ایمان دارند و صبوری و قهرمانی آنها در تاریخ نامدار است.
من بر خودم وظیفه دیدم برای حمایت از مظلوم، غیرت مسلمانی و حمیّت انسانی چنین مردمان بسیار آبرومند و اصیل در تاریخ، این کار را انجام بدهم.
*آشنایی و توجّه شما به غزّه از کجا آغاز شد؟
برگردم به داستان زیبایی که من غزّه را از کجا می‌شناسم...
حدود ۲۰ سال پیش من در سازمان جهانی یونسکو در اداره علوم با یک اخترفیزیکدان و کیهان‌شناس غزّی همکار بودم.
ما طی روز معمولاً قبل از ظهر و همینطور بعدازظهرها، دقایقی را با همدیگر به نوشیدن قهوه و صحبت های علمی و فرهنگی می‌گذراندیم.
هر روز صبح ایشان برای من از فرهنگ و تاریخ و ویژگیها و نام‌آوران غزّه تعریف می‌کرد و بعدازظهرها هم من از تاریخ و اصالت نیشابور برایش می گفتم.
در طول زمان اطّلاعات هر دوی ما بالا گرفت و این باعث شد که من غزّه را از آن سالها بسیار عمیق، درست و جدّی بشناسم؛ چون در همان سال‌ها کتاب‌هایی درباره تاریخ و فرهنگ مردم غزّه مطالعه کرده بودم.
وقتی که طوفان‌الأقصی اتّفاق افتاد؛ اینجا در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدّین طوسی به لطف الهی و به مناسبت همکاری در معاونت بین‌الملل دانشگاه، با یاری گروهی از دانشجویان ایرانی و خارجی که از کشورهای گوناگون در دانشگاه درس می‌خواندند و همچنین استادان و دوستان پژوهشگری که در سراسر جهان می‌شناختم، ۱۴ نفر از دوستان مسلمان و شیعه امامیّه و اهل سنّت، مسیحی ارمنی و مسیحی آشوری در ۱۰ کشور جهان دست به این کار زدیم و این دوستان یاوران من شدند.
من پیشترها در جریان پژوهش و نگارش کتاب «کتاب‌شناسی جامع خواجه نصیرالدّین طوسی» این نوع همکاری محتوایی و بین المللی را تجربه کرده بودم و ارزش معنوی آن را می دانستم.
در جریان این پژوهش، ما به ۲۱ کشور جهان سفر کردیم!
البتّه سفر ما به طور کامل مجازی بود؛ از پشت رایانه و با ورود به ۱۳۷ کتابخانه مرجع در جهان، منابع پژوهشی را جستجو و کاوش کردیم.
در مجموع ۱۰ هزار مدخل به دست آمد: مدخل‌های کتاب‌شناختی ما از جنس نسخه خطّی کتاب، مقاله، پایان‌نامه و اسناد بود؛ سپس برابر استانداردهای دانش فهرست‌نگاری و کتابشناسی، ۴۴۴۴ مدخل به طور نهایی در این کتاب مرتّب و مدوّن شد.
*لطفاً در مورد محتوای پژوهش هم توضیحی بدهید.
ما بر روی منابعی همچون کتاب، مقاله، پایان‌نامه‌های دوره ارشد و دکتری، نسخه‌های خطّی و گزارش‌ها و اسناد مکتوب بین‌المللی به ۱۴ زبان آلمانی، اسپانیایی، اندونزیایی، انگلیسی، ایتالیایی، پرتغالی، ترکی، چینی، ژاپنی، سوئدی، عبری، عربی، فارسی و فرانسه که به طور مستقیم به غزّه و مسائل مهم و معتبر نوار غزّه پرداخته بود؛ کار کردیم و این پژوهش را به سامان رساندیم.
خاستگاه غزّه، تجارت، هنر و فرهنگ است.
این شهر پنج هزار سال سابقه تمدّنی درخشان دارد.
در جهان ۳ شهر با نام غزّه شناخته شده اند.
نخست شهری در حجاز و عربستان؛ دوم شهری در آفریقا و سوم همین شهر نامدار فلسطین.
* مستندات تاریخی پنج هزار ساله‌ای که گفتید چیست؟
بنیاد این سخن، کتابی پژوهشی از آقای جمعه احمد قاجه به نام «غزّه: پنج هزار سال حضور و تمدّن» است که چاپ نخست آن در ۲۰۰۳میلادی در شهرهای دمشق و بیروت از سوی انتشارات دارالعلوم الوجیه و دارالطارق در ۶۸۰ صفحه انجام شده است.
اشیا و آثار تاریخی و باستانی، نمونه‌هایی از دستاوردها و پیامدهای حوزه تمدّنی هستند.
اشیا از سکّه و ظرف تا کتاب و کتیبه را در بر می‌گیرد.
در این پژوهش من به تاریخ دوره اسلامی غزّه با نگرشی شیعی پرداخته‌ام.
از همین روی و با توسّل به ۱۴ معصوم پاک(صلوات‌الله‌وسلام‌علیهم‌اجمعین) چهارده زبان بین‌المللی را معیار قرار دادم.
بیشتر گزارش‌های انتشار یافته از غزّه فرهنگی و تاریخی، روایتی دیگرگونه است؛ امّا روایت من، بینشی اسلامی و شیعی است که از غزّه و فرهنگ غزّه یاد می‌کند.
غزّه، حوزه تمدّنی خاصّی است؛ آرامگاه نورانی حضرت هاشم(س)، نیای اعلای حضرت رسول خدا(ص) در این شهر است.
ایشان، بازرگان نامداری است که در آخرین سفر خود به شهر غزّه بیمار شده و در آنجا مرحوم و خاکسپاری می شود.
در قرآن کریم، سوره قریش یادکردی از حضرت هاشم(س)، مهربانی و سفرهای تابستانی و زمستان ایشان به شامات و فلسطین است.
بزرگمردی که جایگاه والای او در تاریخ قریش و بنی هاشم، بسیار ستودنی است.
غزّه، زادگاه امام شافعی از پیشوایان اهل سنّت است.
ایشان از نسب مادری، نسل ششم از حضرت سیّد الشّهداء(سلام‌الله‌علیه) هستند.
غزّه، شهری فرهنگی و مهاجر پذیراست.
مهاجران فرهنگی، آگاهی و دانایی را در آنجا اعتلاء داده‌اند.
وقتی کتابِ «کتابشناسی اختصاصی غزّه» به سرانجام رسید؛ دو مقاله دائره‌المعارفی هم بر این کتاب نوشتیم: یکی مقاله‌ای است به نام «حضرت هاشم(س) گنج پنهان غزّه» که بر پایه ۵۲ منبع پژوهشی عربی، پرداخته شد.
تا اکنون که ما با هم گفتگو می‌کنیم شما هیچ مقاله جامع دانشنامه‌ای به فارسی راجع به ایشان پیدا نمی‌کنید.
حضرت هاشم(س) سه جایگاه بسیار والا و درخشان داشتند: نخست، ایشان شأن سیادت داشتند؛ یعنی اولین کسی است که در هاشمیان و در قبیله قریش به لقب سیّد نامدار شده اند.
دوم اینکه ایشان مقام رفادت داشتند؛ یعنی در دوران پیش از اسلام حجّاج را سرپرستی و خدمت‌رسانی می‌کردند و سوم جایگاه هم، شأن سقایت یا میرآبداری ایشان بود؛ یعنی قنات حفر میکردند، چاه آب‌آور داشتند و خدمات بسیار بزرگ و زیادی در آن سرزمین به مردم داشتند.
نام اصلی ایشان عَمرو بوده امّا آن‌قدر آدم بلند همّت، نیکو خصال، زیبارو و شریفی بوده اند که به ایشان «عمروالعُلی» می‌گفتند.
ایشان در جریان قحطی سنگین مکّه و حجاز، فقرا و مردم را احترام میکرد و با دست مبارک خودش نان را در کاسه مردم می‌شکست و به آنان غذا می داد.
آبگوشت اختراع حضرت هاشم(س) است.
از این روی، ایشان به حضرت هاشم(س) نامدار شد.
هاشم اسم فاعل از مصدر هَشم است، یعنی کسی که نان را خُرد میکند؛ و این موضوع از بزرگواری و از عُلُوّ طبع این دانامرد گرامی سرشت است.
اگر کسی بخواهد آیه مبارکه «رحمه‌لِلعالمین» بودن حضرت رسول خدا(ص) را فهم کند؛ باید شخصیّت نورانی و زیبای حضرت هاشم(س) را بشناسد تا بداند که رحمت و برکت و نعمت در این خاندان موروثی است.
بعد از آن، مقاله دیگری نوشتم به نام «درنگی بر تاریخ و فرهنگ غزّه».
من ۱۱ جلد کتاب، بالغ بر ۵۰۰۰ صفحه در تاریخ و فرهنگ غزّه خواندم.
بیشتر اینها روایت اهل‌سنّت است و در سرزمین فلسطین و غزّه، از شیعیان کمترین نشانی را داده اند.
من وظیفه داشتم به عنوان فردی که می‌خواهد در پژوهش نوآوری داشته باشد به روایت شیعی از غزّه پرداخته‌ام.
ما در جریان تحقیقات فهمیدیم که در غزّه ۱۲۳ طایفه و خاندان زندگی میکنند که همه را به ترتیب حروف الفبا در این کتاب فهرست کردیم.
از این شمار، ۵ خاندان مربوط به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) هستند: خانواده‌ای به نام هاشمی از نسل حضرت هاشم؛ خاندانی به نام عقیلی از نسل حضرت عقیل بن ابیطالب؛ خاندانی به نام حلیمی از نسل مبارک بانو حلیمه سعدیّه مادر رضاعی حضرت رسول اکرم(ص)؛ از نسل مطهّر حضرت امام حسن مجتبی(ع) خانواده‌ای به نام سی‌سالِم و از نسل مبارک حضرت سیّدالشّهداء(سلامالله علیه) خاندان حسینی؛ یعنی اینها تبارشناسی و نشانه‌هایی از شیعیانی بودند که ما در زمان پژوهش و نگارش کتاب شناختیم.
البتّه بعدها دانستم که نسل شیعیان فلسطین، تبار مبارک و شریف حضرت ابوالفضائل قمر منیر بنی‌هاشم حضرت عبّاس‌بن‌علی(سلام‌الله‌علیهما) هستند.
به هر روی، این کتاب دستاورد یک تلاش بسیار جدّی ۱۸ ماهه است؛ من روی آن خیلی غیرت داشتم به‌طوری که در مرحله تدوین، فقط در یک مرحله، ۱۸۶شب بر روی زمین کنار میزِ کار خوابیدم که مبادا گرمای رختخواب غیرت و همّتم را دچار کاستی کند و عزمم فرو گیرد!
همانطور که گفتم این کتاب ۴۴۴۴ مدخل دارد و ما آن را به نام مقدّس و نورانی حضرات اهلبیت عصمت و طهارت، به ۱۴ زبان مدوّن کرده‌ایم.
*ترجمه هم کردید؟
خیر، اصولاً ذات کتاب‌شناسی ترجمه‌پذیر نیست.
ما با تدوین آن، در عمل نشان دادیم در هر کدام از فرهنگ‌های زبانی، فراوانی آثار و زاویه نگاه و پردازش آنها چیست.
زبان‌هایی که مورد کاوش و پژوهش ما قرار گرفت عبارتند از: زبان آلمانی، اسپانیایی، اندونزیایی، انگلیسی، ایتالیایی، پرتغالی، ترکی، چینی، ژاپنی، سوئدی، عبری، عربی، فارسی و فرانسه.
برای مثال در زبان آلمانی، درکل:۶۷ اثر درباره غزّه وجود دارد.
امّا یک نکته مهم را باید روشنگری کنیم و آن این است که ما کتاب‌هایی را فهرست‌نویسی و کتاب‌شناسی کردیم که به طور مستقیم در عنوانش «غزّه» آمده باشد؛ نه در رابطه با موضوع های فلسطین؛ از این روی عنوانِ کتاب به روشنی تمام «کتاب‌شناسی اختصاصی غزّه» است.
همان طور که گفتم در زبان آلمانی: ۶۷ اثر؛ زبان اسپانیایی: ۹۷ اثر؛ زبان اندونزیایی: ۲۸ اثر؛ انگلیسی: ۶۶۷ اثر؛ زبان ایتالیایی: ۱۶ اثر؛ زبان پرتغالی: ۱۷ اثر؛ زبان ترکی: ۱۲۸ اثر؛ زبان چینی: ۱۹ اثر؛ زبان ژاپنی: ۴۲ اثر؛ زبان سوئدی: ۳۸ اثر؛ زبان عبری: ۱۰۴ اثر؛ زبان عربی: ۲۶۴۱ اثر؛ زبان فارسی: ۳۱۸ اثر و زبان فرانسوی: ۲۰۲ اثر فهرست‌نگاری، و اعتبارسنجی شد.
این‌ها زبان‌هایی بودند که مورد کاوش قرار گرفتند ولی بحث ترجمه در این‌ها معنا ندارد.
هر کدام از این‌ها بر اساس موضوعاتی که داشته‌اند؛ پژوهش کرده‌اند.
به‌عنوان مثال شما در منابع روسی هیچ مدخل کتاب شناختی مرجع درباره به غزّه نمی‌بینید.
*انگیزه شما چه بود؟
ما برای این کار انگیزه بسیار قوی داشتیم.
علّت این انگیزه، یکی علّت پدیدآورندگی آورنده (مُحدِثه) بود و دیگری علّت پایداری (مُبقیه).
اهل فلسفه باوردارند هر اثری باید این دو علّت را به تمامی داشته باشد.
علّت پدیدآوری این کتاب، حضور، حمایت همه‌جانبه، افق ذهنی باز و گسترده آقای دکتر مهدی احسانیان، معاونت وقت امور بین‌الملل دانشگاه بود.
البتّه خود ایشان، در میانه راه فهمیدند که ما مشغول انجام این کار هستیم.
در موضوع علّت به فعلیّت رسیدن کار، پس از عنایت ویژه الهی و مرحمت خاصّ حضرت باب الحوائج امام همام حضرت موسی‌بن‌جعفر(سلام‌الله‌علیه)، لطف و محبّت سردار دکتر غلامرضا حسن‌پور اشکذری، ریاست سازمان بسیج اصناف، بازاریان و فعالان اقتصادی کشور بود که کریمانه و جوانمردانه، هزینه حمایت و انجام پژوهش و چاپ و انتشار این کتاب را بر عهده گرفتند و دانشگاه جامع انقلاب اسلامی آن را چاپ کرد.
* چه کسانی در پژوهش و انتشار این کتاب کمک کردند؟
در این مسیر از دانشوران و پژوهشگرانی بهره‌مند بودیم که ما را حمایت کردند و گفتگوهای اثربخشی داشتند.
به عنوان مثال، استاد و مرادم، علّامه مفضال استاد دکتر مهدی گلشنی در موضوع مقاله حضرت هاشم و زیست‌نامه دایره‌المعارفی نوشته شده، آرای بسیار روزآمد، عمیق و دقیقی ابراز فرمودند.
دوست دانشمند و برادر ایمانی استاد دکتر علی خاکی‌صدّیق (پیشتر ریاست دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدّین طوسی و اکنون ریاست مرکز هیئت‌های امنا و ممیّزه وزارت علوم) در موضوع تدوین نهایی کتاب، راهنمایی‌های جالب و رهنمودهای عمیقی مرحمت داشتند.
*و همکاران غیر ایرانی چه کسانی بودند؟
علی ابوالخیر: قاهره مصر؛ هانی ادریسالحسینی: رَباط مراکش؛ عبدالقهّار امیری: بدخشان افغانستان؛ دکتر فریده جعفری: ارومیّه ایران؛ محمّدمهدی رضایی: هرات افغانستان؛ علیرضا قانعی: همدان ایران؛ محمّدفیصل عفران:داکا بنگلادش؛ سیّد عبدالله علویالعریضی:جاکارتا اندونزی؛ تیموته مارسلون: پاریس فرانسه؛ آندره ماروتی: پرینستون آمریکا؛ فاطمه مغفوری: کرمان ایران و سرانجام افشین مهدیزاده: میاندوآب آذربایجان ایران.
این عزیزان در به دست آوردن منابع پژوهشی، ارزیابی‌ها، داوری‌ها و ویرایش‌ها همراه ما بودند.
بسیار شایسته است که از دستیار ارشد پژوهش آقای مهندس محمّد فیصل عُفران که با همّتی بسیار بالا هماهنگی‌های لازم بین گروه و ارزیابان، داوران و افراد را بر عهده داشتند؛ یاد کنم.
من همواره به وجود چنین جوانان شایسته‌ای در جهان اسلام بسیار احترام می‌گذارم.
هم چنین می‌خواهم از اهتمام ستودنی آقای ابوالفضل اکبریان(مازندران ایران) در ویرایش اثر و صفحه آرایی زیبا و چشم نواز زنده‌یاد علی مالکی در گرافیک کتاب یاد شود.
*شما این گروه و مجموعه آدم‌ها را از کجا پیدا کردید؟
بخشی از این آشنایی‌ها مربوط به ارتباطات بین‌المللی است که در سازمان جهانی یونسکوو مؤسسه بین المللی فرهنگی اکو در روزگار خدمت داشته ام؛ بخشی هم افرادی هستند که در کارها و سفرهای پژوهشی آشنا شده ام.
دانشجویان عزیزمان را هم در همین دانشگاه کشف کردم و پرورش دادم.
اینها افراد پاک نهاد، توانمند و با غیرتی بودند که با ما همکاری مخلصانه داشتند.
*فرمودید منابعی را که نام غزّه در عنوان شان بوده، فهرست نویسی کرده اید.
یعنی اگر منابعی وجود داشته باشد که اسم غزّه در عنوانش نباشد، شما آنها را فهرست نگاری نکرده اید؟
نه به این صراحت!
چون برخی آثاری بودند که در عنوان شان کلمه غزّه نبود امّا بعد از اینکه ما ارزیابی و اعتبارسنجی کردیم؛ در کار آوردیم.
*برای مثال اگر طرح کتابی درباره موضوع فلسطین بوده و در این بین سه فصل هم در مورد غزّه باشد چطور؟
آن را در قالب بخشی از یک کتاب آورده‌ایم؛ برای مثال اگر ۱۰ صفحه درباره غزّه نوشته، ما به عنوان بخشی از یک کتاب آن را آوردیم.
ما نسبت به این موضوع و روش بسیار مقیّد بودیم.
اجازه بدهید یک موضوع عجیبی را برای شما بازگو کنم؛ من در ۱۸ ماه پژوهش، ۲۵جلد کتاب و ۸۴۱۱ صفحه در موضوع «تاریخ فلسطین» کتاب خواندم.
شاید باور نکنید از این شمار کتاب و صفحه، «غین» کلمه غزّه هم وجود ندارد و این نشان می‌دهد که منابع فلسطینی در پرداختن به عظمت و عزّت غزّه امساک و بخل داشته اند.
*پس در این کتاب‌ها، تاریخ و فرهنگ غزّه را چطور نوشته اند؟
تاریخ فلسطین را نوشته‌اند؛ درباره عسقلان، رمله، طبریّه، جاهای گوناگون صحبت کرده‌اند، امّا در مورد غزّه بسیار سریع رد شده‌اند و نامی و نشانی نگذاشته‌اند.
چون در کتاب‌های قدیم، نمایه فهرست جای نامه و نام نامه وجود ندارد که شما کلمه غزّه را ببینید و به سراغ صفحات بروید؛ بنابراین من این کتاب‌ها را از سر تا بن، دقیق خواندم و ادّعای من از روی خواندن صفحه‌به‌صفحه کتاب‌هاست.
غزّه اصالت عجیبی دارد.
نام غزّه، ۲۲ بار در کتاب مقدّس تکرار شده است.
در یکی از موضوعات بسیار عجیبش نشان دادن وضعیّت آخرالزمانی است.
به‌عنوان مثال در کتاب ارمیای نبی، فصل ۴۷ آیه‌های ۱ و ۵ می‌فرماید: «اهل غزّه بریده موی گشتند؛ یعنی غم و اندوه به سراغشان می‌آید و اشقلون و بقیّه وادی ایشان هلاک شده است...» یا در کتاب صنفیا فصل دو آیه ۴: «زیرا که غزّه متروک می‌شود و اشقلون ویران می‌گردد...» یا در کتاب زکریّا، فصل ۹ آیه ۵: «اشقلون چون این را ببیند خواهد ترسید و غزّه بسیار دردناک خواهد شد...»
چیزی که برای من خیلی عجیب است این است که کشور ترکیّه برای تاریخ‌سازی خود در عهد عثمانی حتّی از سنگ مزارات غزّه هم بهره برده است.
در سال ۲۰۱۷م.
یک کتاب ۵۴۷ صفحه‌ای، به کوشش فردی به نام آقای فرج حسینی کتابی به نام «تاریخ الغزّه فی نهایت العصر العثمانی من خلال شواهد القبور» از روی سنگ قبرها و مزارات تاریخ عثمانی را نوشته است.
من وقتی در شهر دبی به این کتاب که در «مرکز الجمعه المساجد الثقافه و التراث: مرکز فرهنگ و میراث مساجد جمعه» رسیدم؛ این امر نکوهیده قرآنی یادم آمد: «أَلْهَکُمُ التَّکَاثُرُ، حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» این آیه غفلت انسان‌ها را نشان می‌دهد که برای نشان دادن حکمرانی و فرمانروایی بیشترِ خودشان، چه‌ها که نمی‌کنند؛ این گونه موارد در جهان امروز، به ویژه در ترکیّه و کشورهای عربی نشین حاشیه خلیج‌فارس امری معمولی است چون می‌خواهند تاریخ‌سازی کنند.
اتّفاق بالا، نمونه درخشان تاریخ‌سازی است.
فلسطین در سال شانزدهم هجری، و غزّه نیز به دست عمروعاص در همین سال فتح می‌شود.
یکی از نام‌آوران غزّه.
ابواسحاق ابراهیم غزّی است که از غزّه به خراسان ما می‌آید و جالب این که نظامی عروضی سمرقندی در کتاب «چهار مقاله» از او به نیکی یاد می‌کند.
سرزمین غزّه، عمیقاً فرهنگی است.
شما بر روی کره زمین هیچ شهری فرهنگی‌تر از غزّه پیدا نمی‌کنید!
همین غزّه‌ای که اکنون دو سال است که زیر آماج حملات سهمگین قرار گرفته، ۱۴ کتابخانه بزرگ، ۱۲ دانشگاه معتبر، بیش از ۱۸ مسجد مدرسه دارد؛ امّا دریغ و هزاران دریغ از امروز...
*بگوییم دارد یا بگوییم داشته؟
داشته، چون الان که دیگر کاملاً نابود شده است!
۹۵ درصد غزّه به جز ناحیه جنوبی به طور کامل از بین رفته است.
برای مثال مسجد، مقبره حضرت هاشم(س) و کتابخانه بسیار ارزشمند نسخه‌های خطّی‌اش به تمامی زیر بمباران رژیم صهیونی تخریب شده است.
تمام دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های غزّه و نوار غزّه همگی منهدم شده‌اند.
کتابی داریم به نام «المساجد الاثریّه فی مدینه الغزّه» که جناب عبداللطیف زکی ابوهاشم آن را نوشته است.
این کتاب، فقط فهرست و تاریخواره مساجد اثرگذار و مهمی است که در آنها نظام مسجد-مدرسه برقرار بوده است.
یا برای مثال در مسجد جامع غزّه، کتابی هست که تا الان ۱۱ بار تجدید چاپ شده و بیش از ۱۰۰۰ نسخه خطّی را در آن فهرست کرده‌اند.
سرزمین غزّه از حیث فرهنگ، بالاترین شمار حافظان قرآن، علّامه‌های دینی، شیخ‌الاسلام‌ها و قاضی‌القضات‌های تحصیل کرده را دارد.
متأسفانه تاریخ غزّه بسیار پرفرازونشیب است.
در سال ۱۹۴۳ وزیر معارف غزّه، ‌آقای دکتر عارف العارف کتابی به نام «تاریخ غزّه» می‌نویسد.
ایشان در آنجا می‌گوید: «فی‌الحال ۱۰۰۰ نفر در غزّه به زبان فارسی سخن می‌گویند و ۸۰۰ کلمه در غزّه به زبان فارسی رایج است.» به‌عنوان مثال کلمات: کوچک، بیمارستان، سرای و...
اینها نشان می‌دهد که حوزه ایرانِ فرهنگی اینقدر بزرگ بوده است!
در یک گفتگوی تلویزیونی عرض کردم که دکتر عارف العارف می‌گوید: «خودِ کلمه غزّه، یک واژه فارسی است به معنای الکنز الملکی؛ یعنی گنج پادشاهی.»
نکته بسیار مهم این است که شهری مثل تهران با این جمعیّت، با این آبادانی، سابقه و فرهنگ، ۲۰ دانشگاه دارد؛ دانشگاه صنعتی، جامع، پیام‌نور، آزاد و دانشگاه‌های خصوصی...
امّا نوار غزّه ۱۲ دانشگاه بسیار مهم دارد که بعضی از این‌ها تحت حمایت نظام آموزشی مصر، اردن و ترکیّه هستند.
ما در این کتاب به دو نفر از شهیدان جلیل‌القدر مقاومت نیز پرداخته‌ایم: یکی شهید بزرگوار آقای اسماعیل هنیّه که در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ش.
در تهران به شهادت رسیدند و دیگری شهید یحیی سنوار که شجاعانه شهید شدند.
این گفتگو ادامه دارد...