درمان معنوی خداسو؛ پیوند عقل، معنویت و سلامت روان
نشست علمی کارگروه درمان معنوی خداسو با حضور اساتید حوزه و دانشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد. در این نشست نقش عقل فطری و معنویت توحیدی به عنوان پایه های اصلی سلامت روان و مسیر کمال انسان در درمان خداسو تشریح شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، چهارمین نشست علمی کارگروه درمان معنوی خداسو توسط هسته درمان معنوی مرکز مشاوره اسلامی سماح به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
جان بزرگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در این نشست در رابطه با اساس پارادایم درمان خداسو عنوان کرد: هر نظریهای برای انسان شناسی، مبانی نظری دارد که این نظریهها قائل به تمایلهای بنیادین هستند، یعنی وقتی درباره انسان بحث میشود درباره اصلیترین انگیزه انسان بحث میشود.
وی با بیان اینکه در دیدگاههای مختلف با توجه به تمایل بنیادین که برای انسان تعریف شده است به درمان انسان میپردازد، تصریح کرد: در دیدگاههای مختلف، تمایلهای بنیادین اساس همه انگیزهها است که در هر فعل و فعالیت وجود دارد، یعنی علت هر اقدام انسان است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: برای مثال در نظریه روان تحلیل گری تمایل های بنیادی بر اساس تنش است همه رفتارها و اقدامات فرد اعم از اینکه اقدامات پرخاشگرانه یا لذت جویانه باشد بر این اساس است و در جلسه درمان بر اساس این دیدگاه سعی برای تشخیص تنش مراجعه کننده می شود.
وی در رابطه با تمایلهای بنیادین در دیدگاه درمان معنوی خداسو گفت: بر اساس دیدگاه درمان معنوی همه فعالیتهایی انسان اعم از منفی و مثبت برای تکامل و کمال مطلق است و کمال مطلق خداوند متعال است به همین خاطر عبارت خداسو برای این دیدگاه انتخاب شده است.
جان بزرگی بیان کرد: در درمان معنوی خداسو بیان میشود برای اینکه انسان بتواند به هدف خود برسد و به سوی کمال مطلوب حرکت کند نیاز به یک ابزار قابل اطمینان یعنی عقل فطری دارد.
وی ادامه داد: هسته روان، عقل است و گرایش این عقل «عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنانُ» است یعنی در برابر حق منعطف است و هدف آن رسیدن به جنان (بالاترین جایی که همه استعدادها شکوفا میشود) است.
عقل در مواجهه با یک عمل ابتدا مبدا ادراک شده را بررسی میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه شخصیت که بزرگترین علامت سلامت روانی است وابسته به فعال بودن عقل است، اظهار کرد: وحدت و یگانگی شخصیت ما وابسته به عقل است، وقتی عقل خارج شود یگانگی وجود هم دچار مشکل میشود شخصیت که بزرگترین علامت سلامت روانی است وابسته به فعال بودن عقل است.
وی بیان کرد: به لحاظ مبانی، عقل محور روان است که توسط ساختار دیگری به نام قلب محافظت و محاصره شده است و این دو ساختار توسط صدر مورد احاطه هستند.
جان بزرگی با بیان اینکه عقل همان نظام تشخیص گر درونی، قلب همان تصدیق گر و صدر همان نظام ادراکی (شناختی، هیجانی و عاطفی) است، گفت: عقل درست و نادرست را تشخیص میدهد برای اینکه انسان اختیار دارد.
عقل شناخت اجباری و مهار اختیاری دارد، در نظام عقل تشخیص اجباری است.
بصیرت برای عقل است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه نظام قلب، تصدیق گر است، اضافه کرد: به محض تصدیق، نظام صدر تصدیق قلبی را تبدیل به عمل میکند.
وی بیان اینکه یکی از مبانی مهم در درمان معنوی خداسو فعال کردن عقل فطری است، افزود: هر عملی با فعال سازی عقل فطری انسجام پیدا میکند.
ویژگی عقل فطری تعادل است.
جان بزرگی ادامه داد: براساس روایات جنس عقل از نور است و به خاطر نورانیت است که میتواند تشخیص گر و هدایت گر باشد.
عقل چند فعالیت محوری دارد که یکی از آنها خود نظم جویی تعالی جویانه است.
عقل همواره به سمت نظم روانی که هدف آن تعالی است میرود که از کارکردهای اصلی عقل است.
وی اضافه کرد: عقل اطلاعات را جاهای مختلف می گیرد و بهترین تصمیم را میگیرد به تعبیر دیگر احسن عمل را تشخیص میدهد که همان حرکت به سمت تعالی است.
مبدع درمان معنوی خداسو تأکید کرد: در درمان معنوی خداسو، خرد ورزی و خرد سنجی دو اقدامی است که درمانگر انجام میدهد.
چگونگی فعال سازی عقل
حجتالاسلام والمسلمین پسندیده، پژوهشگر درمان معنوی در رابطه با چگونگی استفاده از آموزهها و مفاهیم دینی در درمان معنوی خداسو، عنوان کرد: چگونگی استفاده از معارف اسلامی در درمان یک نکته کلیدی است.
برای این کار نیاز به معنویت توحیدی داریم.
وی ادامه داد: این نیاز به معنویت توحیدی مانند کسانی که میخواهند عارف شوند نیست، بلکه رشد توحیدی انسان است، یعنی انسان خدایی شود، وقتی انسان خدایی شود همه حرکت انسان بر این اساس میشود.
پژوهشگر درمان معنوی با اشاره به اینکه معنویت به معنای ادراک واقعی مبدا و معاد است و درمانگر باید کاری کند فرد مبدا و معاد را به صورت واقعی درک کنند، تصریح کرد: معنویت فقط حس، حال و خلسه عرفانی نیست، بلکه عبودیت است.
عبودیت به معنای دو یقین (شناخت) و یک عمل (رفتار) است.
وی با بیان اینکه اگر اینها اتفاق بیفتد انسان میتواند روان رشد یافته، سالم و دارای تعالی داشته باشد، افزود: یقین به مبدا و معاد به معنای یافتن اصالت است.
اگر میخواهید به سطح عالی از سلامت روان برسید باید ابتدا به شناخت اصیل برسید و سپس رفتارهای درست شکل بگیرد.
پسندیده با تأکید بر اینکه عقلانیت عنصر اصلی است، اضافه کرد: عقل در هسته اصلی درمان قرار میگیرد، زیرا عقل ندای درون است.
وقتی امری در درون انسان باشد اعتماد فرد به آن بیشتر خواهد شد برای مثال در موعظه اگر موعظه در درون وجود نداشته باشد وعظ بیرونی فایده نخواهد داشت.
وی در تبیین حدیث «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان؛ عقل آن چیزی است که به وسیله آن خدای رحمان عبادت شود و بهشت به دست آید».
به زبان روانشناسی گفت: ماعُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ در زبان روانشناسی به معنای عبودیت، پیروی همراه با انعطاف و پذیرش است.
اگر عقل باشد عبودیت ایجاد میشود.
در این حدیث از الله استفاده نشده است بلکه الرحمن آورده شده است یعنی نگاه عقل به خدا نگاه به رحمن است.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه عقلاً کسانی هستند که از خدا اطاعت میکنند، ادامه داد: اکتُسِبَ بِهِ الجِنان در زبان روانشناسی به معنای خود شکوفایی معنوی و توحیدی و دستاوردهای معنوی است که در درمان معنوی به دنبال آن هستیم.
وی با اشاره به اینکه انسان توحیدی سالم است، تصریح کرد: هدف اصلی یک انسان سالم است که انسان سالم از طریق عمل رخ میدهد و عقل میتواند این امر رقم بزند به همین خاطر درمانگر باید عقل فعال کند.
آسیبهایی روانی مانند زرق و برق دنیا، زیاده خواهیهای دنیا، شهوت و غیره را عقل میتواند کنترل کند.
پژوهشگر درمان معنوی خداسو اضافه کرد: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ و النَّفسَ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ، فإن لَم تُعقَلْ حارَت؛ همانا خرد، زانو بند نادانی است و نفس [امّاره] مانند شرورترین جنبدگان است که اگر پایش بسته نشود، بیراهه میرود».
ماهیت نفس چموش بودن است.
عقل انسان مکانیزم مهارگری دارد.
پسندیده بیان کرد: امام علی (ع) میفرماید: «النُّفوسُ طَلِقَةٌ، لککنَّ أیدی العُقولِ تُمسِکُ أعِنَّتَها عَنِ النُّحوسِ؛ نفسها رهایند، اما دستانِ خرد، آنها را از [فرو غلتیدن در] بد بختیها مهار میکند» عقل در این جا به دست تشبه شده است؛ یعنی عمل گرا است.
عَنِ النُّحوسِ آسیبها هستند یعنی عقل آسیب شناسی میکند.
وی اضافه کرد: در حدیث دیگری آمده است: «العاقِلُ مَن وَقَفَ حَیثُ عَرَفَ؛ خردمند کسی است که هر جا شناخت همان جا بایستد [در برابر حق معترف و تسلیم باشد].
این روایت بیان میکند که عقلانیت فقط عمل نیست بلکه شناخت، عنصر دیگری است که به آن اضافه شده است.
رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی بیانکرد: در آیات و روایت آمده است جنس عقل از نور است.
خداوند نیز از نور است.
نور بین حق و باطل تشخیص میدهد.
وی با اشاره به اینکه عقل ترکیبی از علم، قدرت، اراده و شناخت است، تصریح کرد: عقلانیت به معنای دانایی ضرب در توانایی است.
دانایی یا توانایی به تنهایی عقل نیستند بلکه باید با هم باشد.
بر اساس روایات عقل به صاحب خود خیانت نمیکند اما علم بدون دانایی به صاحب خود خیانت میکند.
ماهیت ترکیب دانایی و توانایی به یکدیگر سنجاق شده نیست بلکه ترکیب مزجی است.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث ادامه داد: بخش دیگر عقلانیت از تجربه به دست میآید.
بخشی از فعال سازی عقل به واسطه تجربه است.
در روایات آمده است: «العَقلُ عَقلانِ: عَقلُ الطَّبعِ وعَقلُ التَّجرِبَةِ، وککلاهُما یُؤَدّی المَنفَعَةَ؛ خرد دو گونه است: خرد طبیعی (ذاتی) و خرد تجربی و هر دوی آنها سود آورند».
وی با اشاره به اینکه در درمان باید بر روی تجربهها تمرکز کنیم، افزود: عبرت فعال ساز عقل است.
در درمان فرد به سمت معلومها هدایت میشود و این عبرتها و معلومها، لزوماً برای فرد نیست بلکه میتوان از اطرافیان هم عبرت گرفت.
خداوند حتی میفرماید از آسمان عبرت بگیرید.
پسندیده با اشاره به اینکه نظرات دیگران منبع دیگر فعال سازی عقل است، بیان کرد: عقل تشخیص ذاتی دارد و میداند محدودیت دارد؛ یعنی فرد میداند چه چیزی هست و چه چیزی ندارد یعنی میداند اطلاعات و دانش همه امور را ندارد و باید از دیگران بپرسد این دیگران انبیا و مشاوران هستند.
عقل خدا سو عقلی است که آنچه را نمیفهمد از خدا میگیرند: عقل عن الله»
وی با اشاره به اینکه عقلانیت پردازشگری دارد، در بیان انواع پردازشگری گفت: پردازشگری از نوع حزم به معنای استوار اندیشی، اندیشه ناب و منسجم است.
درمانگر باید در درمان اندیشههای افراد منسجم کند.
تعقل باید توسط خود فرد صورت گیرد اما اندیشهها با کمک درمانگر منسجم میشود.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: لُب نوعی دیگر از شیوه پردازش است.
پردازشگری عقلانیت از جنس لب به معنای مغز و خالص هر چیزی است و از جنس ظاهر پدیدهها نیست.
مراحل درمان معنوی خداسو
در ادامه، حجتالاسلام والمسلمین آذربایجانی عنوان کرد: درمان خداسو دارای پنج مرحله است که اولین مرحله فعال سازی عقل است که اولین ابزار در دست مشاور است.
مبدا ادراک شده، غایت ادراک شده، خود ادراک شده و هستی ادراک شده مراحل دیگر است که باید بعد از فعال سازی عقل فعال شود به عبارت دیگر کلید فعال سازی این چهار مرحله فعال سازی عقل است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: قرآن هر زمان خواسته بر امری تاکید کند فرموده از عقل استفاده کنید.
کتاب کافی که یکی از معتبرترین کتب روایی است نیز با کتاب العقل شروع شده است.
وی با اشاره به اینکه برای حرکت رو به جلو اعم از تعادل با تعالی باید از عقل شروع کنیم، اظهار کرد: ویژگی برای عقل ذکر شده است ازجمله اینکه نور است.
نور در فلسفه و فیزیک الظّاهِرُ بِذاتِهِ الْمُظْهِرُ لِغَیْرِهِا است؛ یعنی برای شناخت نور به چیز دیگری نیاز نیست و امور دیگر را هم با نور میشناسیم.
یعنی برای دیدن یک چراغ نیاز نیست از نور چراغ دیگر استفاده کنیم و برای دیدن اشیا دیگر نیاز به نور داریم.
پژوهشگر درمان معنوی اضافه کرد: در قرآن واژه عقل به کار نرفته است بلکه به کنشهای عقل اشاره شده است و عقل به صورت فعل و اشتقاقهای دیگر مانند تعقلون و غیره آمده است یعنی عقل باید بهکار گرفته شود.
وی با اشاره به اینکه تعقل، تفکر، تلنگر و تدبر از جمله واژگان مربوط به عقل در قرآن است که دارای تفاوتهای معنایی و مرحلهای است، افزود: تفقه از جمله واژگانی است که برای عقل در قرآن استفاده شده است.
وقتی حضرت موسی میخواهد نزد فرعون برود میفرماید: «وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی و یَفْقَهُوا قَوْلِی» یعنی تفقه رخ بدهد شاید از عقلانیت استفاده کنند.
آذربایجانی ادامه داد: قرآن برای مبلغین نیز از واژه تفقه استفاده میکند و میفرماید: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ چرا از هر جمیعتی گروهی [به سوی پیامبر] کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی یابند و قوم خود را هنگامی که به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد که [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهیزند.»
وی با اشاره به آیه 82 سوره نسا «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا؛ آیا به قرآن [عمیقاً] نمیاندیشند؟
چنانچه از سوی غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونی بسیاری مییافتند» و آیه 24 سوره محمد «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آیا در قرآن نمیاندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دلهایشان قفلهایی قرار دارد؟» گفت: بر اساس این آیه کلید باز شدن قلب انسانی که به آن قفل خورده است تدبر در قرآن است؛ یعنی برای باز شدن قفل باید در قرآن تدبر کرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه تعقل سبب انسجام بخشی میشود، یادآور شد: شعور از دیگر واژگانی است که برای عقل استفاده شده است.
شعور از شعر به معنای مو است یعنی عقل باریک بینی دارد.
وی با بیان اینکه ذی حجر از دیگر واژگان جایگزین عقل در قرآن است، افزود: ذی حجر به معنای کسانی است که دارای خردمندی هستند.
خداوند در سوره فجر پس از اینکه قسمهای متعددی را یاد میکند میفرماید: «هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ؛ آیا در این برای خردمند [نیاز به] سوگندی [دیگر] است؟»
آذربایجانی اضافه کرد: «اولوا الالباب» از بالاترین و جامعترین واژگانی است که برای خردمندی در قرآن استفاده شده است.
اولوا الالباب که 16 بار در قرآن آمده است کسانی هستند که دارای بالاترین نصاب عقل و نظام تشخیص گر ماهر درونی هستند.
این واژه 16 بار در قرآن آمده است.
پژوهشگر درمانهای معنوی گفت: خداوند در آیه 179 سوره بقره میفرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر) بپرهیزید.» یعنی در حکم قصاص فایدهای است که فقط اولوا الالباب متوجه می شوند.
وی ادامه داد: در آیه 190 سوره آل عمران میفرماید: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ؛ یقیناً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای خردمندان است.» همچنین از ابتدا تا آیه 110 سوره یوسف فقط به داستان حضرت یوسف پرداخته شده است و در آیه 111 بیان میکند عبرتی برای اولوا الالباب است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اولوا الالباب سه ویژگی دارند، تصریح کرد: ویژگی اول ژرف اندیشی است.
لب به معنای مغز بادام است برای دسترسی بادام باید پوسته بادام را شکافت.
یعنی اولوالالباب میتوانند پوستهها را کنار بزنند.
وی جامعه نگری را دومین ویژگی اولوا الالباب دانست و تصریح کرد: تا جامعه نگری نباشد بعد بیان 110 آیه سوره یوسف، عبرت ایجاد نمیشود.
همچنین تا نگاه جامع به نباشد نمیفهمید چرا قصاص مفید است.
در ادامه این آیه مساله عفو به جای قصاص را مطرح میکند زیرا اجرای قصاص الزام ندارد بلکه وجود قانون قصاص است که فایده بازدارندگی است.
خالص نگری ویژگی دیگر اولوا الاالباب است.
خالص هر چیزی الالباب است یعنی پیرایه و آلودگیها را کنار میزند و به مغز آن میرسد.
انتهای پیام/