خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 14 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

رفتارهای مادرشوهر، کار زوج جوان را به جدایی کشاند

اعتماد | همه | دوشنبه، 14 مهر 1404 - 17:46
همه چیز از دعوا بر سر موضوعی ساده شروع شد و حالا دیگران هم می‌گویند مرضیه و مجید به خاطر هیچ می‌خواهند از هم جدا شوند اما آیا واقعا اینطور است؟
مجيد،طلاق،دعوا،سر،مادرش،موضوعي،چاي،خاطر

همه‌چیز از دعوا بر سر موضوعی ساده شروع شد و حالا دیگران هم می‌گویند مرضیه و مجید به خاطر هیچ می‌خواهند از هم جدا شوند اما آیا واقعاً این‌طور است؟
کد خبر: 740195 | ۱۴۰۴/۰۷/۱۴ ۱۷:۳۰:۰۰
همه‌چیز از دعوا بر سر موضوعی ساده شروع شد و حالا دیگران هم می‌گویند مرضیه و مجید به خاطر هیچ می‌خواهند از هم جدا شوند اما آیا واقعاً این‌طور است؟
مرضیه برای اعتمادآنلاین از دلیل طلاق می‌گوید.
*درست است که می‌گویند دعوای شما به خاطر موضوعی پیش‌ پاافتاده بوده است؟
بله.
من و شوهرم سر موضوعی کم‌اهمیت دعوا کردیم اما علت درخواست طلاق این نیست.
در واقع مشکلات ما آنجا سر باز کرد.
من یک سال مشاوره رفتم و به این نتیجه رسیدم که طلاق تنها راه است.
*ماجرای دعوا چه بود؟
آن شب مادرشوهرم مهمان خانه ما بود.
من برایش چای ریختم.
هر بار که چای ریختم گفت این چای سرد است در حالی که من کتری را جوشانده بودم.
دفعه بعد چای نیاوردم.
یک ساعت بعد که مادرشوهرم رفت، مجید عصبانی شد و با من دعوا کرد و گفت به مادرش بی‌احترامی کرده‌ام.
آن‌قدر دعوا بالا گرفت که مرا کتک زد.
من به او گفتم مادرت بهانه‌گیری می‌کند.
او همیشه این کار را می‌کرد تا مرا جلوی همه ضایع کند.
مجید هم من را زد.
*همان موقع تصمیم به طلاق گرفتی؟
نه.
من خیلی ناراحت شدم.
قهر کردم و یک ماه به خانه پدرم رفتم ولی مجید اصلاً سراغی از من نگرفت.
وقتی هم به خانه برگشتم به من محل نگذاشت.
*چند سال است ازدواج کرده‌اید؟
چهار سال قبل ازدواج کردیم.
*مادرشوهرت مخالف ازدواج بود؟
اوایل مخالفتی نداشت.
با من خوب بود.
بعد از اینکه عروسی کردیم به مجید می‌گفت تو به حرف زنت گوش می‌دهی و اصلاً به من توجه نمی‌کنی.
سر این مساله ارتباطش با من کم شد.
*واقعا‌ً این‌طور بود؟
من در رابطه مجید و مادرش اصلاً دخالتی نمی‌کردم و کاری هم با آنها نداشتم.
وقتی دیدم هر بار به خانه‌اش می‌روم بی‌محلی می‌کند، دیگر نرفتم.
*پس درگیری شما ریشه‌دار بود؟
بله ما خیلی وقت بود که با هم مشکل داشتیم ولی من کاری به آنها نداشتم.
*فکر می‌کنی مجید به خاطر مادرش می‌خواهد تو را طلاق بدهد؟
من طلاق خواستم.
مجید حرفی از طلاق نزد اما هیچ‌وقت هم به من نگفت از خانه نرو یا دنبالم نیامد.
*از طلاق پشیمان نمی‌شوی؟
پشیمان نمی‌شوم چون مجید دلم را شکست اما اطمینان دارم او پشیمان خواهد شد و با هیچ زنی نمی‌تواند زندگی کند، چون مادرش نمی‌گذارد.