اروپا در تله امنیتی آمریکا؛ هزینهپردازی بیشتر، استقلال کمتر - تسنیم
آمریکا به عنوان رئیس سنتی پیمان ناتو، فشارهای کم سابقه ای بر متحدان اروپایی خود وارد کرده تا سهم بیشتری از هزینه های دفاعی و نظامی را بپردازند.آیا این امر اروپا را به استقلال دفاعی نزدیک تر می کند یا در تله وابستگی بیشتر گرفتار می کند.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، جنگ اوکراین و بازگشت رقابت ژئوپلیتیک میان غرب و روسیه، بار دیگر جایگاه امنیتی اروپا را در معادلات بینالمللی برجسته کرده است.
در این شرایط، ایالات متحده آمریکا بهعنوان رئیس سنتی پیمان ناتو، فشارهای کمسابقهای بر متحدان اروپایی خود وارد کرده تا سهم بیشتری از هزینههای دفاعی و نظامی را بپردازند.
این فشار در قالب تعهد اعضای ناتو به تخصیص دستکم 2 درصد از تولید ناخالص داخلی به امور دفاعی نمود یافته است.
اما پرسش کلیدی این است آیا این افزایش هزینهها اروپا را به استقلال دفاعی نزدیکتر میکند یا آنکه اروپا را در تله وابستگی عمیقتر به واشنگتن گرفتار میسازد؟
بررسی دقیق مؤلفههای «منافع آمریکا» و «وضعیت اروپا» نشان میدهد که سیاست کنونی بیشتر به سمت وابستگی و ضعف اروپا حرکت میکند تا توانمندسازی و استقلال.
بستر تاریخی و زمینه تحولات
از زمان پایان جنگ جهانی دوم، امنیت اروپا در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تعریف شده است؛ پیمانی که اساساً بر محور رهبری آمریکا بنا شده بود.
در دوران جنگ سرد، این وابستگی امنیتی قابل توجیه به نظر میرسید، زیرا تهدید اتحاد جماهیر شوروی، توان و اراده اروپا را برای ایجاد یک نیروی مستقل تحتالشعاع قرار داده بود.
با فروپاشی شوروی، برخی امید داشتند که اروپا بتواند به سمت یک ارتش مستقل حرکت کند.
اما واقعیت این است که آمریکا هرگز اجازه نداد چنین روندی شکل گیرد و همواره با ابزارهای سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی، اروپا را در چارچوب ناتو نگه داشته است.
جنگ اوکراین فرصتی دوباره برای واشنگتن فراهم کرد تا بار دیگر جایگاه رهبری خود را تثبیت و اروپا را به افزایش هزینههای نظامی مجبور کند.
منافع آمریکا در سیاست افزایش هزینههای نظامی اروپا
1.
انتقال بار مالی امنیت اروپا به خود اروپاییها؛ یکی از منافع اصلی واشنگتن، کاهش بار مالی خود در زمینه تأمین امنیت اروپا است.
آمریکا سالها از سنگینی هزینههای نظامی برای ناتو گلایه داشته است.
روسای جمهور مختلف آمریکا، از جورج بوش گرفته تا باراک اوباما، بارها این موضوع را مطرح کردند، اما اکنون دونالد ترامپ این سیاست را آشکارا و صریح دنبال کرده است.
در نتیجه، اروپا ناچار است بخش بزرگی از بودجههای خود را صرف امور دفاعی کند، اما فرماندهی و طراحی امنیت همچنان در دستان آمریکا باقی میماند.
به عبارت دیگر، واشنگتن نه تنها از بار مالی خود میکاهد، بلکه اروپا را به هزینهپرداز امنیتی تبدیل میکند که اساساً در خدمت منافع آمریکاست.
2.
تثبیت نقش رهبری آمریکا در ناتو؛ ناتو بدون آمریکا معنا ندارد.
سامانههای فرماندهی، اطلاعاتی، لجستیکی و حتی عملیات میدانی ناتو بهطور کامل تحت کنترل پنتاگون است.
وقتی کشورهای اروپایی بودجههای خود را افزایش میدهند، بخش مهمی از این منابع در چارچوب برنامههای ناتو هزینه میشود.
به این ترتیب، واشنگتن توانسته جایگاه خود را بهعنوان رهبر بیرقیب این پیمان تثبیت کند.
این موضوع به آمریکا امکان میدهد تا دستور کارهای امنیتی خود را بر اروپا تحمیل کند.
نمونه بارز آن جنگ اوکراین است که بسیاری از کشورهای اروپایی تمایلی به تشدید درگیری نداشتند، اما تحت فشار آمریکا و ناتو، به مسیر ارسال تسلیحات و حمایت گسترده از کییف کشانده شدند.
3.
جلوگیری از توسعه یک ارتش مستقل اروپایی؛ از سالها پیش، ایده ایجاد «ارتش مستقل اروپایی» در بروکسل مطرح بوده است.
فرانسه و آلمان بارها تلاش کردهاند این ایده را پیش ببرند، اما هر بار با مانعتراشی آمریکا مواجه شدهاند.
افزایش هزینههای نظامی اروپا در چارچوب ناتو، عملاً به معنای عقیمسازی این طرح است؛ زیرا منابع مالی و تسلیحاتی که میتوانست صرف ایجاد زیرساختهای بومی شود، در ساختار ناتو و تحت فرماندهی آمریکا هزینه میشود.
در نتیجه، ارتش مستقل اروپایی همچنان یک رؤیا باقی مانده است و واشنگتن موفق شده اروپا را در مدار خود نگه دارد.
4.
وابسته نگه داشتن اروپا به تجهیزات و فناوری نظامی آمریکایی؛ صنایع نظامی آمریکا بزرگترین برنده افزایش بودجه دفاعی اروپا هستند.
بخش مهمی از این بودجهها صرف خرید تجهیزات نظامی از ایالات متحده میشود.
از جنگندههای نسل پنجم F-35 گرفته تا سامانههای موشکی پاتریوت و سامانههای دفاع ضدپهپاد.
این روند نه تنها میلیاردها دلار سود مستقیم برای واشنگتن به همراه دارد، بلکه اروپا را از منظر فناورانه و تسلیحاتی کاملاً به آمریکا وابسته میکند.
وابستگی فناورانه یعنی اروپا حتی اگر بخواهد به استقلال دفاعی بیندیشد، بدون دسترسی به فناوریهای کلیدی آمریکایی قادر به این کار نخواهد بود.
وضعیت کنونی اروپا
1.
اختلافات میان کشورهای اروپایی درباره ارتش مستقل اتحادیه اروپا؛ اروپا هیچگاه نتوانسته به اجماع واقعی در خصوص استقلال دفاعی دست یابد.
فرانسه همواره پرچمدار ایده ارتش اروپایی بوده، در حالی که کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان و کشورهای بالتیک، امنیت خود را کاملاً به آمریکا گره زدهاند.
آلمان نیز میان این دو رویکرد در نوسان است.
این اختلافات موجب شده که اروپا نه تنها در عرصه سیاست دفاعی مستقل پیشرفتی نداشته باشد، بلکه حتی در طراحی یک سیاست امنیتی مشترک نیز دچار سردرگمی باقی بماند.
در چنین فضایی، آمریکا به راحتی ابتکار عمل را به دست میگیرد.
2.
کمبود زیرساختهای دفاعی مستقل؛ جنگ اوکراین و حملات پهپادی به زیرساختهای انرژی اروپا نشان داد که این قاره فاقد یک سامانه دفاعی یکپارچه است.
حتی کشورهایی مانند آلمان و فرانسه که از توان نظامی قابلتوجهی برخوردارند، در برابر تهدیدات نوین مانند پهپادهای انتحاری و جنگ سایبری بسیارشکننده هستند.
اروپا به جای آنکه بودجههای خود را صرف توسعه صنایع بومی و شبکههای دفاعی یکپارچه کند، بار دیگر به خریدهای فوری از آمریکا و رژیم صهیونیستی روی آورده است.
این امر نشاندهنده تداوم وابستگی و عدم شکلگیری زیرساختهای مستقل است.
3.
فشار مالی بر اقتصاد اروپا در شرایط رکود و بحران انرژی؛ افزایش بودجههای نظامی در حالی صورت میگیرد که اقتصاد اروپا با بحرانهای متعددی مواجه است؛ رکود ناشی از جنگ اوکراین، افزایش قیمت انرژی پس از قطع گاز روسیه، تورم گسترده و فشارهای اجتماعی.
در چنین شرایطی، افکار عمومی اروپا بهشدت نسبت به اولویتبندی دولتها در حوزه نظامی تردید دارند.
افزایش هزینههای دفاعی برای بسیاری از شهروندان به معنای کاهش بودجههای رفاهی و اجتماعی است.
این وضعیت میتواند در بلندمدت مشروعیت سیاسی دولتها را با بحران مواجه سازد.
ضعف اروپا در برابر تهدیدات پهپادی
یکی از نمادهای ضعف دفاعی اروپا، ناتوانی در مقابله با تهدیدات پهپادی است.
حملات پهپادی در جنگ اوکراین و حتی در برخی مناطق خاورمیانه نشان داد که اروپا زیرساخت کافی برای دفاع در برابر این تهدیدات ندارد.
واکنش کشورهای اروپایی، خرید فوری سامانههای دفاعی از آمریکا و رژیم صهیونیستی بود.
این امر بار دیگر تأییدی بر این واقعیت است که اروپا به جای ساختن یک توانمندی بومی، به واردات تسلیحات آمریکایی متوسل میشود و عملاً وابستگی خود را بیشتر میکند.
پیامدها و سناریوهای آینده
1.
سناریوی وابستگی بیشتر: اگر اروپا همچنان بودجههای خود را در چارچوب ناتو و برای خرید تجهیزات آمریکایی هزینه کند، این قاره نه تنها مستقل نخواهد شد، بلکه وابستگیاش به واشنگتن روزبهروز بیشتر خواهد شد.
2.
سناریوی استقلال نسبی: تنها در صورتی که اروپا بتواند بخشی از این هزینهها را صرف توسعه صنایع دفاعی داخلی و ایجاد شبکه دفاعی بومی کند، امکان دستیابی به استقلال نسبی وجود خواهد داشت.
اما با توجه به اختلافات داخلی و فشارهای آمریکا، این سناریو چندان محتمل به نظر نمیرسد.
3.
سناریوی بحران مشروعیت داخلی: فشار مالی ناشی از افزایش هزینههای نظامی در شرایط رکود اقتصادی، میتواند به اعتراضات اجتماعی و بحران مشروعیت برای دولتهای اروپایی منجر شود.
در نتیجه و با توجه به بررسی دقیق مؤلفهها نشان میدهد که سیاست آمریکا در اجبار اروپا به افزایش هزینههای نظامی، بیش از آنکه به استقلال دفاعی اروپا منجر شود، به وابستگی مضاعف این قاره به واشنگتن میانجامد.
ایالات متحده با این سیاست بار مالی امنیت را به دوش اروپاییها انداخته، رهبری خود در ناتو را تثبیت کرده، مانع از توسعه ارتش مستقل اروپایی شده و اروپا را به صنایع تسلیحاتی خود وابسته ساخته است.
در سوی دیگر، اروپا با اختلافات داخلی، کمبود زیرساختهای دفاعی و فشارهای اقتصادی مواجه است.
نتیجه این معادله روشن است.
اروپا هزینهپرداز امنیتی است که امنیتش در واشنگتن تعریف میشود.
آینده نشان خواهد داد که اگر اروپا نتواند منابع خود را در مسیر استقلال بومی هدایت کند، همواره در تله امنیتی آمریکا گرفتار خواهد ماند.
نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل روسیه
انتهای پیام/