وقتی مکانیسم ماشه کار نمیکند!
به گزارش مشرق، محمد پناهی، فعال رسانه در تلگرام خود نوشت:
در روزهای اخیر، موضوع فعالسازی مکانیسم ماشه در پرونده هستهای ایران به یکی از محورهای اصلی رسانهها تبدیل شده است.
این روند که با هدف اعمال فشارهای بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود، با واکنشها و تحلیلهای متفاوتی روبرو شده است.
در این یادداشت تلاش شده است تا ابعاد مختلف این مکانیسم، تاثیرات واقعی آن و بازی روانی پشت پرده فعالسازی آن، به دقت بررسی شود تا تصویری روشنتر از واقعیتهای پشت اخبار و تحولات پیرامون این موضوع ارائه گردد.
بهرحال روند فعالسازی مکانیسم ماشه به ایستگاه پایانی خود رسیده است.
هم اکنون همگان منتظرند ببینند که آیا فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند تا اهداف مد نظر اروپا و آمریکا را در رابطه با پرونده هستهای ایران محقق سازد و یا نه؟
پاسخ به این سؤال نیازمند آن است تا به چند سؤال دیگر نیز پاسخ داده شود: سوالاتی مانند اینکه اثرات فعالسازی مکانیسم ماشه چیست؟
مکانیسم ماشه چگونه میتواند حاکمیت را تحت فشار قرار دهد؟
مردم و افکار عمومی در این فرآیند چه نقشی را بازی میکنند؟
درپاسخ به این سؤالها باید گفت که نکته مهم این است که روند تحریمها علیه ایران محدود به یک نهاد یا دولت خاص نبوده است بلکه ایالات متحده آمریکا و اروپاییها همواره تلاش داشتند تا برای مشروعیت بخشی به اقدام غیر قانونی و ظالمانه خود در رابطه با تحریمهای اقتصادی و ...
روندی اجماعی و قاعده مند طبق مدل حقوق بین الملل اروپایی یا آمریکایی برای آن درست کنند فلذا همزمان که دولت فدرال آمریکا تقاضای تحریم ایران را میکرد هم کنگره و هم مجلس سنای آمریکا هم آن را تبدیل به قانون میکردند و سپس رئیس جمهور آمریکا هم با امضای آن، تحریم ایران را قانونا اجرا میکرد.
یا وقتی که کشورهای اروپایی تک به تک تقاضای تحریم ایران را داشتند، در نهایت این تقاضاها را هم توسط دولت خود اجرا میکردند و هم با ارجاع دادن به اتحادیه اروپا و تاثیرگذاری در آن و لابی گری، تحریمهای اتحادیه اروپا را هم علیه ایران فعال میکردند.
دلیل اصلی این کار هم این است که تحریم دو معنا اصلی دارد: یک اینکه دولت تحت تحریم از خدمات دولت تحریم کننده محروم بماند (بر ضرر دولت تحریم شده است) و دو هم اینکه دولت تحریم کننده از بازار مصرف و سرمایه گذاری دولت تحریم شده جا میماند (این مورد به ضرر دولت تحریم کننده است) فلذا دولت تحریم کننده اگر میخواهد تا از این ضرر دور باشد باید اجماعی صورت بدهد تا علاوه بر خودش دیگران هم نتوانند از غیبت دولت تحریم کننده استفاده کنند.
با این پیش زمینه تحریمهای هستهای ایران را بررسی میکنیم.
تحریمهای نظامی، فناورانه و اقتصادی و پولی، بانکی و ...
که یک طرفه دولت آمریکا علیه ایران اعمال کردند.
تحریمهایی که اتحادیه اروپا به همراه چند کشور اروپایی به صورت مستقل علیه برنامه هستهای ایران اعمال کردند.
و تحریمهایی که طبق شش قطعنامه سازمان ملل از سال 2006 تا سال 2014 علیه برنامه هستهای ایران توسط سازمان ملل اعمال شده است.
حال مکانیسم ماشه تنها و تنها تحریمهای سازمان ملل را بر میگرداند و در نتیجه اساساً قطعنامه 2231 برجام و مکانیسم ماشه هیچ دخل و خرجی نسبت به تحریمهای مستقل کشورهای اروپایی و آمریکا و اتحادیه اروپا ندارد.
تحریمهای سازمان ملل هم از جنس اقتصادی و پولی بانکی و یا تحریم فروش نفت و ...
نیست و بیشتر در حوزه فناوری و صنایع با کاربرد دوگانه و موارد نظامی تاثیرگذار است.
پس در پاسخ به این سؤال که اثرات فعالسازی مکانیسم ماشه چیست باید گفت که به طور کلی بر روی بازار و صنایع اقتصادی تاثیری ندارد و بیشتر در بخش نظامی و صنایع با کاربرد حساس و دوگانه تاثیرگذار خواهد بود.
با این حساب سؤال بعدی این است که پس چرا اروپا و آمریکا به دنبال فعال سازی مکانیسم ماشهای بودند که تأثیر چندانی هم نداشت.
در پاسخ باید گفت که دولتهای غربی یک کارت و برگ بازی به نام مکانیسم ماشه داشتند و اگر از آن استفاده نمیکردند طبیعتاً با گذشت زمان از بین میرفت پس سعی داشتند تا با برجسته کردن این امتیاز و کارت بازی خود تا روز آخر از ایران امتیاز گیری کنند.
و در نهایت چارهای هم جز استفاده از آن نداشتند چرا که بالاخره روند گذران زمان آن را بی معنی و غیرقابل استفاده میکرد.
اما جدای از این هدف اصلیشان این بود که با فعالسازی مکانیسم ماشه یک فشار مضاعفی بیاورند و یک روند حقوقی و اجماعی برای تحریمهای ظالمانه یک طرفه خود پیدا کنند.
مضافاً اینکه تلاش داشتند تا علاوه بر فعالسازی مکانیسم ماشه با یک پیوست جنگ روانی و جنگ شناختی، تاثیرگذاری فعالسازی مکانیسم ماشه را افزایش دهند.
این پیوست جنگ شناختی هم تقریباً از دی ماه سال گذشته به خوبی در روند اجرا قرار گرفت.
جایی که با اخبار ضد و نقیض در رابطه با چگونگی اجرا، زمان اجرا و تلاشهای دیپلماتیک و مذاکره برای به تعویق انداختن و یا جلوگیری از اجرای اسنپ بک توسط سه کشور اروپایی انجام شد.
حجم اخبار و مطالب تولید شده در رابطه با اسنپ بک به قدری در این برهه افزایش پیدا کرد که به جرئت میتوان گفت یک بند حقوقی از توافق نامه عریض و طویل برجام به یکباره برای افکار عمومی و همگان در دنیا عیان و آشکار شد و کامل تجزیه و تحلیل شد.
در ادامه بعد از اینکه جمهوری اسلامی ایران با منطق و استدلال قدرتمند خود بدون باج دهی و امتیاز دهی به غربیها نشان داد که از ببر کاغذی و غول پنبهای غربیها هیچ هراسی ندارد، شاهد مرحله دوم سناریوی غربیها برای باجخواهیی از ایران هستیم، سناریویی که عبارت است از انتشار اخبار جعلی نزدیک بودن حمله نظامی به ایران اسلامی با انتشار اخبارهای متعدد و جعلی جابه جایی نیرو و جنگنده و....
سخن پایانی مکانیسم ماشه، اگرچه به عنوان ابزاری حقوقی و سیاسی برای فشار بر ایران مطرح شده، اما در عمل بیش از آنکه تاثیر ملموس اقتصادی و سیاسی داشته باشد، به یک ابزار جنگ روانی و رسانهای تبدیل شده است.
درک درست از این روند و تحلیل دقیق پیامدهای آن، به ویژه در مواجهه با اخبار جعلی و اغراقآمیز، میتواند به حفظ آرامش و تقویت مقاومت ملی کمک کند.
در نهایت، آنچه اهمیت دارد، توانمندی داخلی و هوشیاری افکار عمومی در برابر این فشارهاست که میتواند مسیر تحولات را به نفع کشور رقم بزند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.