فریاد خاموش سالمندان را بشنویم/ درد بیصدای تنهایی! - تسنیم
قلب جامعه از درد تنهایی و سالمندآزاری پنهان به لرزه درآمده است. این فقدان ارتباط و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، بسیاری از سالمندان را به سوی مرگ اجتماعی می کشاند. بنابراین برماست که فریاد خاموش سالمندان را بشنویم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج، روز جهانی سالمندان فراتر از یک تاریخ ساده و یک یادآوری گذرا، یک زنگ بیدارباش عمیق و تکاندهنده برای وجدان جمعی جامعه ماست.
این روز نه برای دلسوزی و ترحم بر کسانی که دیگر توان و نشاط جوانی را ندارند، بلکه برای تکریم و ارجنهادن به شأن و منزلت نسلی است که تمام عمرشان را بیوقفه برای ساختن دنیای امروز ما تلاش کردند، دویدند و سوختند.
خرد این ستونهای استوار و گنجینههای نجیب، چراغ راه فردای ماست.
آنها سرمایه انسانی امروز ما هستند.
هر چین و چروکی که بر صورت یک سالمند مینشیند، در واقع یک داستان ناگفته، یک درس بزرگ و یک تاریخچه پر از فراز و نشیب، عشق، صبر و فداکاری است که اگر گوش شنوایی باشد، میتواند چراغ راه نسلهای بعدی باشد.
سالمندان، بیاغراق، گنجینههای نجیب هر ملت و ستونهای استوار هر خانواده هستند.
ما موظفیم با آگاهی از حقوق و چالشهای آنها، کرامتشان را در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی به درستی پاس بداریم.
باید بپذیریم جامعهای که این ستونها را به دست فراموشی میسپارد و احترامشان را نادیده میگیرد، در واقع آینده خود را از یاد برده و از میراث ارزشمندی که میتوانست حامی فردایش باشد، صرفنظر کرده است.
جهان و بهویژه کشور ما، با شتابی بیسابقه در حال پیر شدن است و این پدیده، که خود نشانه درخشانی از موفقیت در افزایش امید به زندگی، پیشرفتهای پزشکی و بهبود تغذیه بوده، نیازمند تدبیر است و با چالشهای ساختاری و اجتماعی بزرگی همراه شده است.
آمارهای جمعیتی در ایران، زنگهای خطر را بسیار جدی به صدا درآورده است.
در حالی که کشورهایی مانند فرانسه بیش از یک قرن طول کشید تا جمعیت سالمندشان از 10 درصد به 20 درصد برسد، ایران این روند را در کمتر از 20 سال تجربه خواهد کرد.
پیشبینیها حاکی از آن است که تا سال 1430، بیش از 30 درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد؛ این یعنی در کمتر از دو دهه، از هر سه نفر در جامعه، یک نفر سالمند خواهد بود که نیازمند آمادگی فوری است.
این تغییر شتابان و فشرده، ما را ملزم میکند که نگاه خود به دوره سالمندی را از پایان راه و دوران انزوا به فصل جدیدی از مشارکت و زندگی فعال تغییر دهیم و برای آن زیرساختها، سیاستها و فرهنگ لازم را برنامهریزی کنیم.
آمار سازمان ملل نیز نشان میدهد که تا سال 2050، تعداد افراد بالای 65 سال در جهان به 1.6 میلیارد نفر خواهد رسید و برای اولین بار در تاریخ بشر، تعداد سالمندان از کودکان زیر پنج سال پیشی خواهد گرفت که این خود لزوم بازنگری جهانی در ساختارهای رفاهی، بهداشتی و اقتصادی را نشان میدهد.
نرخ سالمندی البرز بالاتر از کشور
وجیهه محمدیفلاح، مدیرکل بهزیستی استان البرز با اشاره به گرامیداشت هفته ملی سالمندان از 8 الی 14 مهرماه با شعار «حفظ کرامت، ارتقای سلامت و کیفیت زندگی سالمندان با گامهای محلهمحور» مطرح میکند: در راستای این مناسبت، پویش مردمی «رز مهربانی» راهاندازی شده است که طی آن مردم میتوانند با اهدای یک شاخه گل به پدربزرگها و مادربزرگها در منازل، پارکها، مساجد و سراهای سالمندان، لحظاتی شاد و لبخند را به این عزیزان هدیه کنند.
وی با اشاره به اینکه استان البرز حدود 300 هزار سالمند دارد و نرخ رشد سالمندی در این منطقه بالاتر از متوسط کشوری است، از فعالیت 18 مرکز تحت نظارت بهزیستی برای ارائه خدمات به سالمندان خبر داده و توضیح میدهد: این مراکز شامل 12 مرکز شبانهروزی با ظرفیت پذیرش یکهزار و 210 نفر، سه مرکز خدمات در منزل با پوشش 220 نفر، یک مرکز روزانه آموزشی با ظرفیت 100 نفر و دو سوئیت و هتل سالمندی با پذیرش حدود 200 نفر هستند.
مدیرکل بهزیستی استان البرز تصریح میکند: در این مراکز، خدمات متنوعی همچون توانبخشی، کاردرمانی، فیزیوتراپی، توانپزشکی، خدمات روانشناسی، مددکاری اجتماعی، مراقبتهای پرستاری و پزشکی ارائه و طرحهای توانمندسازی سالمندان با هدف ارتقای کیفیت زندگی آنها اجرا میشود.
275 سالمند مجهولالهویه در مراکز بهزیستی البرز تحت دستور مقام قضائی نگهداری و تمامی هزینههای این گروه از سالمندان توسط بهزیستی استان به مراکز پرداخت میشود.
محمدیفلاح با بیان اینکه بر اساس سند ملی سالمندی، اهدافی از جمله تکریم و ارتقای منزلت سالمندان، افزایش دسترسی به خدمات، توسعه توانمندیها، ترویج سبک زندگی سالم و گسترش پوشش بیمهای در دستور کار قرار دارد، میگوید: مناسبسازی محیط زندگی، ارائه تجهیزات کمکی شامل تخت و تشک مواج، ویلچر و واکر، تأمین هزینه لوازم بهداشتی، ارائه خدمات ویزیت و مراقبت در منزل و پرداخت حق پرستاری به سالمندان دارای معلولیت بخشی از حمایتهای مستقیم بهزیستی است.
با وجود این پیشینه فرهنگی غنی در احترام به بزرگترها، متأسفانه بسیاری از سالمندان امروز ما با رنجهای پنهانی دست و پنجه نرم میکنند که نیازمند توجه عمیق و فوری است؛ رنجهایی که اغلب در سکوت و پشت درهای بسته خانهها باقی میمانند.
شاید هیچ دردی برای یک سالمند، تلختر و کشندهتر از تنهایی و احساس طردشدگی نباشد.
با کاهش اندازه خانوادهها، گرایش به زندگیهای تکنفره و مهاجرت فرزندان، آمار تنهازیستی سالمندان رو به افزایش است.
بحران سهگانه: تنهایی، اقتصاد و تبعیض
این انزوای عمیق میتواند منجر به افسردگی شدید، اضطراب و کاهش شدید کیفیت زندگی شود؛ وضعیتی که برخی جامعهشناسان آن را به درستی مرگ اجتماعی نامیدهاند؛ جایی که فرد زنده است، نفس میکشد و نیازهای فیزیولوژیک خود را برآورده کرده، اما از نظر عاطفی، فرهنگی و مدنی احساس نامرئی بودن و بیارزشی میکند.
این فقدان ارتباط، تأثیرات مستقیمی بر سلامت جسمی آنها نیز میگذارد.
درد بیصدایی که ریشه در فراموشی دارد، گاه از هر بیماری سختتر است.
درد دیگری که فشار مضاعفی بر روح و جسم سالمندان ما وارد میکند، بحران اقتصادی و تبعیض سنی است.
بسیاری از عزیزان ما با حقوق بازنشستگی که اغلب کفاف هزینههای سنگین زندگی امروز را نمیدهد، دست و پنجه نرم میکنند.
سنگینی هزینههای درمانی بخش عمدهای از درآمد ناچیز آنها را میبلعد؛ هزینههای داروهای مزمن، مراقبتهای ویژه در منزل و تجهیزات پزشکی مانند ویلچر و واکر، بار مالی طاقتفرسایی بر دوش خود و خانوادههایشان تحمیل میکند.
علاوه بر این، تبعیض سنی یک مانع نامرئی است که امکان مشارکت فعال و بازگشت به بازار کار را حتی به صورت پارهوقت، برای افراد مسن محدود میکند و این یعنی جامعه، ناخودآگاه، سرمایه عظیم تجربه و خرد آنها را نادیده میگیرد و کنار میگذارد.
در کنار این موارد، باید به موضوع دردناکتر سالمندآزاری پنهان نیز اشاره کرد؛ آزاری که فقط شامل کبودی جسمی نیست، بلکه شامل نادیده گرفتن نیازهای بهداشتی، محرومیت از حقوق قانونی، سوءاستفاده مالی یا بیتوجهی عاطفی مزمن نیز میشود.
بسیاری از موارد سالمندآزاری در جامعه ما به دلیل حجب و حیا، کرامت و نجابت سالمندان یا ترس از برهم خوردن روابط خانوادگی، هرگز گزارش نمیشوند و این خود عمق فاجعهای خاموش را نشان میدهد.
با این حال، باید با قاطعیت تأکید کرد که سالمندی پایان نیست؛ این دوره میتواند پرثمرترین و درخشانترین فصل زندگی باشد، مشروط بر آنکه جامعه فرصت و بستر لازم برای سالمندی فعال و باکرامت را فراهم کند.
باید این سکوت را شکست و فصل تازهای از امید و احترام را آغاز کرد.
نگاهی به الگوهای موفقیت و الهامبخشی در جهان این موضوع را تأیید میکند؛ این الگوها و نمونهها ثابت میکنند که خلاقیت، انگیزه و تجربه سن نمیشناسد و وظیفه ماست که امکان انتقال تجربه، کار پارهوقت مشاورهای و مشارکتهای اجتماعی معنادار را برای این نسل فراهم کنیم.
حفظ سلامت جسمی با ورزشهای سبک و منظم و سلامت روانی از طریق یادگیری مهارتهای جدید (مانند سواد دیجیتال) و حفظ روابط اجتماعی فعال، کلید یک سالمندی باکیفیت است.
خانواده، قویترین داروی روح سالمند
در نهایت و مهمتر از همه، در فرهنگ غنی ایرانی، خانواده همواره اصلیترین نهاد حمایتی سالمندان بوده و هست.
تکریم سالمند، یک وظیفه انسانی و فرهنگی ریشهدار است، نه فقط یک مسئولیت اداری.
برای حفظ آرامش و کرامت آنها، باید بیش از هر چیز گوش شنوا و صبور باشیم.
گاهی یک سالمند بیش از نیاز مالی، به یک گفتوگوی ساده و صمیمی و بدون عجله نیاز دارد تا از خاطرات گذشته و دغدغههای امروز بگوید.
این ارتباط عاطفی، قویترین داروی روح آنهاست.
ما باید همیشه کرامت و عزت نفس آنها را حفظ کنیم و هرگز نیازها و ناتوانیهای احتمالیشان را به گونهای مطرح نکنیم که احساس سربار بودن و بیهودگی کنند.
حضور سالمندان در خانواده، گنجینهای نایاب و فرصتی طلایی برای نسلهای جوان است تا از دریچه تجربیات عمیق و درسهای زندگی آنها به جهان بنگرند؛ آنها مشعلداران خرد هستند و میتوانند بهترین راهنما برای تصمیمات مهم زندگی ما باشند زیرا هر توصیه آنها، چکیده سالها آزمون و خطای ارزشمند است.
بنابراین، روز جهانی سالمند، فرصتی برای انتشار یک بیانیه یا برگزاری یک همایش کلیشهای نیست، بلکه دعوتی است برای یک انقلاب درونی و یک تغییر نگرش پایدار در نحوه مواجهه ما با این دوران حیاتی.
باید باور کنیم که پیری جمعیت یک تهدید اقتصادی و اجتماعی مطلق نیست، البته اگر با برنامهریزی، عشق و کرامت انسانی به استقبال آن برویم.
سالمندان، نه باری بر دوش جامعه، بلکه سرمایهای از تجربه، صبر و تاریخ زنده هستند که با کوچکترین توجه، میتوانند منبع برکت و راهگشایی باشند.
از امروز، بیایید شعارها را کنار بگذاریم و با عمل، به جای دلسوزی، احترام عملی بگذاریم؛ به جای انزوا، فرصت مشارکت معنادار بدهیم؛ و به جای فراموشی، فرصت دیده شدن و شنیده شدن بیافرینیم.
فردای ما، آیینهی تمامنمای امروز آنهاست.
با تکریم و قدردانی صادقانه از کسانی که دیروز ما را ساختند، در واقع برای آرامش و کیفیت زندگی فردای خودمان سرمایهگذاری میکنیم.
بیایید این روز را بهانهای برای شروع یک احترام متقابل و همیشگی در تمام طول سال قرار دهیم.
انتهای پیام/