خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 13 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

الزامات کنشگری هنرمند در زمانه جنگ؛ «علاج» کنش هنرمندانه چاوشی بود

مهر | فرهنگی و هنری، دین و اندیشه | یکشنبه، 13 مهر 1404 - 06:00
استادیار دانشکده هنر دانشگاه سوره گفت: هنرمندان به دلیل حساسیت بالایی که به مسائل اجتماعی و بحران‌ها دارند، معمولاً سریع‌تر از دیگران واکنش نشان می‌دهند. همانند محسن چاوشی که «علاج» را ساخت.
جنگ،بحران،واكنش،كنش،هنرمند،شكل،انسان،ايران،حالت،منتشر،جامعه، ...

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سیده فاطمه سادات کیایی: جنگ ۱۲ روزه و حمله رژیم صهیونیستی به سرزمینمان ایران، شرایطی را پدید آورد که در حالت کلی به آن بحران گفته می‌شود، بحرانی که جنگ با همه صدمات و آسیب‌ها مردم یک سرزمین را درگیر وقایعی غیرقابل پیش بینی و در شرایط اضطرار قرار می‌دهد.
کنش‌ها و واکنش‌ها انسان‌ها در وضعیت‌های مختلف به ویژه شرایط بحرانی همچون جنگ آینه‌ای از فرهنگ و ارزش‌ها و باورها و در مجموع تفکر جمعی یک جامعه است که در طول سال‌ها در اجتماعات درونی شده و به صورت فردی و اجتماعی بروز میابد و وجوهی متفاوت از انسان‌ها نشان می‌دهد.
«انسان پیش و پس از جنگ» عنوان سلسله مباحث و گفتگوهایی با متخصصین و صاحبنظران حوزه‌های مختلف علوم انسانی است که جنگ ۱۲ روزه و دفاع مقدس ایران فرصتی شد تا در این بزنگاه تاریخی آن را دقیق‌تر و با تأمل بیشتر ببینیم.
جنگی که بدون شک تأثیرات عمیق بر جامعه ایرانی گذاشته است و دوران پیش و پس از جنگ را با تقسیم بندی جدیدی مواجه کرده که نیازمند بازبینی دقیق آن برای برنامه ریزی بهتر آینده و مسیر پیش رو هستیم.
نخستین گفتگو از این مجموعه پیش از این با سمیه توحیدلو جامعه شناس تحت عناوین زنان مهم‌ترین عامل همبستگی؛ فکر نکنند می‌توان از ایران، کره شمالی ساخت و ایران سوریه نمی‌شود؛ هنگام نفوذ دشمن، اگر زاویه دید حجاب باشد اشتباه است منتشر شده است.
دومین گفتگو با مجید سلیمانی ساسانی استادیار ارتباطات دانشگاه تهران بود که در مطلبی با عنوان راز بقای ایران در طول تاریخ؛ رابطه قدرت یک ملت با «قدرت گفتگو با جهان» منتشر شد.
در دور سوم این گفتگوها به سراغ «رامتین شهبازی» استادیار دانشکده هنر دانشگاه بین‌ المللی سوره.
پژوهشگر مطالعات میان رشته‌ای هنرهای نمایشی رفتیم که حاصل آن را در ادامه می خوانید:
* وضعیت انسان در فضای جنگ ها و پس از جنگ ها چیست؟
در حوزه انسان‌شناسی فرهنگی، ما انسان‌ها را به دو گروه اصلی تقسیم می‌کنیم، گروهی که اهل نزاع هستند و با کوچک‌ترین اتفاق حتی با پنجه‌زنی به صورت خشونت‌آمیز به هم واکنش نشان می‌دهند، و طیف مقابل آنها که اهل گفتگو هستند و مسائل را با آرامش، مذاکره و تعامل فرهنگی حل می‌کنند.
این جوامع اهل نزاع هنگامی وارد جنگ می‌شوند که به حالت قبلی خود بازمی‌گردند؛ یعنی زمانی که نظم اجتماعیشان به آشوب و بی‌نظمی تبدیل می‌شود و تنها راه برقراری تعادل، بازگشت به حالت جنگ و خشونت سازمان‌یافته است.
در جنگ دوازده روزه ما در حالت دوم بودیم و مذاکره می‌کردیم.
۲۵۰۰ سال پیش، هنگامی که تفکر فرهنگ و تمدن در غرب نهادینه می‌شد، در شرق نیز این تفکر وجود داشت، اما غرب نگذاشت صدای غیر غربی شنیده شود، چرا که هژمونی جهانی را در دست داشت و برای حفظ این هژمونی، نهادهای خاصی ایجاد کرد؛ نهادهایی که هر آنچه را که ذیل مفهوم «عدالت» جاری می‌شود بیکه نامیدند.
یعنی عدالت‌خواهی که می‌خواهید انجام دهید، ذیل بیکه است؛ دادگاه ذیل بیکه است؛ قاضی، دادستان و همه نقش‌های قضائی که درون این ساختار فعالیت می‌کنند، ذیل بیکه هستند و مفهوم عدالت را دربرمی‌گیرند، یعنی این نهادها جامعه را از حالت نزاع و درگیری خارج می‌کنند و به سمت نظم مرکزی، قانون‌مندی و کنترل اداری می‌برند.
طی مراحل تاریخی، قوانین ملی، قوانین مملکتی و ساختارهای حقوقی به‌صورت نظام‌مند نوشته شدند؛ اما امروز می‌بینیم که یک رژیم به ایران و به غزه حمله می‌کند در حالی که این نهادهایی که قبلاً نماد عدالت جهانی بودند مثل سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و غیره کارکردی ندارند.
حالتی که تنها چند کشور با دلخواه خود عمل و قوانین را به سود خود تفسیر می‌نمایند.
ما در فرهنگ خود نظم را مقابل آشوب قرار می‌دهیم؛ وقتی همه چیز به سمت بی‌راهی می‌رود، یعنی دستخوش آشوب می‌شود، در دل این وضعیت، مذاکره کارکرد ندارد؛ در واقع شمایل حفظ می‌شود، واژه‌ها و عبارات به سمت تقلید و ظاهری‌گرایی می‌روند، ولی واقعیت چیز دیگری است.
وضعیت انسان در این فضا چیست؟
باید ببینیم با چه انسانی مواجه هستیم؛ ممکن است در این بحران، کودک باشیم، که کودک اینجا سوژه نیست، چون قدرت تجزیه و تحلیل ندارد؛ یا ممکن است انسان سالخورده‌ای باشیم که ارتباط خاصی با جامعه نداشته باشد؛ ما طیفی را در نظر می‌گیریم که عامل کنش هستند و سوژه‌های فعال و او را از نظر می‌گذرانیم.
*این واکنش های چه انواع و ابعادی دارند؟
ما در بحران‌ها دچار وضعیت‌های مختلفی می‌شویم و ممکن است وجهه دیگری از خود را نشان دهیم؛ کمتر افرادی پیدا می‌شوند که در بحران، خود را کنترل کنند، و انسان‌ها انگیخته می‌شوند تا از بحران خارج شوند، بسته به نوع بحران، واکنش‌های ما متفاوت است.
اینکه ما در بحران کنش نشان می‌دهیم یا واکنش، بسیار مهم است؛ فیلمی از میشل هانکه با عنوان «عشق» وجود دارد که در آن یک پیرمرد و یک پیرزن زندگی می‌کنند؛ زن سالخورده است و کم‌کم دچار بیماری می‌شود؛ وقتی بیماری مستولی می‌شود، شرایطی خاصی حاصل می‌شود؛ با افزایش درجه بیماری، پیرمرد پرستار می‌شود، ولی با افزایش بحران، تاب‌آوری او تغییر می‌کند؛ تا جایی که همسرش را به خاطر اینکه آسیب بیشتری نبیند، می‌کشد؛ سپس خانه را مثل معبد تزئین می‌کند و از آنجا خارج می‌شود؛ این چیزی که ما می‌بینیم یک واکنش است، اما به نظر می‌رسد که این مرد با یک تفکر عمیق، انتخاب آگاهانه‌ای انجام داده است؛ یعنی این بحران، این انسان را از وجهه خودش خارج کرده.
وقتی با مقوله‌ای مانند جنگ مواجه می‌شویم، شکل بحران عمومی است و خصوصی نیست؛ اما واکنش هر کس می‌تواند متفاوت باشد؛ من یک نفر را دیدم که بسیار خونسرد بود و زندگی روزمره‌اش را ادامه می‌داد، و نفر دیگری را دیدم که مضطرب بود و نمی‌توانست زندگی عادی داشته باشد و مدام اخبار را چک می‌کرد.
من در حوزه درام، وقتی اکت را نشان می‌دهیم و در جایی اکت داریم، جایی است که دست به انتخاب می‌زنیم.
این اکت را ما در طول جنگ غزه از مردم خودمان هم دیدیم، مثلاً دیدیم طیفی که به ظاهر خیلی به مسائل سیاسی علاقه ندارند و مذهبی نیستند اما نسبت به جنایات غزه با استوری کردن پوستری واکنش نشان دادند.
این واکنش عاطفی تحت تأثیر تصویر پوستر نیست، بلکه یک کنش است؛ چرا که افرادی که مدت‌ها فعالیتی در اینستاگرام نداشته‌اند این کار را کردند.
اینکه بعد از بحران‌های بزرگ، واکنش‌هایی نشان می‌دهیم و کنشگر می‌شویم، بسیار مهم است؛ یکی ممکن است نگاهی انتقادی داشته باشد، یکی نگاه همسو، ولی همه آنها کنش‌مندانه عملی را در برابر این بحران ابراز می‌کنند و کمتر کسی را بی‌تفاوت می‌بینیم.
به هر حال، جنگ انسان را به کنش وامیدارد.
*ما در جنگ ۱۲ روزه می‌بینیم که هنرمندی چون محسن چاوشی کنشی از جنس هنر را به میدان می‌آورد و ترانه «علاج» منتشر می‌شود که بیشتر از ارزش فنی، این کنش در بحران است که اثر را برای مخاطب ارزشمند می‌کند از این رو او را یک کنشگر فعال می‌بینیم.
ببینید برخی عرصه‌ها عرصه‌های خصوصی هستند، مثلاً ممکن است یک نقاشی اثری تولید کند که بعداً منتشر شود؛ ما درباره کنشگری صحبت کردیم، خب هنرمند به خاطر شاخک‌های حسی و عاطفی نسبت به بحران‌ها سریع‌تر واکنش نشان می‌دهد و عمل می‌کند، این شکل زندگی او و نوع نگاهش می‌طلبد که واکنش داشته باشد؛ کنش چاوشی ساخت ترانه بود.
دوم اینکه او می‌توانست اثر خود را در عرصه خصوصی نگاه دارد و مصلحت‌اندیشی کند، ولی با سرعت عمل بالا، نه تنها کار را تولید کرد، بلکه منتشرش کرد و این اثر را به عرصه عمومی آورد این خود کنش دیگری است که وقتی کاری را به عرصه اجتماعی می‌آوری، من مخاطب تو نباشم، ولی تحسینش می‌کنم که سازنده خود را درگیر ماجرا و روزگار کرده است.
ما در فلسفه بحث اگزیستانسیالیسم را داریم که به ماهیت وجود اشاره دارد و می‌گوید من خودم را با کنش معرفی می‌کنم.
این مهم است که چگونه افراد را به یاد بیاوریم؟
وقتی من دست به کنش می‌زنم، خودم را معرفی و پرزنت می‌کنم، و وقتی این کار را می‌کنم، باید مسئولیت کارم را برعهده بگیرم.
قطعاً چاووشی با خودش فکر کرده «من الان این کار را منتشر کنم چه می‌شود؟» بی آنکه توجه جدی به این مسئله کند که آیا کارش از لحاظ هنری و ذوقی مورد توجه قرار می‌گیرد و اینکه شاید بعداً منتقدین به لحاظ کیفی اثر را نقد کنند.
آنچه واقعی است، این انتشار اثر و این لحظه حساس است.
*سوال دیگری پیش می‌آید و آن این است که اساساً کارکرد هنرمند در زمان بحران خاصه در جنگ چیست و چگونه باید باشد؟
به نظرم آنچه در ساخت اثر توسط هنرمند مهم است این است که خواست و اراده او در شکل گیری اثر را ببینیم.
زمانی که یک اثر سانسور یا دچار ممیزی شود، هنرمند ناچار است به سمت اثر سمبولیک برود و در حجابی فرو برود که حرف‌ها مستقیم نباشند، وقتی این اتفاق نیفتد هنرمند حتی از زمان خودش جلوتر می‌رود، فیلمی هست درباره اولین ریز پرنده ها که آقای حاتمی کیا آن را در اواخر جنگ با نام فیلم مهاجر کار کرد، نمی‌دانم این پهپادها آن زمان استفاده می‌شدند یا نه، ولی حتی کار هنرمند هم در صنعت کارکرد دارد و یک جور آینده نگری می‌کند.
یک بخش مهم هنرمند این است که چگونه خودش را تربیت کرده است که در زمان بحران چه واکنشی نشان دهد.
نکته دوم این است که مسائل اجتماعی چه بازتابی در او دارند و او را چطور به حرکت وا می‌دارند.
هنر امروز با هنر دهه شصت بسیار متفاوت است؛ در آن دهه دو جنس سینما در ارتباط با دفاع شکل می‌گیرند، یکی سینمای تهییجی که از قبل انقلاب شکل گرفته و معنویت در آن کم است، و بعداً عناصر انقلابی هم وارد آن می‌شوند و آثاری مثل «عقاب‌ها» که پرفروش هم می‌شود، ساخته می‌شوند.
ولی کنار این سینما، سینمای معنوی شکل می‌گیرد، مثلاً در سال ۶۰، «پرواز در شب» رسول ملاقلی‌پور را داریم که قرابتی با واقعهٔ عاشورا دارد.
*وظیفه سیاستگذاران و مدیران فرهنگ چیست؟
سیاستگذار فرهنگی در اینجا باید بگذارد هرکس واکنش خود را نشان دهد؛ قطعاً با تغییر زبان بصری، تولیدات دیگری را می‌بینیم.
کار چاوشی جالب بود، از این بابت که کار در حوزه موسیقی پاپ اتفاق افتاد، شاید ما توقع داشتیم کاری در حوزه موسیقی سنتی یا حماسی داشته باشیم.
این‌ها وجهه‌ای از حوزه‌های سنتی، پاپ، حماسی، سرود، نوحه و غیره هستند که روی مخاطب را تأثیر می‌گذارد.