تتلو بهانهای برای بحثی جدی: چرا بزرگان ادبیات حقالتألیف ندارند؟
محمود اکرامیفر میگوید با تشکیل صندوق «حق نشر بزرگان» میتوانیم از ناشرانی که آثار بزرگان را چاپ میکنند حقالتألیف بگیریم و این پول را صرف ترویج و معرفی همین شاعران و بزرگان کنیم.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: چرا شعر متولی ندارد؟
این موضوعی بود که در گفتگوی پیشینمان با محمود اکرامیفر، شاعر و مدیرعامل نشر جامجم، درباره آن صحبت کردیم.
اکرامیفر در حاشیه آن گفتگو که با عنوان «چه چیزی از شعر در کشور ما مهمتر که متولی ندارد؟!» قابل دسترسی است، پیشنهادی تحت عنوان «حق نشر بزرگان» را مطرح کرد.
صندوقی که بودجه آن توسط حقالتألیف آثار بزرگان ادبیات فارسی تأمین میشود و این حقالتألیف از ناشرانی گرفته میشود که آثار این بزرگان را چاپ و منتشر میکنند.
به بهانه این پیشنهاد سراغ اکرامیفر رفتیم تا درباره آن بیشتر صحبت کنیم.
آیا میتوان بابت چاپ و انتشار دیوان شاعران بزرگ ادبیات فارسی و نیز آثار گرانسنگی چون گلستان و بوستان، تاریخ بیهقی، کلیله و دمنه، تاریخ جهانگشای جوینی و صدها و هزاران اثر دیگر توسط ناشران متنوع و متکثر کشور، حقالتألیفی دریافت کرد و آن را برای ادبیات فارسی و همین شاعران و ادبا هزینه کرد؟
این پیشنهاد شدنی است؟
و اگر آری، با چه ساز و کاری و با چه هدف و نیتی؟
در ادامه بخش اول گفتگو با محمود اکرامیفر را میخوانید:
* آقای اکرامیفر، یادم است در حاشیه آخرین گفتگویی که داشتیم شما از صندوقی به نام «حق نشر بزرگان» صحبت کردید.
درباره این صندوق و ضرورت تشکیل آن صحبت میکنید؟
ما در فرهنگمان بحثی داریم به نام انفال.
انفال یعنی اموال عمومی.
یعنی چیزهایی که مربوط به شخص خاصی نیست و مربوط به مجموعه آدمهایی است که در یک چهارچوب جغرافیایی یا اعتقادی زندگی میکنند.
جنگلها، رودخانهها چشمهها، زمینهای بایر، کوهها، دریاها و از این جنس هستند.
دولت به نمایندگی از مردم اینها را مدیریت میکند.
اینها مالکیت خاصی ندارند و دولت به نمایندگی مردم اینها را مدیریت میکند.
ما اگر بخواهیم میتوانیم دایره این انفال را گستردهتر کنیم و به مالکیتهای معنوی هم برسیم.
یعنی انفال تنها منحصر به مالکیتهای مادی و محسوس نباشد، بلکه مالکیت اموال غیر محسوس هم باشد.
ما در وزارت ارشاد یک ادارهای داریم به نام اداره مالکیتهای معنوی، فرهنگی، هنری و ادبی.
وقتی خواهر تتلو گفت که برادرم در زندان دارد میخواند و قرار است از این شعر استفاده کند، من متوجه این ماجرا شدم.
یکی از دوستانم گفت پیشنهاد میکنم قبل از اینکه تتلو این شعر را بخواند، برو و شعرت را در وزارت فرهنگ و ارشاد ثبت کن و جلوی این کار را بگیر
* فکر کنم خود شما هم یکبار به این اداره مراجعه کردید و شعر «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» را ثبت کردید.
این ماجرا ارتباطی به «تتلو» هم داشت؛ درست است؟!
بله.
وقتی خواهر تتلو گفت که برادرم در زندان دارد میخواند و قرار است از این شعر استفاده کند، من متوجه این ماجرا شدم.
یکی از دوستانم گفت پیشنهاد میکنم قبل از اینکه تتلو این شعر را بخواند، برو و شعرت را در وزارت فرهنگ و ارشاد ثبت کن و جلوی این کار را بگیر.
من به همین اداره وزارت فرهنگ رفتم و این شعر را ثبت کردم.
اگر دایره این امور معنوی را کمی گستردهتر کنیم، شامل تمام چیزهایی میشود که مادی نیست؛ مثل فکر، مثل اندیشه، مثل شعر، مثل ایده.
من در یک نشست دوستانهای به همراه بعضی دوستان به آقای صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد هم عرض کردم و گفتم یک شورایی باید مالکیت معنوی آثار و اندیشههای بزرگان را بر عهده بگیرد.
نگاه ما این بود که وقتی منِ محمود اکرامیفر یا شمای آقای شیخ الاسلامی یا آقای محمود حبیبی کسبی شعری میگویید و بابت آن حق التألیف میگیرد، چرا انتشاراتیهای ما بابت شمارگان هزاری و میلیونی بعضی از کتابهای نباید حق التألیف بدهند؟
کتابهایی مثل شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، گلستان سعدی، دیوان پروین اعتصامی.
چرا این ناشران میتوانند این کتابها را چاپ بدون هیچ حق تالیفی و در هر تیراژی چاپ کنند؟
پیشنهاد ما این بود که مالکیت معنوی این آثار به یک شورایی محول شود.
* پیشنهادی که به آقای صالحی دادید دقیقا چه بود؟
پیشنهاد مشخص ما به آقای وزیر ارشاد این بود و الآن هم همینی است که به شما عرض میکنم.
من پیشنهادم این بود قانونی وضع شود و شورایی تشکیل شود و هیأت امنایی تشکیل شود و صندوقی درست شود و به تفکیک این شاعران کلاسیک که آثارشان چاپ میشود، حق التألیفشان به این صندوق واریز شود.
حق التألیفشان هم نه به اندازه حق التألیف کتابهای روز، بلکه مثلا ۵۰ درصد آن.
یعنی تخفیف هم بدهیم.
فرض کنید اگر ۱۴درصد حقالتألیف پرداخته میشود، برای این کتابها ۷درصد معین شود.
این حقالتألیف به این صندوق بیاید و بعد آن هیئتامنای این صندوق را در راستای پرورش اندیشه همان آدم و در راستای بزرگداشت همان آدم مدیریت کنند.
مثلاً ما بزرگداشت نظامی را در پیش داریم.
فلان ناشر کتاب «مخزن الاسرار» نظامی را چاپ میکند و سودش را میبرد، اما ارشاد باید برای آن بزرگداشت بگیرد.
این کار کار خوبی است ولی چقدر خوب است که با پول خودش این اتفاق بیفتد.
چقدر خوب است وقتی پنج گنج نظامی را چاپ میکنیم، از محل فروش همین اثر درباره آن کار کنیم و معرفی کنیم.
این صندوق میتواند کمک کند به معرفی همین شخصیتها به نسل جوان.
در سال شاید بیش از ۵۰ هزار تا شاهنامه چاپ شود؛ بعضی از آنها تا ۲ میلیون تومان و ۵ میلیون تومان هم قیمت دارند.
شما یک دیوان حافظ با خط فلان خوشنویس دارید که قیمتش ۱۰ میلیون تومن است.
اگر چنین صندوقی تشکیل شود، میتوان از این پول در جای مناسب هزینه کرد
شما چندی دیگر مثلا بزرگداشت فردوسی را دارید.
چند تا نشر در این مملکت شاهنامه چاپ میکنند؟
کدامشان حق التألیف میدهند؟
همه آنها مفت و مجانی از این اندیشه و فکری که متعلق همه است استفاده میکنند.
فردوسی مال من شاعر نیست، مال شمای ناشر نیست؛ فردوسی متعلق به همه فارسی زبانان است.
اگر این اتفاق بیفتد، این صندوق به صورت حسابشده میتواند این پول را در جاهای مناسبش هزینه کند؛ حق التألیفی که فکر نمیکنم کم باشد.
* از میزان این حق التألیف در کشور برآوردی دارید؟
یعنی اگر چنین صندوقی ایجاد شود، فکر میکنید چه میزان پول به آن تزریق خواهد شد؟
شما در سال شاید بیش از ۵۰ هزار تا شاهنامه چاپ کنید؛ در در شکلها و چاپهای متنوع و گاها بسیار نفیس.
بعضی از آنها تا ۲ میلیون تومان و ۵ میلیون تومان هم قیمت دارند.
شما یک دیوان حافظ با خط فلان خوشنویس دارید که قیمتش ۱۰ میلیون تومن است.
حالا کتابهای عادی و گزیده دیوان حافظ و گزیده پروین اعتصامی و گزیده شاهنامه و داستان نثر شاهنامه و… که بسیار فراوان است.
بنابراین به نظر من پولی که از این طریق به این صندوق میآید و میتواند گرهی از کار فرهنگ و ادب در این کشور بگشاید، عدد و رقم کمی نیست.
من باورم این است که باید قانونی در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در مجلس تصویب شود و این حقالتألیف در راستای بزرگداشت و ترویج اندیشه همین آقایان و همین خانمها استفاده شود.
هر کسی میخواهد بگوید من استاد زبان فارسی هستم، یک تصحیح دیوان حافظ چاپ میکند.
من نمیدانم این کتاب چقدر غلط دارد که اینهمه آدم دارند آن را تصحیح میکنند!
این آدم تصحیح میکند، دوباره آن یکی میآید و تصحیح میکند.
ببینید، چقدر از اینها چاپ شده باشد، خوب است؟
چقدر شاهنامه فردوسی چاپ شود خوب است؟
چقدر ناشران از این حقالنشرها و حقالتألیفها سود برده باشند، خوب است؟
مالکیت معنوی این کتابها مال مردم است.
مال من ناشر نیست.