آیا غرب میفهمد که اسرائیل منبع اصلی بی ثباتی خاورمیانه است؟
بهگزارش مشرق،کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی با عنوان غرب در حال فهمیدن است: اسرائیل منبع اصلی بی ثباتی خاورمیانه است، نوشت:
آیا میتوان گفت که بحران در خاورمیانه به نقطه عطفی رسیده؟
به نظر میرسد چنین باشد.
چندین کشور غربی دولت فلسطینی را به رسمیت شناختند، تظاهرات عمومی علیه اسرائیل به اوج خود رسیده است و نظرسنجیهای اخیر کاهش شدید حمایت عمومی آمریکاییها از اسرائیل را نشان میدهند.
اسرائیل تنها زبان زور میفهمد
با وجود شدت گرفتن خشم جهانی از اقدامات مرگبار اسرائیل در غزه، واکنشهای بینالمللی از جمله بهرسمیت شناختن فلسطین نتوانسته است پاسخ سازندهای از سوی تلآویو به دنبال داشته باشند.
برخی فلسطینیها نیز بهدرستی خاطرنشان کردهاند که این گامهای دیپلماتیک هیچ کمکی به کاهش درد و رنج مردم در میدان نمیکند.
به نظر میرسد اسرائیل تنها زبان «زور و اجبار» را میفهمد، نه دیپلماسی یا اعتراضات خیابانی.
واکنش اسرائیل به اقدامات دیپلماتیک اخیر، سرسختی و تهدیدهای بیشتر بوده است.
بخش بزرگی از جامعه اسرائیل نیز فشار بینالمللی را نشانهای از «جانبداری علیه اسرائیل» و دلیلی برای ادامه استفاده از زور میدانند.
نظرسنجیها نشان میدهد که بسیاری از اسرائیلیها معتقدند «هیچ بیگناهی» در غزه وجود ندارد و از اخراج کامل ساکنان آن حمایت میکنند.
از سیاستمداران چنین جامعهای نمیتوان انتظار داشت که بر اصول اخلاقی تکیه داشته باشند.
بنابراین تنها راه تغییر سیاست اسرائیل، تحمیل هزینهها و پیامدهای واقعی بر آن است.
حمله اسرائیل به خاک قطر؛ زنگ خطر برای کشورهای عربی
ذهنیت رژیمهای عربی در هفتههای اخیر به نوعی به یک نقطه عطف رسیده است.
حمله اسرائیل در اوایل سپتامبر به خاک قطر، که در تلاش برای ترور رهبران حماسِ حاضر در مذاکرات مربوط به غزه صورت گرفت، ضربهای بزرگ به آنها وارد کرد.
این حمله، در کنار موج حملات نظامی اسرائیل به کشورهای دیگر منطقه مانند لبنان، سوریه، یمن و ایران، تصویر روشنی از اینکه هیچ کشوری از حمله مصون نیست به کشورهای عربی داد.
حتی روابط امنیتی نزدیک قطر با آمریکا و حضور نظامی گسترده این کشور در پایگاه العُدید، نتوانست از تعرض اسرائیل جلوگیری کند.
نگرانیهای مصر، که نخستین کشور عربی دارای پیمان صلح با اسرائیل است، به اندازهای شدید بود که عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور این کشور، در نشست اضطراری عربها پس از حمله به قطر، اسرائیل را صراحتاً «دشمن» خواند.
مصر ممکن است به هدف بعدی اسرائیل برای ترور رهبران حماس تبدیل شود.
پیامدهای تحولات اخیر
یکی از نتایج مستقیم تحولات اخیر، توقف فعلاً قطعی روند عادیسازی روابط بین اسرائیل و سایر کشورهای عربی است؛ روندی که طی دوران ریاستجمهوری ترامپ با امضای توافقاتی توسط امارات، بحرین و مراکش آغاز شده بود.
امارات حتی با شنیدن زمزمههای الحاق کرانه باختری از سوی اسرائیل هشدار داد که این اقدام «عبور از خط قرمز» خواهد بود.
یکی از مزایای این تغییر فضا، زدودن این تصور غلط است که توافقهای عادیسازی مانند «پیمان ابراهیم» گامی بهسوی صلح بین اسرائیل و فلسطین است.
برعکس، این توافقها راهی برای فرار اسرائیل از مصالحه با فلسطینیان و تداوم سلطه است.
از آن بدتر، این توافقها اغلب بهعنوان پایهای برای اتحاد ضدایرانی نیز در نظر گرفته شدهاند، که فقط به تشدید تنشها در خلیج فارس منجر شده است.
کاهش ارزش همکاریهای امنیتی اعراب با آمریکا یکی دیگر از پیامدهای مهم این تحولات است.
این تردیدها از سال ۲۰۱۹ و در پی واکنش ندادن آمریکا به حمله به تأسیسات نفتی عربستان آغاز شد.
اکنون با حمله اسرائیل به قطر، که کشوری همپیمان با آمریکا است، تردیدها به اوج رسیدهاند.
لزوم بازنگری آمریکا در سیاستهای خاورمیانهای خود
ایالات متحده باید تمرکز خود را از تلاش برای عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی بردارد.
با توجه به تحولات جاری، از جمله آنچه در غزه میگذرد، این توافقها هیچ کمکی به صلح، امنیت منطقهای یا منافع ملی آمریکا نمیکنند.
خوشبختانه احتمال دستیابی آمریکا به یک توافق امنیتی جدید با کشورهای عربی، مانند آنچه دولت بایدن با عربستان دنبال میکرد، کاهش یافته است.
این امر میتواند خطر کشیده شدن آمریکا به درگیریهایی که خود ایجاد نکرده را کاهش دهد.
ایالات متحده باید از این طرز فکر تکراری که «ایران بزرگترین منبع بیثباتی در خاورمیانه است» فاصله بگیرد.
باید صادقانه بررسی کند که کدام کشور در منطقه بیش از دیگران جنگ به راه انداخته و به دیگر کشورها حمله کرده و بر اساس آن، در روابط خود با آن کشور بازنگری اساسی انجام دهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.