ژئواکونومی و سیاست: ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین و هند
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی با عنوان ژئواکونومی و سیاست: ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین و هند نوشت:
امروزه ژئواکونومی به محور راهبردی دیپلماسی جهانی بدل شده است.
ژئواکونومی بهکارگیری ابزارهای اقتصادی از تعرفه و تحریم گرفته تا سرمایهگذاری، کنترل زنجیره تأمین و استانداردهای فناورانه در راستای اهداف سیاسی است و در دنیای کنونی، نفوذ کشورها علاوه بر قدرت نظامی یا اتحادهای رسمی ، به نحوه مدیریت وابستگیهای متقابل اقتصادی وابسته است.
ادغام ریسکهای اقتصادی و ژئوپلیتیک
ژئواکونومیک ابزاری دوگانه است؛ هم میتواند تنبیهی و بازدارنده باشد مانند تحریمها و محدودیتهای صادراتی؛ هم مشوق و همسوساز مانند سرمایهگذاری در زیرساخت یا اعطای ترجیح در بازار.
همین انعطافپذیری است که ژئواکونومی را به ابزاری پیچیده و پرکاربرد در دیپلماسی مدرن بدل نموده است.
در عصر حاضر تمایز میان ریسکهای اقتصادی و ژئوپلیتیک از میان رفته است.
شبکههایی که کالا و سرمایه را جابهجا میکنند، بسترهای ظهور قدرت سیاسی هم هستند.
به عنوان مثال، گسست در عرضه نیمههادیها میتواند توامان پیامد اقتصادی و ژئوپلیتیکی داشته باشد؛ همانطور که بحران سیاسی میتواند بهسرعت دسترسی به انرژی یا مواد خام را متحول نماید.
روند تاریخی جهانیشدن پیوندهایی فشرده ایجاد کرده و ژئواکونومی اکنون ابزار حکمرانی بر این پیوندهاست.
ایالات متحده: وابستگی متقابل مدیریتشده
آمریکا با تکیه بر جایگاه مسلط خود در نظام مالی جهانی و فناوری، ابزارهای ژئواکونومی را برای حفظ برتری سیستمی به کار میگیرد و اقداماتی همچون تحریمهای مالی، کنترلهای صادراتی و یارانههای صنعتی در خدمت بازطراحی زنجیرههای تأمین و حمایت از بخشهای راهبردی اقتصاد این کشور قرار گرفتهاند.
به بیان دیگر، واشنگتن در پی الگویی از «وابستگی متقابل مدیریتشده» است؛ الگویی که در آن شرکا و حتی رقبا در چارچوبهای مقرراتی و فناورانه تعریفشده توسط آمریکا فعالیت کنند.
اتحادیه اروپا: قدرت تنظیمگری و خودمختاری راهبردی
اتحادیه اروپا بیشتر از قدرت اقتصادی و بازار بزرگ خود به عنوان اهرم استفاده میکند.
نمونه روشن این بهرهبرداری، ساز و کارهای مهار انتشار کربنی است که استانداردهای زیستمحیطی مطلوب اروپا را به سطح جهانی توسعه داده است.
بروکسل در حالی که انسجام خود را با آمریکا حفظ میکند، با سرمایهگذاریهای کلان و ابتکارات تنظیمگرانه به دنبال تنوعبخشی در منابع حیاتی و تقویت «خودمختاری راهبردی» خود است.
چین: موازنه متقابل سیستمی
چین رویکردی بلندمدت را با محوریت دولت پیش گرفته است.
ابتکار کمربند و جاده، اعطای وامهای ترجیحی و مشارکتهای فناورانه سه ابزار اصلی پکن برای نفوذ در زیرساختها و شبکههای آماد جهانی هستند.
چین همچنین در تلاش است تا نظامهای پرداخت و فناوری جایگزین ایجاد کند و وابستگی خود را به کانالهای غربی کاهش دهد.
به بیان دیگر، راهبرد کلی چین «موازنه متقابل سیستمی» است؛ تابآور ساختن زنجیرههای تأمین و تثبیت منابع بلندمدت در کنار وضع استانداردهایی که آسیبپذیری را در برابر فشار خارجی کاهش دهد.
هند: چابکی راهبردی
هند سیاست «چابکی راهبردی» را دنبال میکند.
این کشور از یکسو با برنامه «ساخت هند» بر تقویت ظرفیت داخلی تمرکز نموده و از سوی دیگر زیرساخت دیجیتال عمومی خود را با طرحهایی همچون آدهار و دیجیلاکر ارتقا بخشیده است.
این ارتقا که از سوی بانک جهانی نیز مورد توجه بوده، اکنون به سطح بینالمللی (مثلا همکاری با سنگاپور در سامانه پرداخت توسعه یافته) است.
تجربه دولت ترامپ
آمریکای ترامپ ژئواکونومی را به شکل آشکار در سیاست خارجی نهادینه ساخته است.
این دولت تنها پس از اجبار اتحادیه اروپا به سرمایهگذاری کلان در حوزههای زیرساخت، دفاع و انرژی، با اروپا توافق نمود.
در رابطه با چین، آتشبسهای موقت تعرفهای برای عدم تشدید تنش، حفظ اهرم فشار و امتیازگیری مرحلهای در دستور کار بوده است.
در مقابل هند، دولت ترامپ تعرفههایی دوسطحی اعمال نموده است که مستقیماً به واردات نفت ارزان از روسیه ارتباط داشتهاند.
در مجموع، بهرهبرداری فزاینده از ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد اهداف سیاسی مبدل به یک نُرم جدید در سیاست خارجی شده است.
راهبرد ژئواکونومی در آمریکا «وابستگی متقابل مدیریتشده»، در اروپا «خودگردانی راهبردی»، در چین «موازنه متقابل سیستمی» و در هند «تعهد چندگانه با ظرفیتسازی» بوده است.
در جهانی که اقتصاد و سیاست در هم تنیدهاند، ژئواکونومی به چارچوب اصلی دیپلماسی بدل شده است و در چشمانداز، علاوه بر تعاملات تجاری و اقتصادی، توازن قوا را نیز بازتعریف خواهد کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.