چرا پایگاه نظامی بگرام برای آمریکا اهمیت دارد؟
بگرام روزگاری مرکز اصلی عملیات آمریکا در افغانستان بوده و امروز نیز همچنان ارزش راهبردی خود را حفظ کردهاست.

به گزارش مشرق، بازگشت احتمالی ایالات متحده به پایگاه هوایی بگرام که روزگاری مرکز اصلی جنگ دو دههای آمریکا در افغانستان بود بار دیگر مطرح شده است.
دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا در سپتامبر ۲۰۲۵ آشکارا از قصد واشنگتن برای «پس گرفتن بگرام» سخن گفت و بحثها درباره راهبرد، حاکمیت و رقابت قدرتهای بزرگ را دوباره زنده کرد.
این پایگاه که در جریان خروج آشفته سال ۲۰۲۱ رها شد و چند هفته بعد به دست طالبان افتاد، چیزی فراتر از یک یادگار گذشته است: نمادی از قدرتی مورد مناقشه در قلب آسیاست.
هشدار صریح ترامپ مبنی بر اینکه اگر بگرام واگذار نشود «اتفاقات بدی» برای افغانستان رخ خواهد داد، نشاندهنده آمادگی او برای تشدید تنش بود؛ حتی به نوعی اشاره به اقدام نظامی داشت.
واکنش کابل فوری و قاطع بود: طالبان سوگند خورد که هرگز اجازه نخواهند داد نیروهای خارجی دوباره بر خاک افغانستان مستقر شوند.
این رویارویی صحنه را برای تقابلی پرمخاطره آماده میکند و پرسشهایی جدی درباره اهداف آمریکا، ژئوپلیتیک منطقه و خطر تکرار تاریخ برمیانگیزد.
تصویر هوایی از پایگاه نظامی بگرام
پیشروی دوباره ترامپ و موضع طالبان
ترامپ خواستار بازگشت به بگرام شد؛ طالبان: واگذاری حتی یک وجب خاک غیرممکن استدر سپتامبر ۲۰۲۵ دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده، آشکارا تمایل خود را برای بازاستقرار نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان که نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ آن را تخلیه کرده بودند اعلام کرد.
ترامپ در جریان سفر به انگلیس گفت که واشنگتن در حال تلاش است تا «بگرام را پس بگیرد» و حتی به امکان مذاکره با طالبان برای بازگرداندن آن اشاره کرد.
او به حکومت طالبان هشدار داد که اگر بگرام تحویل داده نشود، «اتفاقات بسیار بدی» برای افغانستان رخ خواهد داد.
ترامپ حاضر نشد احتمال اقدام نظامی برای بازپسگیری پایگاه را رد کند و تنها گفت: «درباره آن صحبت نخواهیم کرد» اما تأکید کرد که «ما آن را میخواهیم و بهزودی میخواهیم».
پاسخ دولت طالبان سریع و بیابهام بود.
مقامهای کابل تلاش ترامپ برای بازگرداندن حضور نظامی آمریکا را رد کردند.
ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان، واشنگتن را به یاد توافق دوحه ۲۰۲۰ انداخت و تأکید کرد که آمریکا متعهد شده بود تمامیت ارضی افغانستان را تهدید نکند.
فصیحالدین فطرت وزیر دفاع طالبان، نیز افزود: «واگذاری حتی یک وجب از خاک ما به هر کسی غیرممکن است» و بازگشت آمریکاییها به بگرام را «مضحک» خواند.
طالبان تأکید میکنند که هرگز حضور مجدد نیروهای خارجی را بر خاک افغانستان نخواهند پذیرفت؛ این موضوع بخشی بنیادین از ایدئولوژی آنان پس از دو دهه جنگ با نیروهای آمریکایی است.
حتی یک مقام ارشد طالبان، تصور آمریکا برای بازپسگیری بگرام را «خیالپردازی» و «وهمآلود» توصیف کرد.
دلایل راهبردی برای بازگشت احتمالی به بگرام
با وجود سرسختی طالبان، دلایلی وجود دارد که چرا واشنگتن بار دیگر به بگرام چشم دوخته است:
نزدیکی به چین: موقعیت بگرام که حدود ۸۰۰ کیلومتر با مرز چین فاصله دارد، در دوران رقابت آمریکا و چین ارزش راهبردی بزرگی دارد.
ترامپ بارها گفته است که بگرام تنها «یک ساعت با تأسیسات هستهای و موشکی چین در شینجیانگ» فاصله دارد.
با فعالسازی دوباره بگرام، آمریکا یک پایگاه پیشرو برای نمایش قدرت در آسیای مرکزی و رصد فعالیتهای نظامی چین به دست خواهد آورد.
تحلیلگران میگویند اهمیت این پایگاه پس از خروج آمریکا افزایش یافته، زیرا از نظر جغرافیایی در برابر چین موقعیتی ویژه دارد.
منابع معدنی افغانستان و نفوذ منطقهای: فراتر از امنیت، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک نیز در میان است.
افغانستان بر ذخایر عظیم و دستنخورده معدنی نشسته است و منابع آگاه میگویند تیم ترامپ بگرام را بهعنوان دروازهای برای دسترسی به عناصر نادر خاکی و فرصتهای معدنی در افغانستان میبیند.
کنترل بگرام همچنین میتواند پایگاهی تازه برای آمریکا در آسیای مرکزی ایجاد کند و نفوذ واشنگتن را در منطقهای که اکنون تحت سلطه تعاملات روسیه و چین با کابل است، تقویت کند.
در عمل، بازگشت به بگرام میتواند دوباره افغانستان را به نقطهای بحرانی در رقابتهای جهانی بدل کند.
فرودگاه راهبردی و نمادگرایی: از نظر نظامی، بگرام در افغانستان بیهمتاست.
این پایگاه دو باند طولانی بتنی دارد که توانایی پذیرش بمبافکنها و هواپیماهای باری سنگین را دارند.
در جریان جنگ به رهبری آمریکا، بگرام مرکز فرماندهی بود و در اوج خود میزبان دهها هزار سرباز و پیمانکار و سکوی پرتاب مأموریتهای هوایی در سراسر کشور بود.
بازپسگیری چنین پایگاهی میتواند تواناییهای «ورای افق» آمریکا برای هرگونه بحران احتمالی در آسیای جنوبی یا خاورمیانه را بهطور چشمگیری افزایش دهد.
سرباز افغانستانی در مقابل درب پایگاه نظامی بگرام سرباز افغانستانی در مقابل درب پایگاه نظامی بگرام
چالشها و پیامدهای ژئوپلیتیکی
موانع نظامی و لجستیکی: حتی اگر توافق سیاسی حاصل شود، بازگشت به بگرام اقدامی مهم خواهد بود.
مقامهای دفاعی فعلی و سابق آمریکا هشدار دادهاند که بازپسگیری بگرام میتواند به شکلی از تهاجم به افغانستان شباهت پیدا کند.
تأمین امنیت این پایگاه گسترده و مناطق پیرامون آن احتمالاً به ۱۰ هزار یا بیشتر سرباز آمریکایی نیاز خواهد داشت، همراه با سامانههای مدرن دفاع هوایی برای مقابله با حملات موشکی و پهپادی.
آسیبپذیریها بسیار خواهد بود و نیروهای آمریکایی در بگرام از همه طرف هدف تهدید قرار میگیرند، طالبان که هنوز با حضور خارجی مخالفت میکند و حتی دشمنان منطقهای.
بهعنوان مثال، ایران که با افغانستان هممرز است ممکن است بازگشت آمریکا را تحریکآمیز بداند و در گذشته نیز توانایی خود برای هدف گرفتن پایگاههای آمریکا با موشک را نشان داده است.
مشروعیت و ایدئولوژی طالبان: واگذاری بگرام برای روایت اصلی طالبان از نظر وجودی غیرقابلقبول است.
طالبان بر پایه وعده اخراج «اشغالگران خارجی» به قدرت رسیدند؛ بازگشت نیروهای آمریکایی بهسرعت مشروعیت آنان را از بین خواهد برد.
هر رهبر طالبانی که چنین توافقی بکند خطر شکاف درونحکومتی و حتی ریزش گسترده نیروها را خواهد پذیرفت.
بنابراین، هزینه سیاسی واگذاری بگرام برای طالبان از هر مشوقی که آمریکا ارائه کند بیشتر است.
ژئوپلیتیک منطقه؛ واکنشهای چین و پاکستان: بازگشت آمریکا به افغانستان در سراسر منطقه بازتاب خواهد داشت.
چین که روابط نزدیکی با طالبان ایجاد کرده، بهشدت با بازگشت نیروهای آمریکایی مخالف است.
پکن احتمالاً از نفوذ خود برای جلوگیری از چنین توافقی استفاده خواهد کرد.
چین نخستین کشوری بود که سفیر خود را در دولت طالبان معرفی کرد و یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در پروژههای معدنی افغانستان است.
طالبان برای حفظ کمکها و سرمایهگذاریهای چین انگیزه دارند که به آمریکا نه بگویند.
در نتیجه، پکن بازگشت آمریکا به بگرام را تهدیدی راهبردی در مرزهای غربی خود میبیند و ممکن است با تقویت طالبان یا فشار بر پاکستان برای جلوگیری از همکاری، واکنش نشان دهد.
پاکستان نیز نقشی محوری دارد.
اسلامآباد از دیرباز حامی اصلی طالبان و همزمان شریکی ظاهری برای آمریکا بوده است.
برخی استراتژیستها معتقدند پاکستان میتواند میانجی یک سازش باشد؛ مثلاً طالبان را به پذیرش محدود حضور آمریکا در برابر امتیازاتی تشویق کند.
روابط دولت ترامپ با پاکستان در سال ۲۰۲۵ بهبود یافته و این امید به دیپلماسی پشتپرده را تقویت کرده است.
اما پاکستان باید میان روابط خود با واشنگتن و وابستگی اقتصادی به چین از طریق کریدور اقتصادی چین-پاکستان به ارزش بیش از ۶۰ میلیارد دلار توازن ایجاد کند.
بنابراین نمیتوان فرض کرد که اسلامآباد در موضوع بگرام جانب آمریکا را بگیرد.
اهرمهای مذاکره و مبادلات: برای هرگونه توافق درباره بگرام، آمریکا باید امتیازات بزرگی بدهد.
این امتیازات میتواند شامل آزادسازی بخشی از ۷ میلیارد دلار داراییهای افغانستان که در بانکهای آمریکا مسدود است، بازگرداندن دسترسی کابل به نظام مالی جهانی، لغو محدودیتهای سفر رهبران طالبان و ارائه کمکهای گسترده بشردوستانه یا توسعهای باشد.
مهمتر از همه، بهرسمیت شناختن رسمی دولت طالبان است که آنان بیش از هر چیز خواهان آن هستند.
اما هر توافقی با طالبان در داخل آمریکا بحثبرانگیز خواهد بود و احتمالاً واکنش شدید مخالفان را برخواهد انگیخت.
این مسئله یک معادله دشوار است، دسترسی راهبردی در برابر مخالفت اصولی با رفتار طالبان و همین نکته است که چشمانداز بازگشت به بگرام را تا این اندازه پرمخاطره میسازد.
فعالیت نیروهای آمریکایی در پایگاه بگرام سال ۲۰۰۲ فعالیت نیروهای آمریکایی در پایگاه بگرام سال ۲۰۰۲
چشمانداز و پیامدهای راهبردی
بازگشت به بگرام؛ میان هزینههای سنگین و امید به یک پایگاه محدود در قلب رقابت آمریکا و چین
با نگاهی به آینده، بیشتر کارشناسان تردید دارند که آمریکا به این زودیها به بگرام بازگردد.
موانعی مانند مخالفت طالبان، فشار منطقهای و ابعاد عظیم بازاستقرار بسیار سنگین است.
به گفته بنیاد دفاع از دموکراسیها، «بسیار بعید است طالبان اجازه بازگشت نیروهای آمریکایی را بدهند»؛ زیرا این گروه مشروعیت خود را بر پایه اخراج نیروهای خارجی بنا کرده است.
هرگونه تصرف اجباری بگرام از سوی آمریکا برخلاف خواست طالبان تقریباً بهطور قطع آتش درگیری فعال در افغانستان را دوباره شعلهور میکند، سناریویی که نه افکار عمومی آمریکا و نه پنتاگون پس از ۲۰ سال جنگ تمایلی به آن ندارند.
ارزیابیهای نظامی آمریکا نیز تأکید میکند بازپسگیری و حفظ بگرام اقدامی پرخطر است که نیازمند تعهدات عظیم بوده و حملات تازهای را برخواهد انگیخت.
حتی مشاوران ترامپ در خفا خطرات را پذیرفتهاند؛ یکی از مقامات پیشین گفت بازاشغال بگرام «بیش از سود، زیان دارد» و میتواند با تحریک چین و دیگران «منافع آمریکا را به خطر اندازد».
در سرمقاله نشریه فارن پالسی نیز صریحاً نوشته است که طرح ترامپ برای بگرام «از نظر راهبردی منطقی نیست»، زیرا این اقدام بیدلیل پکن را تحریک میکند.
از سوی دیگر، برخی در دستگاه سیاست خارجی واشنگتن روزنهای از فرصت میبینند.
هیئت تحریریه واشنگتن پست محتاطانه از بررسی یک توافق بگرام حمایت کرده است «هرچند نه به هر قیمتی»، و استدلال میکند که بازگشت محدود آمریکا میتواند یک «پایگاه کوچک اما ارزشمند در منطقهای راهبردی» فراهم کند، بهویژه در شرایطی که رقابت آمریکا و چین شدت میگیرد.
آنان یادآور میشوند کشورهای دیگری چون هند، ژاپن و روسیه راههایی برای تعامل با طالبان یافتهاند و میگویند آمریکا نباید خود را از کابل منزوی کند، زیرا این کار نفوذ را به رقیبان واگذار خواهد کرد.
از این منظر، حتی استقرار اندکی نیرو در بگرام ، شاید چند صد مشاور نظامی یا واحدهای ضدتروریسم میتواند ثبات منطقهای و ظرفیتهای اطلاعاتی آمریکا را تقویت کند، بیآنکه به تهاجم کامل تبدیل شود.
البته حتی چنین استقراری اندک نیز به پذیرش طالبان یا تغییر چشمگیر موضع آنها نیاز دارد که فعلاً دور از ذهن به نظر میرسد.