انگیزه داماد از قتل پدرزن چه بود؟
مردی که پدرزنش را با وارد کردن ضربه چاقو به قتل رسانده در جلسه دادگاه مدعی شد چون جنازه چند کودک را دیده و عصبی شده بود مرتکب قتل شده است.

کد خبر: 739350 | ۱۴۰۴/۰۷/۰۹ ۲۰:۳۰:۰۶
مردی که پدرزنش را با وارد کردن ضربه چاقو به قتل رسانده در جلسه دادگاه مدعی شد چون جنازه چند کودک را دیده و عصبی شده بود مرتکب قتل شده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، یک سال قبل خبر درگیری مرگبار در ساحتمانی در تهران به ماموران گزارش شد.
پلیس در محل حاضر و تحقیقات در این زمینه آغاز شد.
ماموران متوجه شدند ضربه به مرد مقتول به نام فریدون از سوی دامادش وارد شده است.
سعید بازداشت شد و خانواده فریدون خواستار مجازات او شدند.
سعید در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و مدعی شد قصد کشتن پدرزنش را نداشته.
با این حال کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد.
سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص متهم شدند.
همسر متهم که خودش ولی دم است، در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: همسر من اعتیاد داشت و همین هم باعث اختلاف ما شده بود.
پدرم همیشه سعی میکرد مرا آرام کند تا زندگیام خراب نشود.
پدرم برای اینکه سعید در این زندگی بماند به او خانه و مغازه داد.
هر بار که با هم دعوا میکردیم، پدرم طرف او را میگرفت.
حتی سعید برادرم را هم تهدید به مرگ کرده بود اما باز پدرم کوتاه میآمد.
تا اینکه روز حادثه من و شوهرم جروبحث کردیم.
او چاقو برداشت و جلوی پسرم میخواست مرا بزند که پدرم دخالت کرد خودش را برای محافظت از من جلو انداخت و چاقو به او برخورد کرد و باعث پارگی قلب و ریه شد و جانش را از دست داد.
من درخواست قصاص دارم و گذشت هم نمیکنم.
سپس پسر مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت: سعید زندگی خواهر مرا سیاه کرده بود.
پدرم سعی میکرد کاری کند این زندگی دوام پیدا کند.
برای همین حتی وقتی سعید مرا تهدید به مرگ کرد، پدرم واسطه شد تا درگیری تمام شود.
این مرد باید قصاص شود و راهی ندارد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: من در سردخانه بیمارستان کار میکردم.
آن روز چند جنازه دیده بودم و سهتا از این جنازهها، جسد بچه بود.
برای همین حال روحی خوبی نداشتم.
وقتی به خانه آمدم به همسرم گفتم کاری به کار من نداشته باش، حالم خوب نیست.
زنم به جای اینکه مرا درک کند، جروبحث کرد.
من هم چاقو را برداشتم نه برای اینکه زنم را بکشم یا تهدید کنم اصلاً متوجه نشدم چرا چاقو را برداشتم.
در همان زمان پدرزنم وارد ماجرا شد.
او به سمتم حمله کرد و ضربه چاقو به او برخورد کرد.
من قصد کشتن او را نداشتم.
در این هنگام همسر متهم اعتراض کرد و گفت: سعید دروغ میگوید.
پدر من اصلاً در درگیری نبود.
سعید چاقو را برداشت که به من حمله کند و پدرم مانع کشته شدن من شد.
او بارها گفته بود که پدر و برادرت را میکشم و تو را عزادار میکنم.
بعد از گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه ایستاد و دفاعیات خود را مطرح کرد.
در پایات هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.