خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 09 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

خردِ مهرآمیز ایرانی، از «آداب الحرب» تا «عجایب نامه»

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 09 مهر 1404 - 10:24
جریانی از خرد جمعی که به مهرورزی ، انسان‌گرایی و دانش ورزی گرایش دارد، شالوده و سنگ زیر بنا یا بر اساس تمثیل قنات ها رشته پیوند دهنده‌ آثار متعدد و به ظاهر منفرد فرهنگ بزرگ ایران است.
كتاب،آثار،علمي،خواننده،پزشكي،تاريخ،متون،فرهنگي،مشاهده،كتابي، ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: منیژه عبدالهی استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز است و در زمینه‌های مختلف ادبیات فارسی مانند حافظ پژوهی، تحلیل متون ادب فارسی، ادبیات زنان و شعر و ادبیات داستانی معاصر فعالیت‌های پژوهشی قابل توجهی داشته است.
عبدالهی مدیر بخش آموزش و عضو هیئت‌مدیره مرکز حافظ‌شناسی شیراز است و در بخش تصحیح انتقادی متون فارسی و نسخ خطی، تمرکز عمده اش بر تصحیح متون علمی و پزشکی ایرانی است.
با او درباره کتاب آشنایان غریب _که به تازگی توسط انتشارات معین چاپ و عرضه شده است_ به گفتگو نشستیم؛ که مشروح آن را می‌خوانید:
*قصه نوشتن این کتاب چیست؟
چطور شد که شما فکر کردید چنین کتابی بنویسید؟
در طی سال‌ها کار تدریس و پژوهش ادبیات فارسی، به آثار و منابع ارزشمندی از گنجینه پربار ادب پارسی برمی خوردم که از منظر مطالعات رسمی ادبی دانشگاهی کم‌تر به آنها پرداخته می‌شود و در میان عنوان‌های درسی، جایی برای آنها در نظر گرفته نشده است، حال آنکه این آثار در نوع خود منابعی معتبر هستند که شالوده و زیربنا و مصالح فکری و فرهنگی را برای آثار بزرگ و مشهور فراهم کرده‌اند و از زاویه‌ای دیگر حافظ بسیاری از نکات و حقایق نهفته در دل تاریخ و فرهنگ و ادب ما هستند؛ و به این نتیجه رسیدم که ویژگی‌ها و اعتبار و ارجمندی این آثار را در قالبی متفاوت از مقاله‌ها و کتاب‌های تخصصی ادبیات که معمولاً برای مخاطبانی از گروه استادان و دانشجویان نوشته می‌شود، معرفی کنم تا گروه گسترده‌تری از خوانندگان با بخشی از آثار فاخر ادبی کم‌تر دیده شده آشنا شوند و فضای ادبی و گذشته‌ تاریخی، به‌ویژه با پیشینه‌ فرهنگی خود را بهتر درک کنند.
اخوینی بخارایی که بیش از هزار سال پیش در قرن چهارم هجری زندگی می کرد و با یک واسطه شاگرد زکریای رازی بود، در مداوای بیماران از روشی کاملاً علمی و عیناً مطابق موازین دانشمندان علوم تجربی امروزی پیروی می کرده است.
او مشاهده می‌کند، تجربه می‌کند، آزمایش می کند و نتیجه می‌گیرد، یا به کتاب‌های پیشین استناد می‌کند و خود آنها را آزمایش می‌کند و پس از آن با صداقت علمی نتایج موفقیت یا اشتباه و ناکامی خود را در درمان در کتاب ثبت می کند.
برای مثال، در حوزه تاریخ، می‌توان گفت اثری همچون تاریخ بیهقی، کاملاً شناخته شده است که در اعتبار آن تردیدی نیست، اما نویسنده دانشمند آنکه در محیط فرهنگی دربار بالیده است، به‌خوبی می‌داند که در مواردی خاص از ذکر برخی جزئیات باید چشم‌پوشی کرد اما در کنار تاریخ بیهقی، نویسنده‌ دیگری به نام نجم‌الدین ابوالرجای‌قمی در قرن ششم هجری، کتاب «تاریخ الوزراء» را می‌نویسد.
نویسنده این کتاب که من شوخ‌طبع بودن او را در «کاتبی که زیاد نمی‌دانست!» خوانده‌ام، بر خلاف تاریخ‌های رسمی درباری، بسیاری نکات از روزگار خود را ثبت کرده است.
به‌عنوان مثال نشان می‌دهد دسیسه‌چین‌های درباری گاه غرضی سیاسی را با وسیله‌ای در حد ابتذال، برآورده می‌کرده و از منظر تاریخ اتفاق بزرگی را در دربار رقم می‌زده‌اند چنان که به‌عنوان نمونه نقل می‌کند که پادشاه را به طمع به دست آوردن دو غلام فریفته کردند تا وزیری معتبر را برکنار کند یا سندی معتبر از فضای فرهنگی آن روزگار و نگرش افراد میان‌مایه نسبت به فلسفه و فیلسوفان به دست می‌دهد یا در قسمتی دیگر شرحی دقیق از احوال روشنفکران آن دوره به دست می‌دهد و می‌نویسد که چگونه شاعری همچون سنایی تحت فشار قرار می‌گیرد و مجبور می‌شود دو سه بیت در مدح کسی بنویسد.
خلاصه آنکه این کتاب شاهدی زنده و گواهی معتبر است که از جلوه‌های گوناگون حیات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی قرن ششم هجری حکایت‌ها دارد که بسیار خواندنی است و این همه را در زبان و بیانی سرشار از استعاره‌ها و تعبیرات و تلمیحات ادبی بدیع و چابک بیان کرده است که به‌نوبه خود برای نویسندگان و به ویژه برای شاعران معاصر بسیار آموزنده است.
همان طور که گفتم اطلاعاتی که در این کتاب‌ها وجود دارد معمولاً در متون رسمی و شناخته شده، ضبط نشده است.
به همین دلیل تصمیم گرفتم در لابه‌لای این متون حرکت کنم و آنها را به خواننده کنجکاو معرفی کنم.
همچنین تلاش کردم این معرفی‌ها به شیوه‌ای نوشته شود که خواننده نه تنها با کتاب آشنا شود که با آن احساس نزدیکی کند و با انگیزه‌ای بیشتر به مطالعه‌ کتاب رو آورد.
چه بسا خواننده می‌تواند از دیدگاه خود مطالبی جالب‌تر و خواندنی‌تر از آنچه در مجال مختصر مقاله‌های کتاب آشنایان غریب بیان شده، کشف کند.
به همین دلیل تلاش کردم مطالب کتاب ضمن آنکه با مقاله‌ها و کتاب‌های دانشگاهی فاصله بگیرد، کاملاً مستند و دقیق باشد تا امکان مطالعات گسترده‌تر فراهم باشد.
*اتفاقاً فکر می‌کنم که این فرمی که برای آن انتخاب کرده‌اید، خواندنش را برای خواننده شیرین‌تر می‌کند.
به این معنی که خواننده احساس نمی‌کند با یک کتاب ملال‌آور درسی روبه‌رو است، بلکه کتاب جالبی است که گزیده‌های خواندنی از بخش‌های مختلف یک اثر بزرگ‌تر را به نمایش می‌گذارد.
آن بخش‌هایی که نشانمان می‌دهد، تکه‌های جذابی هستند.
همین‌طور است.
در عین حال، واقعیت این است که من در نگارش این فصل‌ها، گزارشگری بی‌طرف نبودم که تنها به انتخاب گزیده‌ای از متون اکتفا کنم، بر عکس به صورت خواننده‌ای فعال به‌صورت ضمنی متن را بررسی و تحلیل کرده‌ام و خطوط پررنگ را از دیدگاه خودم بیرون کشیده به خواننده نشان داده‌ام، اما به‌گونه‌ای که بر خواننده گران نیاید و بر او تحمیل نشود.
در واقع خواننده نیز آزاد است که با تحلیل درون متن همراه شود یا دیدگاه‌های خودش را داشته باشد.
در مقدمه نوشتم که نقش من در این کتاب مانند کسی است که در باغی گشت‌وگذار کرده و چنان از لذت سرشار شده که بی‌اختیار دیگران را به همان سمت‌وسو می‌خواند تا آن‌ها را در لذت خود سهیم کند، اما نکته این است که این شرح و بسط در خدمت هدایت خواننده به سمت متن یا همان باغ خرم است.
از آن پس خواننده مختار است که همان دیدگاه و منظره مطرح شده در مقاله‌های کتاب را بپذیرد یا به کشف قسمت‌های دیگر بپردازد.
کوتاه سخن آنکه این گزیده‌ها بی‌طرف نیست و در میان آن تحلیل و دیدگاه شخصی نگارنده درج شده اما تحمیل‌گر نیست.
*این تحلیل‌ها در بعضی موارد _ دقیقاً مطابق با قصد شما_ به‌صورت فرهنگی و تأثیرگذار عمل کرده است.
یک نمونه جالب آن، بخشی است که درباره بیماران روانی و انواع درمان‌های موجود برای آنان در فرهنگ ما صحبت شده است.
آدم به این فکر می‌افتد که چه اندازه تفاوت وجود دارد بین فرهنگی که چندین هزار سال قدمت دارد و بیماران روانی را به‌عنوان «بیمار» می‌بیند و راهی برای درمان آنان می‌جوید، در مقایسه با فرهنگ کشورهای دیگر که امروز ادعای پیشرفته بودن دارد، اما تا همین صد یا دویست سال پیش، بیماران روانی را زندانی می‌کرد و طرد می‌کرد و بلاهای دیگری بر سر آنان می‌آورد.
بله، دقیقاً همان دیدگاهی است که پیش از این شرح دادم.
یعنی، برای مثال، همین فصلی که اشاره کردید، نویسنده دیدگاهی عرضه می‌کند که می‌تواند شخصی باشد اما چون به شواهد تاریخی معتبر مستند شده، منطقی و مستدل است.
او در ضمن ضبط سیر تاریخی بیماری‌های روانی به خواننده گذشته درخشان علمی ایرانیان را گوشزد می‌کند، آن را با دیگران مقایسه می‌کند و به آن افتخار می‌کند.
آثار مطرح شده در کتاب آشنایان غریب را میتوان با قنات‌های کویر ایران مقایسه کرد.
از دید بیرونی و در سطح، قنات های کویر تنها رشته چاه‌هایی منزوی با فاصله‌های مشخص هستند و در نگاه اول و به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند.
حال آنکه از درون و از اعماق و در زیر زمین، جریانی مداوم، پاکیزه و زلال همه آنها را به هم پیوند می دهد و آن حلقه چاه های تک افتاده هر کدام جزئی از یک کل جریان ساز شکوهمند و زندگی آفرین هستند از فرصت استفاده می‌کنم و توضیحی مختصر درباره این بخش از کتاب که به‌صورتی نیمه‌مستقل با یک مقدمه‌ کوتاه، شامل چهار مقاله درباره پزشکی ایرانی است عرض می‌کنم.
در واقع برای فراهم آوردن این قسمت گذشته از تجربه کار بر روی متون پزشکی ایرانی که حاصل آن تصحیح انتقادی و چاپ چندین نسخه خطی پزشکی کهن است، انگیزه دیگری داشته‌ام و آن نشان دادن سهم درخشان ما در پیشبرد تاریخ علم و اختصاصاً علم پزشکی است که سابقه‌ای چندین هزار ساله دارد و به چندین قرن پیش از اسلام بازمی‌گردد.
متأسفانه در دوران کنونی و زیر سایه علوم جدید، این بخش از سابقه درخشان علمی ما در سایه مانده است و به آن عنایتی نمی‌شود سهل است زیر عنوان دفاع از علم جدید، به‌شدت مورد هجوم واقع شده است.
در این مقاله‌ها کوشش شده نشان داده شود ایرانیان در تاریخ علم پزشکی جایگاهی بلند داشته‌اند و به‌صورتی روشمند و دقیق و با روشن‌بینی علمی در پیشبرد علم پزشکی سهمی اساسی داشته‌اند.
برای مثال، پزشکی دانشمند به نام اخوینی بخارایی- که درباره‌اش نوشته‌ام_ که بیش از هزار سال پیش در قرن چهارم هجری زندگی می‌کرد و با یک واسطه شاگرد زکریای رازی بود، در مداوای بیماران از روشی کاملاً علمی و عیناً مطابق موازین دانشمندان علوم تجربی امروزی پیروی می‌کرده است.
او مشاهده می‌کند، تجربه می‌کند، آزمایش می‌کند و نتیجه می‌گیرد، یا به کتاب‌های پیشین استناد می‌کند و خود آنها را آزمایش می‌کند و پس از آن با صداقت علمی نتایج موفقیت یا اشتباه و ناکامی خود را در درمان در کتاب ثبت می‌کند.
و همین روش را که به احتمال زیاد سنت علمی استادان پیش از خود بوده به دانشجویان یاد می‌دهد.
چنین روش‌هایی بی‌تردید در پیشبرد نگاه علمی به جهان نقش دارد و به نظر من ما باید به‌صورتی مستند و نه از سر احساس مفاخر تاریخ و علم و فرهنگ خود را معرفی کنیم و ستودگی‌های آنها را اول به خودمان و سپس به جهانیان نشان دهیم.
یا به‌عنوان نمونه‌ای دیگر مقاله‌ای کوتاه با عنوان «کتابی است در چکمه» درباره «خُفی علایی» آمده است که نشان می‌دهد این کتاب را جرجانی در قرن ششم به‌عنوان خلاصه کتاب ذخیره خوارزمشاهی فراهم آورده است.
جالب آنکه این خلاصه در دو جلد به قطع مطول و باریک فراهم آمده بوده است تا پزشک به هنگام اضطرار که لازم بوده بر بالین بیمار حاضر شود، هر کدام از این دو جلد را در یکی از چکمه‌های خود بگذارد (خُف به معنی چکمه یا موزه است) سوار بر اسب به سمت بیمار بشتابد، یا در میدان جنگ به مداوای مجروحان برود.
بر اساس این سند معتبر چرا ادعا نکنیم پزشکان ایرانی از اولین کسانی بودند که دستنامه‌های پزشکی تدوین کرده بودند و به صورتی کاربردی از آن استفاده می‌کرده‌اند؟
*همان‌طور که امروز به پزشکان طرح ترافیک می‌دهیم تا هر زمان که بیمارشان در هر نقطه از شهر بود، خود را به او برسانند، و آن پزشک کیف پزشکی خود را همراه دارد، در گذشته نیز اسبی آماده در اختیار پزشک بوده است.
در واقع، این وضعیت امروزی، به‌روزشده گذشته است؛ آن اسب جای خود را به امکانات امروزی داده و آن کتابچه که در چکمه حمل می‌شده، نماد آمادگی او برای انجام وظیفه در موقعیت‌های دشوار بوده است.
پس روش یکی است: آماده بودن در موقعیت‌های اضطراری.
بنابراین، تنها ابزار تغییر کرده است.
طبیعی است که پزشک پیشرفته‌ترین ابزار روز خود را به کار می‌برد؛ در گذشته از اسب و کتابچه استفاده می‌کرد و امروز از وسایل نقلیه و تجهیزات مدرن.
اما روشِ کار، اساساً یکسان است.
نکته‌ای جالب که از این بحث هم چندان دور نیست، آن است که متون مختلفی که در این کتاب معرفی شده‌اند و از جهاتی کاملاً متفاوت و بسی دور از هم می‌نمایند، یک فصل مشترک مهم و درخشان همه آنها را مثل شیرازه کتاب به هم وصل می‌کند که من مایلم آن را یکی از جلوه‌های اندیشه ایرانی بنامم و آن رویکرد منطقی، روحیه‌ای تفکرگرا ساختار ذهنی مثبت و عقلانی به جهان و پدیده های جهان است.
این رویکرد منطقی نه تنها در آثار علمی بلکه حتی در کتابی مانند «عجایب‌نامه» هم آشکارا نمود دارد.
یعنی در کتابی که چنان که از نامش برمی‌آید، قرار است سرشار از موجودات خیالی و وهم و خرافات باشد، حتا در این کتاب هم این رویکرد علمی آشکارا نمود دارد.
یعنی نویسنده حتی به عجایب هم با دیدگاهی منطقی می‌نگرد و آنها را تحلیل می‌کند.
برای مثال، هنگامی که درباره تگرگ اظهارنظر می‌کند، شکل‌گیری ابر و باران را به شیوه‌ای منطقی و تجربی توضیح می‌دهد.
یا هنگام مشاهده کتیبه‌ای در همدان، مانند یک مشاهده گر چنان دقیق آن را شرح می‌دهد که و خطوط آن را با میخ‌های ایستاده و خوابیده تشبیه می‌کند یا در توصیف ستون‌های تخت جمشید به‌عنوان عجایب، شرحی دقیق از کنده‌کاری‌ها و نقوش آنها ارائه داده و ستون‌ها را با دقت شمرده و اندازه‌های آنها را تا حدی که برایش امکان داشته برای خواننده شرح داده است.
به دیگر سخن او اگرچه از عجایب می گوید، ذهن و دیدگاهش منطقی و علمی است و در مشاهده‌ عجایب نیز از عدد، رقم، تجربه و مشاهده بهره می‌گیرد.
بر این اساس خواندن این کتاب ضمن آنکه اخباری ارزنده از اینکه در آن زمان به‌عنوان نمونه تخت‌جمشید و بیستون و گنج‌نامه همدان بر مردم مکشوف بوده و هزاران اطلاعات بسیار از راه ها و شهرها و شیوه‌های کار و زندگی مردمان آن روزگاران به دست می‌دهد _فراتر از آن_ روحیه کشف، مشاهده و گزارش امانت‌دارانه را حتی در کتابی که انتظار می‌رود پر از خرافات، اوهام و خیال‌پردازی باشد، می‌توان مشاهده کرد.
*چیزی که من در کل این مجموعه احساس می‌کنم، چه در کتاب‌های پزشکی و چه در همین عجایب‌نامه‌ها، وجود یک خرد مهرآمیز است.
انگار که خوشبختانه این یک روش مسری بین بزرگان و اهل خرد و قلم آن روزگار بوده است.
یعنی آنان با جهان به شیوه‌ای خردمندانه و به شیوه‌ای مهرآمیز تعامل می‌کردند.
بله دریافتی جذاب از این کتاب‌ها به دست دادید.
اگر بخواهم با مثالی آن را بیان کنم شاید بتوان آثار مطرح شده در کتاب آشنایان غریب را با قنات‌های کویر ایران مقایسه کرد.
از دید بیرونی و در سطح، قنات‌های کویر تنها رشته چاه‌هایی منزوی با فاصله‌های مشخص هستند و در نگاه اول و به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند و هیچ رشته‌ای آنها را با هم پیوند نمی‌زند.
حال آنکه از درون و از اعماق و در زیر زمین، جریانی مداوم، پاکیزه و زلال همه آنها را به هم پیوند می‌دهد و آن حلقه چاه‌های تک افتاده هر کدام جزئی از یک کل جریان‌ساز شکوهمند و زندگی‌آفرین هستند.
به نظر من خردمندیِ مهرآمیز که شما گفتید، همان جریان درونی است که مجموعه این آثار را از درون به هم پیوند می‌دهد.
خردی مهرآمیز که حتی در کتابی که برای جنگ و آموزش فنون جنگ نگاشته شده _آداب الحرب_ هم نمودی آشکار دارد.
یعنی جریانی واحد از خردی جمعی که به سمت انسان‌گرایی، به سمت مهرورزی و دانش‌ورزی گرایش دارد، شالوده و سنگ زیر بنا یا بر اساس تمثیل قنات‌ها رشته پیونددهنده آثار متعدد و به ظاهر منفرد فرهنگ بزرگ ایرانی است.
امیدوارم کتاب حاضر توانسته باشد نشانه‌هایی از این رشته مستمر از خرد ورزی را در این آثار نشان داده باشد و امید که سرآغازی باشد تا به قول شاملو با درون درآییم و در خویشتن بنگریم و هویت فرهنگی و تاریخی خود را در آیینه آثار گذشتگان و چه بسا در آثار معاصران بازیابیم و بازنمایی کنیم.