چالش بشر امروز با گفتگو؛ ۲ ماشین برای ساخت فیلم کوتاهم فروختم
جلسه دهم فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه عصر سهشنبه ۸ مهر در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، دهمین جلسه از دهمین فصل پاتوق فیلم کوتاه، عصر روز سهشنبه ۸ مهر با نمایش ۴ فیلم کوتاه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این جلسه، فیلمهای کوتاه «اذان صبح به افق یزد» ساخته زهره صباغیان، «تفنگ چخوف» ساخته سیدعباس حسینی، «سکوت جهان» ساخته امیرحسین مهماندوست، «فرزند آدم» ساخته سبا ابراهیمپور از ایران و فیلم کوتاه «سوزی در باغچه» ساخته لوسیه سانکووا از کشور جمهوری چک روی پرده رفتند و شبنم میرزینالعابدین منتقد سینما، به همراه پردیس عزیزی فیلمساز میزبان این آثار را مورد تحلیل و بررسی قرار دادند.
عزیزی درباره «اذان صبح به افق یزد» گفت: فیلمساز تلاش کرده است تا قصه را با محوریت شخصیت پیرمردی که برای بیدار شدن قبل از اذان صبح چالش دارد، پیش ببرد.
زهره صباغیان نیز در این نشست با ارائه یک ویدئو، درباره این ایده و چگونگی رسیدن به قصهای متاثر از واقعیت صحبت کرد.
شبنم میرزینالعابدین در این بخش، در تحلیل فیلم نسبت به نگاه ساده و کم عمق فیلمساز نکاتی را طرح کرد و ضمن برشمردن جایگاه بالای اذان صبح و جایگاه فرهنگی دیرین و سنتی یزد، عنوان کرد: میشد از یزد، اذان و نماز استفاده کرد و فیلمی جامع و کاملتر از سرزمین فرهنگی تاریخی یزد ساخت و چنین فیلمی را با یک معنای عمیقتر در قاب تصویر ارائه داد.
پردیس عزیزی فیلم «تفنگ چخوف» را اینتر کاتی بین خط قصه یوسین بولت دونده جامائیکایی و یک پسر نوجوان دانست که نمیتواند مفهوم خاصی را به مخاطب القا کند.
میرزینالعابدین درباره «تفنگ چخوف» گفت: فیلم بر اساس فرم تقطیع موازی شکل میگیرد که در آن چند روایت در هم آمیخته و البته چند پلان شبیه فیلمهای شاخص ایرانی و خارجی دارد با این تفاوت که چنین چیدمانی در آن فیلمها کارکرد درستی دارند و اینجا نه.
وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که فیلم را دارای چند نماد گذرا میدانست، بیان کرد: ما میتوانیم بر اساس چیزی که در چند نمای گذرا میبینیم، نمادپردازی کنیم و اشارتهایی در فیلم وجود دارد اما پس از در کنار هم قرار دادن این موارد، برای ورود به دنیای فیلم کم میآوریم.
سکوت در جهان جاری است!
فیلم بعدی که در جلسه دهم مورد بررسی قرار گرفت، «سکوت جهان» ساخته امیرحسین مهماندوست بود.
پردیس عزیزی فیلمساز و مجری نشست دهم با اشاره به جزئیات خیلی زیاد در طراحی صحنه، قابهای زیبا و شاخصههای مختلف بصری این اثر، تولید آن را کاری دشوار عنوان کرد.
میرزینالعابدین نیز به ویژگیهای ایدهمند «سکوت جهان» اشاره کرد و گفت: شاید ریتم فیلم، کند به نظر بیاید اما مربوط به سکوتی است که در درون جهان اثر میگذارد.
فیلمساز در این اثر مخاطب را قرار است با یک تلنگر ذهنی مواجه کند و اگر او مواجه نشد، قرار نیست ماجرا را بیشتر از این بشکافیم.
مهماندوست در پاسخ به برخی اشارات گذرا در اثر بیان کرد: نمیخواهم مدعی باشم اما فیلم «سکوت جهان» در اندازهای ساخته شده که کاری بدون فکر در آن صورت نگرفته است.
واقعیت را بگویم، به یکسری موارد فکر شده بود اما به دلیل ممیزیها، آنها را حذف کردیم.
۱۰-۱۱ ماه روی فیلمنامه «سکوت جهان» کار کردم، برای تولید آن ۲ تا ماشین فروختم و برای آوردن عوامل درجه یک پای فیلم هر کاری کردم.
نه برای اینکه صرفاً فیلمی با عوامل حرفهای بسازم بلکه دنبال این بودم کسانی پای کار باشند که سینما برایشان جدی باشد.
میرزینالعابدین گفت: در این فیلم کوتاه، مرد میگوید نمیتوانم حرف بزنم.
سکوت در جهان جاری است.
تلنگری که اثر به مخاطب میزند آنجاست که وقتی بلد نیستیم حرف عادی را بزنیم، وارد نوعی جدل میشویم.
فیلم کاملاً درباره نمادهاست.
به لحاظ پرداختن به اعداد، وارد این جهان میشویم و فیلم به سکوت، مراقبه و نوعی در خود فرورفتن اشاره میکند.
وی تصریح کرد: زبان فارسی سراسر کد و رمز است و احتیاج به کدگشایی دارد.
فشارهایی هم که در طول تاریخ بر ما وارد میشود، به همین دلیل است، همچنان که ما ملت را تعریف میکنیم و آنها مردم را و اینکه خاستگاه از تمدن ما بوده و غرب بعدها وارد میشود.
فیلمساز میگوید بشر امروز قادر به برقراری گفتگو نیست.
نه در خودش با خودش و نه با یک نفر از بیرون و این اثر، سندیتی تاریخی برای گذاری به گذاری دیگر است.
وی تاکید کرد: مسأله انسان امروزی، تنهایی نیست.
مشکل آنجاست که کدها فراموش شده، حافظه تاریخی تخلیه و ریست شده است و بشر باید در این شیفت حافظهاش را بازیابی کند تا به جلو برود.
کاراکتر قادر نیست به لحاظ سینمایی صحبت کند و فیلمساز از المان دیگری نمیتواند استفاده کند جز ویولن.
مهماندوست با اشاره به اینکه این اثر را از زندگی شخصی خود او الهام گرفته شده است، بیان کرد: افراد گاه یک موضوع ساده را که با ۲ کلمه حرف میتوانند حل کنند، به دلیل برقرار نکردن دیالوگ به یک بحران بدل میکنند و زمانی متوجه میشوند که دیگر دیر شده است.
رسیدن به نقاشی رنه مارگریت
«فرزند آدم» فیلم دیگری بود که در جلسه دهم فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه تهران بررسی شد.
پردیس عزیزی گفت: فیلم در نهایت تلاش دارد به نقاشی رنه مارگریت برسد و این من را یاد فیلم کوتاه دیگری به نام «اتاقی در نیویورک» ساخته بنیامین هفتلنگ میاندازد که در جشنواره تهران دیده بودیم.
زوجی که رابطهشان به قاب نقاشی ادوارد هاپر میرسد.
سبا ابراهیمپور کارگردان اثر در پیامی ویدئویی درباره ساخته شدن این فیلم صحبت کرد و در بخشی از سخن خود با اشاره به فعالیتهایش در زمینه نقاشی، عکاسی، فیلمسازی و نگارش داستانهای کوتاه توضیح داد: در مواجهه با نقاشیهایی که از داستانهای قدیمی الهام میگرفتند، همیشه از خود میپرسیدم که قبل و بعد از این قاب چیست و چه داستانی برایش وجود داشته؟
این فیلم قرار است به این پرسش بپردازد.
زینالعابدین بیان کرد: در این فیلم به جز قهرمان که اساس نقاشی است، همه به عقب برمیگردند و حتی او هم ابتدا به سمت جلو میرود و در انتها، بازمیگردد.
در این بازگشت به مبدا، فقط موسیقی است که تغییر شکل میدهد.
وقتی کاراکتر محوری، پایش را به زمین میگذارد کالبد او عوض میشود.
فیلم میگوید آنچه متعالی است این است که ما نبردی جز درون خودمان (نفس) نداریم و نبردی بیرون از ما شکل نمیگیرد.
تابلوی تامل برانگیزی است که به ادیان ابراهیمی و جاذبه اشاره میکند.
وی در پایان اظهار کرد: آنچه بشر امروزی به آن نیاز دارد، حکمت، خرد و درایت است.
کدها را باید گشود و حکمت خیلی میتواند به ما کمک کند.
دانشها و علوم وجود دارند اما تا حکمت درونشان گشوده نشود، شما قادر نیستید هرمنوتیک را درک کنید.