شیعههراسی و ایرانهراسی در جهان؛ علل و راهکارها
غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه قدرت نرم شیعه شد و دریافت که استقلالطلبی، آزادیخواهی، ظلمستیزی و عدالتخواهی مفاهیمی هستند که به زودی مرزهای ایران را در مینوردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، علیمحمد حلمی، رایزن فرهنگی ایران در یونان در مقالهای با عنوان «شیعههراسی و ایرانهراسی در جهان؛ علل و راهکارها» که نسخهای از آن را در اختیار ایکنا قرار داد، آورده است: وقوع انقلاب اسلامی در ایران و فروپاشی نظام دو قطبی در جهان رویکرد غرب را به اسلام تغییر داد و اسلام در برابر غرب لیبرال قرار گرفت.
اسلامهراسی توسط غرب در بستر سیاست راهبردی اسلامستیزی در خارج از جهان اسلام دامن زده شد.
سپس برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام گفتمان اسلام سنی را در مقابل گفتمان شیعه که جمهوری اسلامی ایران نماینده آن بود، قرار دادند.
غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه قدرت نرم شیعه شد و دریافت که استقلالطلبی، آزادیخواهی، ظلمستیزی و عدالتخواهی مفاهیمی هستند که به زودی مرزهای ایران را در مینوردند و زمینه دولت اسلامی را در سایر کشورهای اسلامی فراهم خواهند آورد.
از این رو پروژه شیعههراسی و ایرانهراسی در برنامه کار کشورهای سلطهگر غربی قرار گرفت.
مقاله حاضر نگاهی به علل و اهداف شیعههراسی و ایرانهراسی و تلاش برای یافتن راههای مقابله با این پروژه دارد.
به نظر میرسد راهکارهایی چون ارتقای آگاهی و هشیاری سیاسی، حفظ وحدت و استفاده صحیح از ظرفیتهای فرهنگی ایران اسلامی و استفاده از دستاوردهای ارزشمند فرهنگ و ارزشهای دینی و ادبیات فارسی برای ارتقای آگاهیهای فرهنگی مردم جهان میتواند در رویارویی با شیعههراسی و ایرانهراسی مؤثر افتد.
شکوفایی علمی آل بویه و صفویه
تشیع همواره به عنوان مذهبی عقلانی و متکی بر نظام اجتماعی عادلانه و همراه با تسامح مطرح بوده است.
در تاریخ تمدن اسلامی نیز حاکمیت سلسلههای شیعی چون آل بویه و صفویه با شکوفایی علمی و توسعه فرهنگی همراه بوده است.
از طرفی بسیاری از شخصیتهای برجسته در تمدن اسلامی که رویکردی عقلانی داشتهاند شیعه بوده یا گرایشهای شیعی داشتند.
بزرگانی چون فارابی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی از آن جملهاند.
اما شیعیان در تاریخ پر فراز و نشیب مکتب خویش در تعامل و تقابل با قدرتهای جهانی روشهای مختلفی را برگزیدند: از مبارزات رودررو تا مدارا، تقیه، مصالحه، روشنگری و خنثیسازی تبلیغات دشمن.
اما در دهههای اخیر به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که بار دیگر تشیع به عنوان مکتبی در تضاد با ظلم و بی عدالتی در جهان مطرح شد، جهان اسلام با پدیدههای مهم فرهنگی در سطح جهان روبرو شده است ولازمه رویارویی با آنها شناخت صحیح و یافتن راههای مقابله است.
یکی از مهمترین پدیدههایی که از اواخر قرن بیستم، جهان اسلام را تهدید کرده اسلامهراسی و به دنبال آن شیعههراسی و ایرانهراسی بوده است.
اسلامهراسی و شیعههراسی را میتوان به عنوان ترس یا تنقر از اسلام (تشیع)، مسلمانان و فرهنگ اسلامی (شیعی) بویژه زمانی که ترس از آن به عنوان یک نیروی سیاسی مطرح باشد، تعریف کرد.
اسلامهراسی یک پدیده چند وجهی است که دارای ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است که خصوصاً در بعد فرهنگی به رفتار مسلمانان و شیعیان از منظر دیگران میپردازد.
اسلامهراسی و شیعه هراسی جوامع بشری را برای مسلمانان و غیر مسلمانان ناامن میکند و از این رو در بعد اجتماعی نیز اهمیت مییابد.
از نظر سیاسی نیز باید گفت با فروپاشی نظام دو قطبی جهان و وقوع انقلاب اسلامی ایران، اسلام در مقابل غرب لیبرال دموکرات قرار گرفت و آتشی را که غرب رو به سوی شرق کمونیست گرفته بود، متوجه جوامع اسلامی کرد.
با نزدیکشدن به پایان قرن بیستم، امپراطوریهای استعماری از هم پاشیده شد و تردیدهای جدی درباره امکان موفقیت هر شکل نظام سوسیالیستی در برابر سرمایهداری لیبرال به وجود آمد.
این مسئله سبب ایجاد موج جدید ناسیونالیسم شد و از جانب دیگر مرزهای جغرافیایی، قومی و روانشناختی دچار فشار و تنش شد.
این شرایط بستری مهیا برای هژمونیک شدن (سلطهگری) نوعی دیگر از امپریالیسم در عرصه جهانی شد.
«یوشیهیرو فرانسیس فوکویاما»، فیلسوف آمریکایی از طریق نظریه «پایان تاریخ» تلاش کرد برتری اندیشههای غربی لیبرالی دموکراسی را نشان دهد و «ساموئل هانتینگتون»، متخصص علوم سیاسی شهیر آمریکایی منازعه در جهان را دارای ماهیتی فرهنگی، تمدنی و هویتی دانست.
بر اساس این نظریات غرب رهبری نظام جهانی را برعهده داشت.
در این میان ادوارد سعید (نظریهپرداز فلسطینی آمریکایی) با نگارش اثر مهمش «شرق شناسی» نسبت به رویکرد هژمونیک غرب واکنش نشان داد.
سعید گفتمان شرقشناسی را نژادپرستانه، سلطهجویانه و با هدف کنترل شرق توسط غرب دانست.
به اعتقاد سعید در بازنمایی شرقشناسانه از دنیای عرب و مسلمان، آنان مردمی تنبل، فاقد شور زندگی و انگیزه تغییر و فاقد روح ابتکار عمل معرفی شدهاند.
آنها نمیتوانند تغییری ایجاد کنند و برای هر نوع پیشرفتی نیازمند غرب هستند.
وی در کتاب شرقشناسی، غرب را به تقسیم انسانها به ما و آنها و بیگانه شمردن هر آنچه که غیر غربی است متهم کرده و تلاش میکند با گفتمان شرقشناسی که تواناییها و قابلیتهای شرق و مسلمانان را نادیده میگرفتند، مقابله کند.
وی دولتهای استبدادی در کشورهای اسلامی را عامل استعمار و مبارزه با دیکتاتوری را از وظایف روشنفکران جامعه میداند.در این مقاله با نگاهی به علل شیعههراسی وایرانهراسی در جهان تلاش میشود راهکارهایی که میتواند با این پروژه استکباری مقابله کند، شناسایی شوند.
علل رویارویی غرب با ایران و تشیع
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ یکی از مهمترین تحولات در رویارویی با استبداد داخلی و خارجی بود.
انقلاب به رهبری یک مرجع تقلید شیعه رهبری شد و برای نخستینبار توجه دنیا را به مذهب تشیع و پتانسیل و تهدیدات آن جلب کرد.
انقلاب اسلامی ایران علاوه بر سرنگونکردن حکومتی استبدادی و وابسته به غرب در داخل، سبب تضعیف هژمونی آمریکا در منطقه شد و روحیه بسیاری از مسلمانان جهان را تغییر داد.
غرب پس از انقلاب اسلامی متوجه قدرت نرم شیعه شد و دریافت که استقلالطلبی، آزادیخواهی، ظلمستیزی و عدالتخواهی مفاهیمی هستند که به زودی مرزهای ایران را در مینوردند و زمینه دولت اسلامی را در سایر کشورهای اسلامی فراهم خواهند آورد.
از این رو پروژه شیعههراسی و ایرانهراسی در برنامه کار کشورهای سلطهگر غربی قرار گرفت.
بدون شک یکی از اهداف غرب در مقابله با تشیع و ایران، حفظ منافع خویش در کشورهای اسلامی است.
دسترسی نامحدود به منابع نفتی، سرچشمههای اقتصادی و منابع انسانی در کشورهای در حال توسعه اسلامی از منابع تأمین بودجه کلان آمریکا و کشورهای توسعهیافته اروپایی بوده است.
وقوع انقلابی از نوع انقلاب اسلامی ایران در کشورهای مختلف، دست غرب را از رسیدن به این مواهب کوتاه و با بحرانهای اقتصادی مواجه میکند.
اهداف آمریکا وکشورهای سلطهگر غربی در اشغال افغانستان و عراق و برنامهریزی برای حمله به ایران در همین راستاست.
شکست آمریکا و هم پیمانانش در منطقه که به دلیل مقاومت جمهوری اسلامی ایران و فعالیتهای مستمر آن در حمایت از مستضعفان در منطقه خاورمیانه است، از دلایل بروز مشکلات اقتصادی در کشورهای غربی در سالهای اخیر است.
آنها برروی منابع نفتی عراق، سوریه و ایران حساب باز کردهاند؛ این در حالی است که ایران با حکومتی شیعی، تنها قدرتی است که مانع رسیدن کشورهای غربی به اهداف استعماریشان در منطقه شده است.
اسرائیل؛ بزرگترین مانع رشد استکبارستیزی
از طرف دیگر منطقه غرب آسیا برای آمریکا به عنوان حیطه امنیتی، بزرگترین هم پیمانان نظامی و اقتصادی آمریکا یعنی رژیم اسرائیل به شمار میآید.
اسرائیل حافظ منافع آمریکا در منطقه و بزرگترین مانع برای رشد روحیه استکبارستیزی مسلمانان است، پس آمریکا موظف به حمایت از امنیت این دولت جعلی است.
به دلیل ضدیت تشیع انقلابی جمهوری اسلامی با سیاستهای ضد بشری رژیم صهیونیستی، این کشور همواره به عنوان یک دولت تهدیدکننده موجودیت اسرائیل بوده است.
امام خمینی (ره) در مقام رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی از همان آغاز، سیاست ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی را اعلام کرد.
وی اسرائیل را غده سرطانی منطقه خواند که باید محدود و دور انداخته شود و برای همبستگی مسلمانان علیه اسرائیل جمعه پایانی ماه رمضان را روز جهانی قدس نامید.
اهمیت حفظ اسرائیل در منطقه از سیاستهای راهبردی آمریکا و قدرتهای استکباری به حساب میآید که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظله العالی نیز به آن اشاره فرموده و تأکید کرده است: «از اهداف اصلی ایجاد اختلاف میان مسلمانان و ترویج شیعههراسی و ایرانهراسی سرپوشگذاشتن جبهه استکبار بر مشکلات خود و حفاظت از رژیم غاصب صهیونیستی است».
تمرکز جنگ تبلیغاتی بر مثلث ایرانهراسی (با هدف انزوای جمهوری اسلامی در ساختار امنیتی، نظامی و منطقهای)، شیعههراسی (با هدف جلوگیری از شکلگیری قطب نظامی، امنیتی و اقتصادیشدن شیعه در جهان اسلام) و اسلامهراسی (با هدف تنشزایی میان مسلمانان و اقلیتهای سایر ادیان مانند ایجاد جنگ فرقهای در لبنان) خلاصه اقداماتی است که آمریکا و غرب به منظور طرحریزی خاورمیانه جدید خود در دستور کار دارند و در این راستا اقدامات متعددی انجام دادهاند.
ترس از اقتدار ایران در منطقه به ویژه در خلیج فارس اهرم دیگری است که آمریکا از آن برای ترساندن دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس و در نتیجه تأمین منافع خود از طریق فروش اسلحه به آنان استفاده کرده است.
با ایجاد اختلاف فرقهای و دامنزدن به هراس از اتحاد شیعی، آمریکا بهانه خوبی برای تأسیس پایگاههای نظامی خود در منطقه نیز پیدا کرده است.
روشهای شیعههراسی و ایرانهراسی
همانطور که اشاره شد شیعههراسی و ایرانهراسی از سیاستهای راهبردی قدرتهای استکباری برای مهار قدرت جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه غرب آسیا و جلوگیری از نفوذ فرهنگی و سیاسی آن است.
غرب برای رسیدن به هدف خود از تمامی امکانات اعم از قدرت رسانهای، نظامی و سیاسی استفاده کرده است.
تقریباً تمام رسانههای مهم جهان در اختیار غرب بوده و یک صدا علیه ایران شیعی مشغول به کارند.
در زمینه فرهنگی بازنمایی چهرهای عقبمانده از ایران از طریق غول رسانهای غرب، ناموجه خواندن عقیده شیعی از طریق تأسیس کانالهای مختلف تلویزیونی، ایجاد تبلیغات منفی در مورد هر حادثه (چه مهم و چه کم اهمیت) در ایران و تعمیم آن به همه عقاید شیعی و تحقیر ایران در فرایند اخذ ویزا و جنگ طلب خواندن دولت ایران در منطقه از روشهای هستند که دول استکباری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردهاند.
راهکارهای مقابله
اگرچه هجمه تبلیغاتی غرب سنگین و مقابله با آن دشوار به نظر میرسد؛ اما راهکارهایی برای مقابله با شیعههراسی و ایرانهراسی پیشنهاد میشود که با برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت میتوان به مقابله با این پروژه پرداخت.
۱.
آگاهی و اقتدار در عرصه سیاسی: لازمه مقابله با پروژه شیعههراسی کسب آگاهی از سیاستهای داخلی، منطقهای و بینالمللی است.
در این مسیر آموزش سیاسی به منظور ارتقای رشد سیاسی و عقلانیت در رفتار به جای رفتار متعصبانه و کنش احساسی است.
آگاهیهای سیاسی تنها محدود به سیاستمداران جمهوری اسلامی نیست که تنها در برخی وزارت خانهها آموزش میبینند.
بلکه به عموم جامعه اسلامی نیز ارتباط دارد.
آموزش صحیح دولتمردان، استفاده مناسب از مهارتها و تجارب آنان در پستهای سیاسی و مشورتکردن با نیروهای مجرب در سایر سازمانهایی که با مسائل سیاسی و جهانی ارتباط دارند و جامعنگری در اتخاذ سیاستها و گفتار و رفتار سیاسی سنجیده و خردمندانه میتواند نقش مهمی در پیشبرد سیاستهای قاطع و مفید برای جمهوری اسلامی داشته باشد.
آگاهیهای سیاسی و ارتقای فرهنگی جامعه نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی، نهادها و دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی، رسانهها، نماز جمعهها و تشکلهای مردم نهاد علاوه بر تأکید بر ارزشهای اسلامی و انقلابی باید در مسیر آگاهیبخشی و مسئولیتپذیری جامعه قرار گیرند و توسعه فرهنگی جامعه ایران را هدف خویش قرار دهند.
در جامعه توسعهیافته فرهنگی مردم از موهبت نقد صحیح عملکردها که سبب بهبود وضع سیاسی میشود، برخوردارند و از واکنشهای عجولانه و مبتنی بر احساس دوری میکنند.
برخی رویدادهای سیاسی در داخل کشور به هدف استعمارگران جهانی به هراس از ایران و تشیع کمک کرده است و در واقع کسانی در داخل کشور با نشاندادن عکسالعملهای نسنجیده در مقابل سلطهطلبیهای ناعادلانه غرب، ناخواسته به غرب خدمت کردهاند.
خردگرایی در سیاست با حفظ ارزشهای انقلابی و فرهنگی و سعه صدر و تحملپذیری باید به تدریج در جامعه نهادینه شود تا از بروز مشکلات و مضراتی که بعد از برخی از حوادث داخلی ایجاد میشود، جلوگیری کرد.
۲.
انسجام و وحدت ملت ایران در داخل و امت اسلامی در خارج: این امر میتواند موانع مؤثری در برابر پروژه شیعههراسی و اسلامهراسی در جهان باشد.
از آنجا که پروژه شیعههراسی در پی ایجاد اختلاف بین فرقهها و مذاهب مختلف اسلامی است، از این رو برای مقابله با آن باید در جهت اتحاد و انسجام اسلامی کوشید.
بی تردید اگر توهم شیعه هراسی با تعصبات کور گروههای افراطی و سلفی گره بخورد موجب مرزبندی سختافزارانه نیروهای انسانی مسلمانان خواهد شد و انسجام و همبستگی مذهبی آسیب جدی خواهد دید.
تکثر فرهنگی و پذیرفتن اختلاف آرا و عقاید سایر مذاهب اسلامی از مهمترین راهکارهای مقابله با شیعههراسی است.
هدف پروژه شیعههراسی جلوهدادن تشیع به عنوان مذهبی خارج از جریان اصیل اسلامی و مخالف سایر مذاهب اسلامی است.
تعامل با پیروان و رهبران مذاهب اسلامی در جهان و توجه به مشکلات اقلیتهای دینی و هموطنان اهل سنت در داخل ایران میتواند در مقابله با پروژه شیعههراسی مؤثر افتد.
سیاست رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز حفظ وحدت و انسجام در داخل و حمایت از مسلمانان مظلوم جهان در خارج بوده و هست که از اهمیت فوق العادهای برخوردار است.
۳.
از دیگر راهکارهای مهم برای مقابله با پروژه شیعههراسی استفاده صحیح از ظرفیتهای فرهنگی ایران اسلامی است.
فرهنگ و ادبیات ایران همواره توانایی جذب افکار و قلبها را در سراسر جهان داشته است.
ادبیات فارسی میتواند بازتاب روشن و مؤثری از فرهنگ ایران اسلامی باشد.
برگزاری برنامههای فرهنگی با محوریت بعضی از آثار فاخر ادبیات پارسی و استفاده از پتانسیل عظیم شخصیتهای برجسته دانشگاهی ایران چهرهای دلربا از فرهنگ ایرانی ترسیم مینماید.
علی الخصوص که بسیاری از این آثار آمیخته با معارف شیعی نیز هستند.
تقویت کرسیهای ایران شناسی و شیعه شناسی و حمایت از دانشجویان این رشتهها در دانشگاههای بزرگ جهان نیز میتواند به معرفی بهتر ایران و تشیع بیانجامد.
زبان فارسی، محمل ارزشمندی برای انتقال معارف شیعی بوده و هست که با حمایت و راهاندازی کرسیهای زبان فارسی و همراهکردن آن با برنامههای فرهنگی مؤثر تصویر کاذبی که از ایران در رسانههای جهانی منعکس میشود، تصحیح خواهد شد.
قطعاً در این مسیر نقش رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بسیار مؤثر است.
برنامههای منظم، منسجم و مبتنی بر شرایط فرهنگی هر کشور میتواند نقش مهمی در معرفی جلوه رحمانی اسلام و تشیع داشته باشد.
استفاده از دستاوردهای ارزشمند فرهنگ و ادبیات ایران برای ارتقای فرهنگی مردم در داخل نیز مفید بلکه ضروری است.
اگر چه دانشگاهها و مراکز فرهنگی در جمهوری اسلامی در این مسیر تلاشهای قابل توجهی داشتهاند، اما همچنان توجه به معارف شیعی در قالبهای ادبی، هنری، و … ضروری به نظر میرسد.
در واقع آشنایی جوانان با فرهنگ و ادبیات فارسی سبب تقویت هویت ملی شده و خود در ایجاد وحدت و انسجام ملی راهگشاست و سبب اصلاح رفتارهای اجتماعی در داخل و انعکاس چهره مناسبی از ایران و ایرانی در خارج میگردد.
نتیجه
اسلامهراسی توسط غرب در بستر سیاست راهبردی اسلامستیزی در خارج از جهان اسلام دامن زده شد.
سپس برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام گفتمان اسلام سنی را در مقابل گفتمان شیعه که ایران انقلابی نماینده آن بود قرار دادند، نهایتاً اسلام سلفی افراطی و تکفیری در درون جهان اسلام زاده شد و با ایجاد رعب و وحشت در جهان، پروسه اسلام ستیزی غرب را تکمیل کرد.
برای مقابله با این سیاستها بهترین راهکارها عبارتند از آگاهیهای سیاسی، حفظ وحدت و استفاده صحیح از ظرفیتهای فرهنگی ایران اسلامی در داخل و خارج، بالابردن روحیه تحملپذیری و تعامل بیشتر میان سلیقهها و سیاستها بر محور منافع ملی و عقلگرایی و پرهیز از خود کمبینی و خود بزرگبینی در میان اقشار مختلف مردم و مسئولان.