چرا اجرای عملیات طوفان الاقصی مهم بود؟
به گزارش مشرق، محمدمحسن فایضی، فعال رسانه در مطلبی نوشت:
اخیراً بخشی از یک گفتوگو میان فعالان حوزه فلسطین با شهید سردار ایزدی مسئول چندین دههای میز فلسطین در نیروی قدس سپاه پاسداران منتشر شده است.
در این صوت حاج رمضان در چرایی ۷ اکتبر میگوید: «عادیسازی روابط با اسرائیل در منطقه در مراحل پایانی بود اگر این توافق انجام میشد، به تبع عربستان سعودی، حداقل ۹۰ درصد کشورهای اسلامی این کار را انجام میدادند.
تصور کنید بعد از عادیسازی اسرائیل به عنوان یک کشور پذیرفته و روابط برقرار شده بود، مقاومت و جمهوری اسلامی تنها میماندند.
آن موقع چه کاری میشد انجام داد؟
اگر محقق شدن همین یک هدف را مد نظر قرار دهیم، این موضوع (عملیات طوفانالاقصی) به خیلی بیشتر از اینها میارزید.»
البته ایشان دلایل دیگری هم برای ۷ اکتبر ذکر میکنند از جمله: برهم زدن یک پروژه بزرگ منطقهای دشمن، بنبست در تبادل اسرای فلسطینی و همچنین قصد دشمن برای یک عملیات غافلگیرانه بزرگ علیه حزبالله و فلسطین و همچنین ترور رهبران حماس و جهاد اسلامی.
سردار ایزدی برنامه ترور رهبران مقاومت قبل از ۷ اکتبر را هم به عنوان بخشی از پازل برداشتن موانع تحقق عادیسازی روابط عربی با اسرائیل نام میبرد.
به تعبیری، ایشان عملیات طراحی شده دشمن علیه مقاومت فلسطین و لبنان را به عنوان بخشی از پروژه بزرگتر یعنی، تطبیع تصویرسازی میکنند.
تحلیلی که نشان میدهد که در برداشت ایشان، مسأله تطبیع تا چه میزان با اهمیت و خطرناک بوده و باید اقدامی جدی برای رفع خطر انجام میگرفت.
اما سؤال اینجاست که تا چه میزان تطبیع و عادیسازی روابط میان کشورهای جهان اسلام و عربی با تل آویو مهم و خطرناک است که حاج رمضان کل اتفاقات ۷ اکتبر و پس از آن را به شرط تعلیق و رخ ندادن این مسأله قابل توجیه مینامد و میگوید اگر همین یک مسأله بود، میارزید؟!
مسأله فلسطین و آینده فلسطینیها بالاخص از دوران دهه ۸۰ میلادی و همچنین توافق اسلو به این سو بسیار درگیر دیپلماسی و نقش آفرینی سیاسی شد.
شروع و تنوع قطعنامههای سازمانهای مختلف، طرحهای حقوقی و...
نمونههایی از این مسأله است.
از سال ۲۰۰۰ به این سو صهیونیستها روندی بسیار جدی را دنبال کردند که میتوان سادهسازی شده آن را تطبیع اجتماعی دانست.
این عادیسازی هدفش عادی شدن حضور صهیونیستها در منطقه از منظر اجتماعی و مردمی بود.
فرآیندی که با تلاش برای حضور اقتصادی و ورزشی در کشورهای عربی آغاز شد و اوج آن در سال ۲۰۲۰ با امضای توافق ابراهیم، وارد مرحله جدی و خطرناکی شد.
عادیسازی عربستان با اسرائیل اگر در ماه پایانی سال ۲۰۲۳ یعنی ۲ ماه بعد از ۷ اکتبر براساس آنچه برنامهریزی شده بود رخ میداد، موجی از پذیرش ماهیت جعلی رژیم صهیونیستی رخ میداد که در سایه به حاشیه راندن و فراموشی فلسطین، مسأله مقاومت فلسطینی و حتی اقدامات محورمقاومت علیه صهیونیستها در منطقه کاملاً در یک فشار بیسابقه تاریخی قرار میگرفت.
پیوستن برخی کشورهای مهم عربی مثل سعودی به تطبیع جدا از تغییر نظم منطقهای، باب یک سونامی بزرگ عادیسازی اجتماعی اسرائیل در جهان اسلام را باز کرده و در نتیجه، فراهم شدن بستر محکومیت تفکر مقاومت را شاهد بودیم.
اما ۷ اکتبر نه تنها آن معادلات و پروژه تطبیع را به تعویق انداخت، بلکه رژیم صهیونیستی را به رژیمی غیرعادی در تمام جهان تبدیل کرد.
حجم نفرت از اسرائیل موجب شد نتانیاهو بخشی از سخنرانی امسال خود در مجمع عمومی سازمان ملل را به این مسأله اختصاص دهد؛ آن هم در اقدامی بیسابقه که ۷۷ کشور در جلسه غایب بودند.
آمارهای مختلفی از میزان نفرت و محبوبیت و تغییر نگرش نسبت به اسرائیل از آمریکا تا استرالیا منتشر شده که اینجا فرصت مرور نیست.
نظرسنجی You Gov که یک مؤسسه لندنی است، نشان میدهد که در سال ۲۰۲۵، ۲۰ کشور از ۲۴ کشور مورد سنجش این مؤسسه که همگی از کشورهای توسعهیافته و بیشتر اروپاییاند، در آنها نسبت آنانی که از اسرائیل احساس تنفر دارند، بیشتر است.
تطبیع هنوز جریان دارد و باید به آن توجه کرد.
تطبیع در جامعه ایرانی هم یکی از اهداف بلندمدت همکاری میان جریان ضدایرانی خارج از کشور با صهیونیستهاست.
آنها به دنبال سفیدشویی از تل آویو و نسل کشان ساکن سرزمین فلسطیناند؛ اتفاقی که البته جنگ ۱۲ روزه بخش زیادی از تلاشهای سالهای اخیر آنها را برملا کرد.
همانگونه که ۷ اکتبر ماهیت رژیم را برملا کرد و تلاشهای سالهای اخیر جریان تطبیع را به کما فرستاد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.