متحد نامیمون؛ هزینهها و لطمات اسرائیل به سیاستهای منطقهای آمریکا - تسنیم
اقدامات و جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه و حملات اخیر آن به قطر نه تنها یک شکست دیپلماتیک برای آمریکا است، بلکه چالشی اساسی برای جایگاه استراتژیک واشنگتن در غرب آسیا ایجاد کرد.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- حملات اخیر اسرائیل به قطر، که با هدف قرار دادن رهبران حماس در دوحه انجام شد، موجی از بیثباتی را در غرب آسیا ایجاد کرد و ضربهای عمیق به جایگاه ایالات متحده به عنوان ضامن امنیت متحدانش در منطقه وارد آورد.
این رویداد که در میانه تلاشهای قطر برای میانجیگری آتشبس در غزه رخ داد، نه تنها روابط آمریکا با یکی از نزدیکترین متحدان غیرناتوییاش را به خطر انداخت، بلکه سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ را، که بر تضعیف ایران و تقویت پیوندهای رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی متمرکز بود، با چالشهای جدی مواجه کرده است.
این حمله، که نمیتوانست بدون آگاهی کاخ سفید انجام شده باشد، اعتماد کشورهای خلیج فارس به تعهدات امنیتی آمریکا را متزلزل کرده، راه را برای نفوذ رقبایی مانند چین و روسیه هموار کرده و به طور غیرمنتظرهای به تقویت موقعیت ایران در منطقه منجر شده است.
در قلب این ماجرا، تناقضی آشکار در روایت رسمی دولت ترامپ نهفته است.
کاخ سفید ادعا میکند که از تصمیم اسرائیل برای حمله به قطر بیاطلاع بوده و دونالد ترامپ، در واکنش به این رویداد، آن را اقدامی یکجانبه از سوی بنیامین نتانیاهو توصیف کرد.
ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت که این حمله «به منافع مشترک آمریکا و اسرائیل در منطقه آسیب میرساند» و قول داد که چنین اقدامی تکرار نشود.
اما گزارش آکسیوس به نقل از مقامات ارشد اسرائیلی، روایتی متفاوت ارائه میدهد: نتانیاهو پیش از حمله با ترامپ تماس گرفت و او را در جریان قرار داد، اما رئیسجمهور آمریکا هیچ تلاشی برای جلوگیری از این اقدام نکرد.
این سکوت، که برخی تحلیلگران مانند پاتریک تروس، سفیر سابق آمریکا در قطر، آن را «چراغ سبز ایالات متحده» توصیف کردهاند، پرسشهایی جدی درباره صداقت واشنگتن در قبال متحدانش ایجاد کرده است.
این تناقض، بهویژه در زمانی که قطر میزبان پایگاه استراتژیک العدید و شریک کلیدی در مذاکرات منطقهای است، پیام خطرناکی به کشورهای عربی مخابره میکند: آمریکا ممکن است در برابر اقدامات اسرائیل علیه متحدانش منفعل بماند.
پیامدهای این حمله برای روابط آمریکا با کشورهای خلیج فارس، که برای دههها به تضمینهای امنیتی واشنگتن وابسته بودهاند، عمیق و نگرانکننده است.
قطر، به عنوان یک متحد اصلی غیرناتو، نه تنها میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است، بلکه نقش کلیدی در میانجیگریهای دیپلماتیک ایفا میکند.
با این حال، حمله اسرائیل به دوحه، که بسیاری آن را نقض حاکمیت یک کشور متحد میدانند، اعتماد به تعهدات آمریکا را به شدت تضعیف کرده است.
محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر، در گفتوگو با سیانان این اقدام را «توهین به شراکت استراتژیک» خواند و اعلام کرد که دوحه در حال بازنگری اساسی در روابط امنیتی خود با واشنگتن است.
این نارضایتی به دیگر کشورهای خلیج فارس نیز سرایت کرده است.
اجلاس اضطراری عرب-اسلامی در دوحه، که با حضور رهبرانی از عربستان سعودی، امارات، بحرین و حتی ایران و ترکیه برگزار شد، بیانیهای علیه اسرائیل صادر کرد و خواستار «اقدامات قانونی» شد.
روزنامه نیویورکتایمز نوشته رهبران عربی اکنون اسرائیل را نه به عنوان شریکی برای صلح، بلکه به عنوان «بازیگری غیرقابل پیشبینی» میبینند که میتواند هر کشوری، حتی متحدان نزدیک آمریکا، را به «منطقهای آزاد برای آتش» مشابه آنچه در سوریه یا لبنان رخ میدهد تبدیل کند.
این برداشت، اعتبار پیمانهای امنیتی آمریکا را به خطر انداخته و کشورهای خلیج فارس را به سمت بازنگری در وابستگیشان به واشنگتن سوق داده است.
موقعیت ایران در منطقه
شاید غیرمنتظرهترین پیامد این حمله، تقویت موقعیت ایران در منطقه باشد.
بلومبرگ در تحلیلی اشاره میکند که این رویداد اعتماد کشورهای خلیج فارس به آمریکا را تضعیف کرده و میتواند آنها را به سمت اتحادهای جدید با قدرتهایی مانند ایران سوق دهد.
مصطفی فحص، تحلیلگر مصری، به بلومبرگ گفت که در گذشته، ترس از ایران کشورهای عربی را به سمت عادیسازی با اسرائیل هدایت میکرد، اما اکنون «اسرائیل خارج از کنترل» به تهدیدی بزرگتر تبدیل شده است.
این تغییر دیدگاه، فرصتی برای تهران فراهم کرده تا خود را به عنوان شریکی باثباتتر معرفی کند.
جروزالمپست گزارش میدهد که ایران این حمله را «فرصتی طلایی» برای بازسازی روابطش با کشورهای عربی میبیند، بهویژه با تأکید بر اینکه اسرائیل، و نه ایران، تهدید اصلی ثبات منطقه است.
این دیدگاه با اظهارات سانام وکیل از اندیشکده چتم هاوس همخوانی دارد که معتقد است این حمله، اسرائیل را جایگزین ایران به عنوان "منبع اصلی بیثباتی" در ذهن رهبران خلیج فارس کرده است.
در نتیجه، کشورهایی مانند قطر و حتی عربستان، که اخیراً مذاکراتی با تهران داشتهاند، ممکن است به سمت تعمیق روابط با ایران حرکت کنند، بهویژه در زمینههای اقتصادی و سیاسی.
لطمه به پیمان سازش
بنابراین این تحولات ضربهای مستقیم به اهداف سیاست خارجی ترامپ وارد کرده است.
پیمانهای ابراهیم، که به عنوان دستاورد کلیدی او در دوره اول ریاستجمهوریاش جشن گرفته میشد، اکنون در معرض فروپاشی قرار دارد.
بلومبرگ گزارش میدهد که کشورهای امضاکننده این پیمان، از جمله امارات و بحرین، انگیزه کمتری برای ادامه همکاری با اسرائیل دارند و حتی ممکن است توافقهای موجود را بازنگری کنند.
عربستان سعودی، که امید میرفت به این پیمان بپیوندد، پس از حمله به قطر، مذاکرات عادیسازی را متوقف کرد.
اجلاس دوحه نیز خواستار توقف توافقهای عادیسازی شد و اسرائیل را به عنوان «تهدیدی برای امنیت منطقه» محکوم کرد.
این عقبگرد، رویای ترامپ برای ایجاد یک جبهه متحد عربی-اسرائیلی علیه ایران را تضعیف کرده و به جای آن، منطقه را به سمت قطببندیهای جدید سوق داده است.
در عین حال، این بحران درهای جدیدی را به روی رقبای جهانی آمریکا گشوده است.
گزارشهای سیانان و لسآنجلس تایمز نشان میدهد که کشورهای خلیج فارس، که سرمایهگذاریهای کلانی در اقتصاد آمریکا دارند، اکنون به چین و روسیه به عنوان جایگزینهایی برای همکاریهای اقتصادی و امنیتی نگاه میکنند.
به عنوان مثال، عربستان سعودی اخیراً قراردادهای انرژی و زیرساختی گستردهای با پکن امضا کرده و امارات مذاکراتی با مسکو برای همکاریهای نظامی آغاز کرده است.
این چرخش، که نتیجه مستقیم کاهش اعتماد به واشنگتن است، میتواند نفوذ آمریکا در منطقه را به طور دائمی کاهش دهد.
حتی محکومیت حمله توسط شورای امنیت سازمان ملل، که با حمایت آمریکا همراه بود، نتوانست خشم کشورهای عربی را فرو بنشاند، زیرا آنها این اقدام را «بسیار دیرهنگام» توصیف کردند.
در نهایت، حملات اسرائیل به قطر نه تنها یک شکست دیپلماتیک برای آمریکا بود، بلکه چالشی اساسی برای جایگاه استراتژیک این کشور در خاورمیانه ایجاد کرد.
برای ترامپی که وعده بازگرداندن «عظمت» به سیاست خارجی آمریکا را داده بود، این بحران لکهای ماندگار به شمار خواهد رفت مگر اینکه اقدامات قاطعی برای بازسازی اعتماد در میان متحدانش در منطقه انجام دهد.
با این حال، در منطقهای که اکنون به سمت اتحادهای جدید و دور شدن از هژمونی آمریکا حرکت میکند، چنین بازسازیای بعید به نظر میرسد.
انتهای پیام/