چشم بد دور از این قافله ماشاءالله...
ایوب پرندآور به بهانه سالروز شهادت سیدحسن نصرالله، شعر تازهای با عنوان «صخره مانا» سروده است.

به گزارش خبرنگار مهر، ایوب پرندآور به بهانه سالروز شهادت سیدحسن نصرالله، شعر تازهای با عنوان «صخره مانا» سروده است.
در ادامه شعر پرندآور را با هم میخوانیم؛
*
چشم بد دور از این قافله ماشاءالله
یک نفر آمده با نام حسن نصرالله
پسر گمشده بنت جُبیل است این مرد
تیغ سرخی است که از نسل کمیل است این مرد
صور چشمان تبآلوده او بیروت است
بند بند نفس ملتهبش باروت است..
کیست این مرد؟
مگر غیرت موسی صدر است
که چنین شب همه شب لیله چشمش قدر است
یا همان است که غمهای حسینی دارد
نفسش خاصیت نفس خمینی دارد
گردبادی است که از سمت جنوب آمده است
آفتابی است که با زخم غروب آمده است
گرچه در سرخترین حادثه تنها ماندهست
یادگاری است که از غیرت مولا ماندهست
آمده تیغ به کف مالک اشتر باشد
جلوه تازهای از نام ابوذر باشد
آی زیتوننفس!
ای صخره مانا!
سید!
جگر سوخته مردم قانا، سید!
از سکوت است اگر بمب فرومیریزد
شرم تلخی است که نیرنگ از او میریزد...
نیل مردهست و کسی در پی موسایی نیست
جز تو بر این همه اموات مسیحایی نیست
به جهان یاد بده زخم فلسطین از ماست
جگر سوخته غزه و یاسین از ماست
قدس قلبی است که در سینه ما جا دارد
جرأتی کو که دل از سینه ما بردارد
تا خدا و اثر خون شهیدان باقی است
شک نداریم که با نام تو لبنان باقی است
پرچم زرد تو در باور زیتون سبز است
فصل رویش که شود باز همین خون سبز است
با تو هستیم اگر نیست کسی پشت سرت
فَاستَقِم سیدنا!
ما همه جای پسرت
تا که خون است روان در شریانم سید!
به ابوالفضل قسم با تو بمانم سید!