مذاکره کی با شرفی است و کی بی شرفی؟
به گزارش مشرق، یعقوب ربیعی، فعال رسانه در تلگرام خود نوشت:
ما در دوره معاصر از عصر قاجار چهار راهبرد سیاست خارجی و دیپلماسی را پشت سر گذاشتهایم.
در دوره قاجاریه راهبرد مبتنی بر موازنه مثبت بود؛ به این معنا که اگر در شمال به روسها امتیازی داده میشد، باید در جنوب هوای انگلیسیها نیز داشته باشیم.
در مقابل، راهبرد دولت محمد مصدق مبتنی بر موازنه منفی بود، یعنی اگر امتیازی مانند نفت جنوب از انگلیس خلع میشد، میبایست امتیازات مشابهی از روسها گرفته شود.
دوره پهلوی را میتوان عصر گرایش به غرب دانست.
در این دوره و مبتنی بر سیاست دو ستونه نیکسون، ایران و عربستان به عنوان ابزارهای غرب، خصوصاً آمریکا، محسوب میشدند.
حضور ایران به عنوان ژاندارم منطقه و شرکت در پیمانهایی مانند سنتو و سیتو به دلیل قرارگیری ذیل بلوک غرب بود.
عصر انقلاب اسلامی را باید عصر موازنه عدمی دانست.
این سیاست به معنای آن است که ما نه ذیل بلوک شرقیم و نه ذیل بلوک غرب، نه با کسی دوست دائمی هستیم و نه دشمن دائمی.
از نگاه شهید مدرس، طراح این نظریه، باید با تکیه بر نیروی داخلی و پرهیز از وابستگی به قدرتها، منافع ملی را تأمین کرد.
بر این اساس ایران نه از گفتگو ترسیده و نه از مذاکره ابایی داشته است؛ بلکه شاقولی که مذاکره را موجه یا ناموجه یا شرافتمندانه و بی شرفانه می کند منافع ملی ایران بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت است.
حال این پرسش مطرح است که مذاکره کی با شرفی است و کی بی شرفی؟
کی خوب است و کی بد؟
مذاکره اگر به معنای تسلیم باشد، بی شرفی است.
اگر به معنای دادن همه داشتهها و ابزارهای سخت باشد، بی شرفی است.
اگر وسط مذاکره بر روی میز بمب بریزند و رسانهها تیتر "درخواست گفتوگو" یا "سخنرانی کافی نیست" بزنند و چهرهای تنها راه پیش رو را رفتن به درگاه رییسجمهور سرخموی یانکیها بداند، این بی شرفی است.
ند روز قبل دبیر شورای عالی امنیت ملی به صراحت گفت که خواسته طرف مقابل، محدودیت برد موشکهای ایرانی به ۵۰۰ کیلومتر، برچیدن تأسیسات غنیسازی و صفر شدن غنیسازی است.
آیا میتوان به چنین میزی بازگشت؟
بازگشت به این میز بی شرفی است، مگر آنکه میزی دیگر با رویکردی شرافتمندانه چیده شود.
مذاکره زمانی شرافتمندانه است که بر احترام متقابل و دادن و ستاندن موازن بنا شود، هرچند از آمریکاییها بعید است.
اکنون میتوان مواجهه سینوسی از اسفند پارسال تا امروز را درک کرد که چرا در گاه بر پاشنه مذاکره و گاه بر نفی آن چرخید.
در این عرصه، راهبرد ثابت است و تاکتیکها متغیر.
اصل بر شرافتمندی است و هرچه این اصل را پایمال کند، بی شرفی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.