خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 06 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سهم بچه‌های ایران از رسانه ملی چیست؟

مشرق | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 06 مهر 1404 - 17:57
در دوره اخیر، تلاش‌هایی برای تحول در محتوا و ساختار انجام شد، ولی چالش‌هایی مانند کمبود بودجه و رقابت با تولیدات خارجی همچنان پابرجا هستند.
توليدات،كودك،نوجوان،خارجي،توليد،كودكان،ايراني،داخلي،آثار،فره ...

به گزارش مشرق، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ملی، همواره نقش مهمی در تولید محتوای ویژه کودکان و نوجوانان داشته است.
در گذشته برنامه‌هایی، چون «عموپورنگ»، «شادونه»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «فیتیله‌ای‌ها» و… نه تنها مخاطبان زیادی را جذب می‌کردند، بلکه به برندهای فرهنگی ماندگاری تبدیل شدند.
از برنامه‌های عروسکی مانند «خونه مادربزرگه» و مجموعه‌های نمایشی، چون «قصه‌های مجید» تا تولیدات مدرن انیمیشن و سریال‌های آموزشی.
اما این راه به تدریج رو به افول و غروب رفت.
در این گزارش سعی می‌کنیم به بررسی آثار کودک و نوجوان طی دهه‌های گذشته تا کنون بپردازیم.
در عصر جهانی‌سازی و هجوم محتوای خارجی، این سؤال مطرح است که تولیدات کودکان و نوجوانان داخلی تا چه میزان توانسته‌اند با برنامه‌های جذاب بین‌المللی رقابت کنند و علاقه کودکان و نوجوانان را به خود جلب کنند.
برای پاسخ به چنین پرسشی ابتدا باید نگاهی از آغاز تا اکنون به سهم کودکان از آثار تولیدی تلویزیون داشته باشیم.
بنابراین در ادامه، به بررسی تاریخچه تولیدات کودک و نوجوان صداوسیما و ارزیابی رقابت‌پذیری این تولیدات در مقایسه با نمونه‌های خارجی خواهیم پرداخت.
دوره آغازین و تولیدات کلاسیک
در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شمسی، صداوسیما با تولید برنامه‌هایی مانند "خونه مادربزرگه" و "قصه‌های مجید"، که بر پایه فرهنگ ایرانی-اسلامی بودند، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.
این برنامه‌ها نه تنها سرگرم‌کننده بودند، بلکه دارای پیام‌های آموزشی و اخلاقی بودند که با فرهنگ ایرانی سازگاری داشت.
تولیدات این دوره اغلب بر اساس داستان‌های بومی و فولکلور ایرانی ساخته می‌شدند و از جذابیت‌های بصری و محتوایی مناسبی برای کودکان برخوردار بودند.
دوره میانی و چالش‌ها
با وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، فضای تولید محتوای کودک برای مدتی راکد ماند.
پس از جنگ، با ورود رایانه و فناوری‌های جدید، تولید انیمیشن و برنامه‌های کودک دوباره احیا شد.
اما در این دوره، کمبود بودجه و ضعف در زیرساخت‌ها باعث شد تا صداوسیما به پخش انیمیشن‌های خارجی روی آورد، که گاهی با فرهنگ ایرانی سازگاری نداشتند.
این امر به تدریج باعث کاهش کیفیت تولیدات داخلی و فاصله گرفتن از محتوای بومی شد.
دوره مدرن و تلاش برای احیا
از دهه ۸۰ به بعد، با تأسیس مرکز پویانمایی صبا در سال ۱۳۷۴، صداوسیما تلاش کرد تا تولیدات داخلی را افزایش دهد و به قطب انیمیشن دینی در دنیا تبدیل شود.
اما این اتفاق تاکنون محقق نشد.
اگر چه این مرکز با هدف تولید محتوای متناسب با فرهنگ اسلامی و ایرانی ایجاد شد.
اما هرگز نه کیفیت و نه کمیت تولیدات چنین دستاوردی را رقم زد!
چالش‌هایی مانند کمبود بودجه، استفاده بیش از حد از انیمیشن‌های خارجی، از جمله مشخصه‌های افت چشمگیر تولیدات کودک و نوجوان در رسانه ملی بود.
اما روگردانی از تلوزیون آنجایی نمود بیشتری پیدا کرد و اقبال عمومی از رسانه ملی رخت بربست که دیگر برندسازی از جعبه جادو خالی شد.
برندهایی، چون «عموپورنگ»، «فیتیله»، «شادونه» و...در دهه‌های گذشته شکل می‌گرفت و در دوره اخیر برندها در حوزه کودک برای نسل نو یا توان بازپروری خود را نداشتند و یا به پلتفرم‌ها روی آوردند و هیچ اتفاق تازه‌ای جایگزین آنها نشد تا به طور کامل برندسازی در رسانه ملی بشکل روند تکامل تدریجی از میان برود.
اما با این همه در دوره اخیر، تحولات مثبتی نیز در حوزه کودک و نوجوان رخ داد که مهمترین آنها حذف تبلیغات از شبکه‌های کودک بود.
برنامه کودک درپیچ زمان
بی‌تردید و حتی بدون کارشناسی بهترین آثار کودک و نوجوان صدا و سیما را در دو دههٔ ۷۰ و ۸۰ می‌توان یافت.
این آثار شامل مجموعه‌های نمایشی و عروسکی ماندگاری می‌شوند که خاطره‌سازی کرده‌اند؛ و یا خود به برندی ماندگار تبدیل شدند و هویتی ساختند که تا نسل‌ها در فرهنگ ما باقی ماند.
مجموعه نمایشی قصه‌های مجید که توسط فیلمساز فقید کشور کیومرث پوراحمد در سال ۷۰ ساخته شد به مواقع تمام زندگی دهه شصتی‌ها در دهه ۷۰ بود.
قصه‌های تابه‌تا (زیزیگولو) نیز در دهه ۷۰ مجموعه‌ای عروسکی-نمایشی بود که ماجراهای موجودی فضایی به نام "زیزیگولو" را در زمین و در یک خانواده ایرانی روایت می‌کرد.
دنیای شیرین دریا، کلاه‌قرمزی، شهر موش‌ها ۶۰ و ۷۰، سیب خنده، دانی و من، خانه ما و...
که همه در دهه ۷۰ شمسی تولید شده بود.
دیالیکتیک سقوط
تحلیل‌ها نشان می‌دهد که کیفیت و کمیت تولید برنامه‌های کودک و نوجوان در دهه‌های مختلف یکسان نبوده است، اما با تحلیل دقیق داده‌ها به این نتیجه می‌رسیم که آثار یک روند تکامل تدریجی به سوی اضمحلال را طی کرده‌اند که ما به آن می‌گوییم؛ دیالیکتیک سقوط!
دهه ۷۰: عصر طلایی برنامه‌سازی: این دهه را می‌توان اوج خلاقیت و تنوع در تولید آثار کودک و نوجوان دانست.
وجود مولفانی با عشق و تخصص مانند مرضیه برومند، ایرج طهماسب و بیژن بیرنگ، همراه با فضای اجتماعی مناسب و مدیریتی همدل، منجر به خلق آثاری شد که نه تنها برای کودکان جذاب بودند، بلکه منظومه‌ای از روابط واقعی آنها با خانواده و جامعه را به تصویر می‌کشیدند.
دهه ۸۰: کاهش کیفی و کمّی: در این دهه، صدا و سیما با افت جدی در تولیدات این حوزه روبه‌رو شد.
نقش کودکان و نوجوانان در برنامه‌ها کمرنگ شد و اغلب به حاشیه رانده شدند.
تغییر اولویت‌های مدیریتی به سمت تولید آثار "رده الف ویژه" (مانند سریال‌های تاریخی فاخر) و کاهش توجه به سریال‌های عامه‌پسند بدنه، از دلایل اصلی این افول ذکر شده‌است.
دهه ۹۰: در این دوره شاهد اوج‌گیری انتقادها در جامعه و حاکمیت نسبت به کاهش نرخ فرزندآوری و پیامدهای آن برای آینده ایران بود.
این نگرانی‌ها به افزایش نسبی تولیدات تلویزیونی با محوریت "فرزند" منجر شد، اما این آثار نتوانستند جایگاه فعال و کنشگر کودکان و نوجوانان در داستان‌ها را، که در دهه ۷۰ تجربه شده بود، احیا کنند.
در واقع، کودکان و نوجوانان این بار به حاشیه رانده شده و عمدتاً درگیر مشکلات والدین، تحت تأثیر مصائب آنها و صرفاً نقش‌های تزئینی ایفا می‌کردند.
قاب‌های خالی و از دست رفتن مخاطب کودک و نوجوان
در طول دهه‌های ۸۰ و ۹۰، دیگر مجموعه‌های داستانی با هدف مخاطب کودک و نوجوان یا تولید نشدند، یا آنقدر ضعیف بودند که اقبال عمومی نداشتند و یا بسیار انگشت شمار بودند.
رویکرد سیاست‌گذاری و مدیریت در این حوزه نسبت به گذشته تغییری نکرد و تمامی انتقادها به فرزندآوری تنها به حضور حاشیه‌ای بازیگران کودک و نوجوان در داستان‌ها محدود شد.
شاید مدیران در این زمینه ارزیابی درستی نداشتند و سفارش تولید آثار مرتبط را به تهیه‌کنندگان، نویسندگان و کارگردانان ندادند، یا شاید هم خود نویسندگان و خالقان هیچ‌گاه چنین طرح‌هایی را به مدیران ارائه نکردند.
میدان جنگی که در آن باختیم
اما از ابتدای دهه ۸۰ تا پایان دهه ۹۰ شاهد تلاش‌هایی برای گذار به تحول بودیم.
اکنون در آستانه دهه پنجم، با ورود کارگردانان متولد دهه‌های ۵۰ و ۶۰ و ظهور شبکه‌های VOD، تصویر کوک و یا نقش آن به عنوان فرزند، چهره‌ای جدید به خود گرفته است.
در این میان، تلویزیون میدان بازنمایی کودک و نوجوان و تمامی مفاهیم مرتبط با آن را به رقبای خارجی خود واگذار کرد.
انیمیشن‌ها بازار تماشا را به تسخیر خود درآوردند و اکنون حتی خود تلویزیون نیز ترجیح می‌دهد کنداکتور خود را با فیلم‌های خارجی برای مخاطب کودک و نوجوان یا تکرار آثار قدیمی مانند "تنها در خانه" پر کند.
در این رقابت، ما نه تنها بازی، بلکه حتی زمین را نیز باختیم.
تا جایی که نه تنها تولیدات غربی بلکه شرقی هم تا بن استخوان فرزندانمان رسوخ کرده است.
سبک زندگی کره‌ای را می‌توان به عنوان نمونه‌ای از این تهاجمات فرهنگی قلمداد کرد که امروزه بلای ماهیت هویت ملی فرزندان این مرز و بوم شده است.
تولیدات شاخص
در این دوره، تولیدات داخلی با وجود همه تلاش‌های انجام شده مورد استقبال قرار نگرفت.
تلاش برای تولیداتی با ترکیب عناصر فرهنگ ایرانی و اسلامی، محتوای جذاب و آموزشی در زمین حرف باقی ماند و به دروازه عمل نرسید.
همچنین، شبکه کودک و نوجوان (شبکه پویا و نهال) با تولید برنامه‌های متنوعی که بر رویکرد تربیتی و الگوهای بومی تأکید داشتند، تنها به کار خود ادامه دادند و روز به روز همپای نمونه‌های فرنگی پیش نرفتند.
اتفاقات مهم در این حوزه، مدرسه‌ای به وسعت ایران بود که در همکاری مشترک رسانه ملی با وزارت آموزش و پرورش در دوران پاندمی کرونا آغاز به کار کرد و پس از آن نیز فعالیت‌های مدرسه تلوزیونی برای همه مقاطع تحصیلی مختلف در راستای تحقق اصل ۳۰ قانون اساسی و دسترسی رایگان و باکیفیت آموزشی همه ساله از اول مهرماه روی آنتن رفت.
بودجه هسته مرکزی چالش‌ها
کمبود بودجه همچنان یک مشکل اساسی بود و برخی روانشناسان و کارشناسان کودک به غیبت برندهای حوزه کودک، افزایش پخش انیمیشن‌های خارجی، و ضعف در نظارت محتوایی اشاره انتقاد داشتند.
کیفیت و جذابیت تولیدات
تولیدات داخلی از نظر کیفیت فنی و جذابیت بصری در مقایسه با تولیدات خارجی پیشرفته (مانند انیمیشن‌های دیزنی و پیکسار) هنوز فاصله دارند.
انیمیشن‌های ایرانی اغلب از نظر داستان‌پردازی و پویانمایی ضعیف‌تر هستند.
با این حال، تولیداتی مانند "پهلوانان" و "تهران ۱۵۰۰" نشان داده‌اند که امکان تولید محتوای با کیفیت در ایران وجود دارد.
این تولیدات توانسته‌اند در جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی مورد توجه قرار گیرند.
ارتباط فرهنگی و ارتباط محتوایی
تولیدات داخلی از نظر ارتباط فرهنگی و سازگاری با ارزش‌های ایرانی-اسلامی برتری واضحی نسبت به تولیدات خارجی دارند.
برنامه‌هایی مانند "خونه مادربزرگه" در گذشته و "قصه‌های مجید" در حال حاضر، توانسته‌اند با استفاده از عناصر فرهنگی بومی، مخاطبان داخلی را جذب کنند.
در مقابل، انیمیشن‌های خارجی ممکن است حاوی ارزش‌ها و رفتارهای ناسازگار با فرهنگ ایرانی باشند، مانند استفاده از کلمات نامتعارف یا نمایش سبک زندگی غیرمتعارف.
رقابت برای جذب مخاطب
کودکان ایرانی به دلیل دسترسی به محتوای خارجی از طریق اینترنت و ماهواره، با تولیدات بین‌المللی نیز آشنا هستند.
شبکه‌های ماهواره‌ای مانند جم که توسط سرمایه‌داران خارجی (مانند آیدین دوغان) حمایت می‌شوند، برنامه‌های جذاب ولی گاهی مبتذل را به مخاطبان ایرانی عرضه می‌کنند.
گزارش‌ها نشان می‌دهد که کودکان ایرانی اغلب به تماشای تولیدات خارجی گرایش دارند، زیرا این تولیدات از جذابیت‌های بصری و داستان‌پردازی پیشرفته‌تری برخوردارند.
با این حال، تولیدات داخلی هنگامی که با کیفیت باشند، مورد استقبال قرار می‌گیرند.
به عنوان مثال، "پهلوانان" توانسته است در سامانه امتیازدهی اینترنتی فیلم (IMDb) امتیاز ۱۰ از ۱۰ دریافت کند.
سهم کودکان از تولیدات تلوزیون
پس دیگر وقت آن بود که به سراغ پیمان جبلی رییس سازمان صداوسیما، برویم تا از زبان او مسئله کودک و نوجوان را در برنامه‌های رسانه ملی بررسی کنیم.
پیمان جبلی در پاسخ به پرسش دربارهٔ تولیدات ویژهٔ کودک و نوجوان و سهم این قشر از تولیدات رسانهٔ ملی، به تشریح اقدامات و برنامه‌های این سازمان پرداخت.
وی با اشاره به میزان محبوبیت و فراگیری شبکه‌های کودک و نوجوان، اظهار داشت: خوشبختانه شبکه‌های کودک و نوجوان ما در طول نزدیک به یک سال گذشته، روند افزایشی جذب مخاطب را تجربه کرده‌اند و بیشترین دسترسی به مخاطب هدف، از طریق این شبکه‌ها صورت می‌گیرد.
جبلی به تغییرات ساختاری اخیر در این حوزه اشاره کرد و توضیح داد: با ادغام تولید و پخش شبکه‌های کودک و نوجوان با مرکز صبا و همچنین ادغام با مرکز سیاست‌گذاری تولیدات کودک و نوجوان، که اکنون تحت عنوان "مرکز کودک و نوجوان" یا "مرکز رسانه کودک و نوجوان" فعالیت می‌کند، مجموعه‌ای یکپارچه از تولید تا پخش شکل گرفته است.
این ادغام، موجب افزایش چشمگیر ضریب نفوذ برنامه‌های ما در بین مخاطبان کودک و نوجوان شده است.
رئیس رسانه ملی در ادامه به سه حوزهٔ کلیدیِ تولید، همکاری با نهادهای فرهنگی و تجاری‌سازی تولیدات کودک و نوجوان اشاره کرد و افزود: روند فعالیت‌های ما در هر سه حوزه بسیار امیدوارکننده است.
در حوزه تجاری‌سازی، هدف ما ایجاد چرخه‌ای کامل از تولید رسانه‌ای، مصرف تجاری و برندسازی است تا محصولات فرهنگی ما بتوانند حداکثر تأثیر را بگذارند.
به عنوان مثال، هنگامی که شخصیتی مانند "بیژن" در برنامه‌های کودک محبوب می‌شود، باید بتوان این محبوبیت را به کالاهای مرتبط (مانند نوشت‌افزار) نیز تسری داد و یک چرخه اقتصادی-فرهاری موفق ایجاد کرد.
مواجهه با تأثیرات فرهنگی تولیدات خارجی
جبلی در پاسخ به پرسش دیگری دربارهٔ تأثیر سریال‌های کره‌ای و شیوع سبک زندگی کره‌ای در بین برخی از نوجوانان، توضیح داد: تولیدات نمایشی کشورهای دیگر، متناسب با فرهنگ، آداب و رسوم و سبک زندگی خودشان تهیه شده‌اند و مخاطب اصلی آنها مردم همان کشورها هستند، نه لزوما مردم ما.
بنابراین، ما در پخش هرگونه تولیدات نمایشی خارجی، باید دقت نظر جدی داشته باشیم تا این محتوا با فرهنگ و ارزش‌های جامعهٔ ما سازگاری داشته باشد.
وی با تأیید دشواری این کار، به ویژه در مورد سریال‌های چندقسمتی، افزود: سازگارکردن یک اثر نمایشی خارجی با اصول و سیاست‌های فرهنگی خودمان کاری بسیار سخت و پیچیده است، اما با این حال، ما نهایت تلاش خود را می‌کنیم تا نظارت حداکثری داشته باشیم و از اثرات سوء این برنامه‌ها بر فرهنگ و سبک زندگی، به ویژه قشر کودک و نوجوان، جلوگیری کند.
نتیجه‌اینکه
تولیدات صداوسیما برای کودکان و نوجوانان در طول تاریخ خود فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کرده است.
در دوره اخیر، تلاش‌هایی برای تحول در محتوا و ساختار انجام شد، ولی چالش‌هایی مانند کمبود بودجه و رقابت با تولیدات خارجی همچنان پابرجا هستند.
تولیدات داخلی از نظر فرهنگی غنی و مرتبط هستند ولی از نظر فنی و جذابیت بصری نیاز به بهبود دارند.
برای افزایش رقابت‌پذیری، صداوسیما باید بر افزایش کیفیت تولیدات، کاهش تکیه بر انیمیشن‌های خارجی، و تقویت همکاری‌های بین‌المللی تمرکز کند و به سمت و سوی تلاش برای برندسازی و هویت ملی-اسلامی گام بردارد.