نتیجه گیری جالب تحلیلگر اسرائیلی: حماس فقط یک قدم با پیروزی قاطعش فاصله دارد - تسنیم
یک تحلیل گر صهیونیست با نگاهی تازه به موفقیت حماس در عملیات طوفان الاقصی، تأکید کرد که با توجه به دستاوردهای فعلی، حماس تنها یک گام تا رسیدن به هدف کلان این جنگ و تحقق پیروزی بزرگ فاصله دارد.

یک تحلیلگر صهیونیست از منظری جدید به موفقیت حماس در عملیات طوفان الاقصی نگاه کرده و در این چارچوب تاکید کرد که با توجه به دست آوردهای موجود، حماس فقط یک گام با تحقق هدف کلان این جنگ و پیروزی بزرگش فاصله دارد.
به گزارش گروه عبری خبرگزاری تسنیم،ایدو تامیر در مقالهای که در پایگاه اطلاع رسانی زیمان یسرائیل منتشر شد، اعلام کرد حماس با پیروزی کاملش فقط یک گام فاصله دارد و اگر تحول پیش رو شکل بگیرد هدف عملیات طوفان الاقصی محقق شده است.
در ادامه این مقاله آمده است: تهاجم اسرائیل به دوحه، که هدف رسمی آن حذف رهبران حماس ساکن قطر بود، فقط یک حادثه نظامی از سلسله حوادث نظامی به وقوع پیوسته نبود بلکه می توان این حمله را نقطه عطفی چشمگیر در استراتژی اسرائیل در خاورمیانه توصیف کرد.
به زعم نویسنده اسرائیل با این اقدام خود می خواست پیام روشنی ارسال کند که هیچ پناهگاهی برای دشمنانش وجود ندارد، حتی اگر آنها در پایتختهایی که با متحدان آمریکا حضور داشته باشند.
و در عین حال تاکید می کند : این حمله از نظر تاکتیکی شکست خورد و به هدف از پیش اعلام شده خود نرسید، اما پیامدهای گستردهتر آن فراتر از پیامدهای فوری آن است و میتواند چشمانداز منطقهای را تغییر دهد.
بحث گستردهای در رسانههای بینالمللی در مورد هدف این حمله در گرفته است.
آیا این یک برنامه استراتژیک بلندمدت بود یا یک فرصت هدفمند؟
آیا واشنگتن و دوحه از قبل هشدار دریافت کرده بودند یا اسرائیل به تنهایی اقدام کرد؟
بحث در مورد این سؤالات به ویژه در رسانههای بینالمللی و عربی، صرف نظر از نتایج تاکتیکی حمله، پیامدهای استراتژیک آن را منعکس میکند.
اما مهمترین پیامدها برای اسرائیل، تأثیر آن بر چشمانداز توافق عربستان و اسرائیل و عادیسازی مداوم روابط اسرائیل با کشورهای عربی است.
حتی مهمتر از آن، نگرانی عمیقتری پدیدار میشود: آیا حمله دوحه دقیقاً همان چیزی را که حماس هنگام برنامهریزی عملیات 7 اکتبر به دنبال آن بود، برای آن فراهم میکند؟
به نوشته این رسانه، برای درک این موضوع، باید به اسناد کشف شده در تونلهای حماس برگردیم که انگیزههای آن را برای انجام این عملیات (به زعم تل آویو) آشکار می کند.
پروتکلهای مخفی یحیی سنوار نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی حمله 7 اکتبر، تمایل به از مسیر خارج کردن روند عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی بوده است.
در این مکالمه، رهبر این سازمان گفت که برای از مسیر خارج کردن مذاکرات عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی، که "ما با به حاشیه راندن مسئله فلسطین آن را به خطر انداختهایم، به "اقدامات فوقالعاده" نیاز است."
این توافق که در ماههای منتهی به 7 اکتبر 2023 نهایی شد، از حمایت کامل آمریکا برخوردار بود.
برای اسرائیل، عادیسازی روابط نه تنها به رسمیت شناختن آن به عنوان مهمترین کشور عربی و اسلامی، بلکه ادغام کامل در شبکه امنیتی منطقهای علیه ایران را نیز فراهم میکند.
از نظر اقتصادی، این امر بازارهای عظیمی را به روی اسرائیل باز میکند، سرمایههای قابل توجهی را برای اسرائیل به ارمغان میآورد و به بسیاری از کشورها اجازه میدهد با آن همکاری کنند.
برای جهان غرب، توافق عربستان سعودی و اسرائیل از طریق پروژه انقلابی خط لوله نفت، پتانسیل اقتصادی عظیمی دارد.
این طرح شامل ساخت یک خط لوله نفت است که عربستان سعودی را از طریق بنادر ایلات و اسرائیل به اروپا متصل میکند و امکان حمل و نقل بسیار ارزانتر و کارآمدتری را نسبت به مسیر فعلی از طریق کانال سوئز فراهم میکند.
این پروژه نویدبخش انقلابی در بازار انرژی است: به جای استفاده از کشتیهای کوچک و پرداخت صدها هزار دلار هزینه ترانزیت از طریق کانال سوئز، تانکرهای بزرگ نفت میتوانند مستقیماً به بنادر اسرائیل برسند و سفر خود را به سمت غرب ادامه دهند و آن را به یک مجرای اصلی انرژی تبدیل کنند.
برای عربستان سعودی، این مسیر جایگزین امنتری برای مسیر دریایی حساس فراهم میکند که در برابر تهدیدات در تنگه هرمز و دزدی دریایی در دریای سرخ آسیبپذیر است.
کل این توافق که شامل تضمینهای امنیتی بیسابقه ایالات متحده است و به عربستان سعودی جایگاه «متحد اصلی غیر ناتو» را میدهد، میتواند محور جدیدی از ثبات در خاورمیانه علیه ایران ایجاد کند و چهره منطقه و جهان را تغییر دهد.
اما برای فلسطینیها، اگر این توافق، همانطور که در توافق ابراهیم اتفاق افتاد، شامل یک افق سیاسی برای فلسطینیها نمیشد، احتمالاً ضربه شدیدی میبود.
تأثیرگذارترین کشور عربی و اسلامی در آستانه عادیسازی کامل با اسرائیل، بر فراز آن و بدون تکیه بر حفاظت از منافع فلسطینیها قرار داشت.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است، حماس، که تنشهای ژئوپلیتیکی قریبالوقوع را درک کرده و از عواقب آنها نگران بود، خود را در معرض فرصتی یافتند که به سرعت در حال محو شدن است.
شکی نیست که حمله حماس در 7 اکتبر در دستیابی به برخی از اهداف خود موفق بود.
این حمله روند عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را به تأخیر انداخت و مسئله فلسطین را دوباره در صدر اخبار جهان قرار داد.
در این زمینه، برای سعودیها که آرزوی تبدیل شدن به دولت پیشرو عربی و اسلامی جهان را دارند، بسیار دشوار است که با عادیسازی روابط موافقت کنند، در حالی که منافع فلسطینیها را که در نتیجه جنگ به قربانیان جهان تبدیل شدهاند، نادیده میگیرند.
به اعتقاد نویسنده، اینجاست که تهاجم دوحه وارد این فرایند میشود.
اجلاس اضطراری که قطر پس از این حمله با حضور 57 نفر از سران کشورها و نمایندگان عالیرتبه جهان اسلام (از جمله محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی) تشکیل داد، دقیقاً همان اجماع ضد اسرائیلی را که حماس به دنبال آن بود، ایجاد کرد.
محکومیت شدید این حمله که به عنوان «وحشیانه» و «تروریسم دولتی» توصیف شد، با پیام صریح قطر مبنی بر اینکه «تجاوز اسرائیل را تحمل نخواهد کرد» همراه بود.
اهمیت استراتژیک بلندمدت: حمله به دوحه، همبستگی عربی-اسلامی علیه اسرائیل را تقویت میکند و میتواند روند عادیسازی روابط را چه در حال حاضر و چه در آینده مختل کند.
این رویداد میتواند به یک جنبش هماهنگ عربی-اسلامی علیه اسرائیل منجر شود و بر توافقنامههای ابراهیم و اتحاد امنیتی ضد ایران تأثیر بگذارد.
به جای اینکه حمله و پیام آن جایگاه منطقهای اسرائیل را تقویت کند، تلآویو ممکن است خود را منزویتر بیابد، اجماع عربی علیه آن شکل بگیرد و روند عادیسازی روابط متزلزل یا حتی پسرفت کند.
تصادفی نیست که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، اخیراً هشدار داد که اسرائیل ممکن است به دلیل ترس از انزوای سیاسی و اقتصادی فزاینده، مجبور به اتخاذ مدل «اقتصاد خودکفا» و شبیه شدن به «اسپارت بزرگ» شود.
اگر حمله به دوحه منجر به تشکیل جبهه متحد عربی علیه اسرائیل شود و مانع از اجرای توافق عادیسازی روابط با سعودیها شود، به حماس پیروزی کاملی را که در 7 اکتبر به دنبال آن بود، خواهد داد.
این جنبش میتواند ادعا کند که نه تنها در به تأخیر انداختن روند صلح، بلکه در واژگون کردن کامل آن نیز موفق بوده است و بدین ترتیب به هدف استراتژیکی که هنگام برنامهریزی «پروژه بزرگ» برای خود تعیین کرده بود، دست یافته است.
نویسنده سپس آورده است: سوال اصلی که اکنون اسرائیل با آن روبرو است این است که آیا حاضر است این هزینه استراتژیک را برای یک پیام بازدارنده تاکتیکی بپردازد، که در ظاهر نیز شکست خورده است.
تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا حمله به دوحه یک حرکت هوشمندانه بود یا یک هدیه ناخواسته به حماس - که به آن اجازه داد به یک پیروزی استراتژیک دست یابد که حتی در 7 اکتبر نیز نتوانست به آن دست یابد.
انتهای پیام/