به بهانه پخش فیلم ازدواج چند بازیگر؛ عروسی گرفتن به حساب بقیه!
پخش فیلم ازدواج چند سلبریتی این روزها وایرال شده است اما کاش آنها کمی روی داشتههای خود حساب باز میکردند؛ نه اینکه برای به دست آوردن دل یک عده و سوزاندن دل عدهای دیگر عروسی میگرفتند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آگاه، اگر اهل فضای مجازی باشید احتمالا میدانید که ترند هفته پیش، فیلم و عکسهای عروسی کامران تفتی بود که دست به دست میچرخید و هرکسی از ظن خود درباره آن سخن میگفت.
یادم است که قبلاها وقتی چنین فیلمهایی منتشر میشد در کنار آن عبارت «لو رفته» هم میآمد و این عبارت آن فیلم و عکسها را دیدنی یا به اصطلاح حساستر میکرد اما الان ماجرا فرق کرده و نیازی به لو دادن نیست؛ عروس و داماد به دست خودشان همه چیز مراسمشان را لو میدهند چون بدهکار برگزارکنندگان عروسی هستند!
از گذشته همیشه داستان زندگی سلبریتیها برای مردم معمولی اهمیت داشته از آن بیشتر برای پاپاراتزیها که برای روزنامه و مجلههای زرد کار میکنند اما الان چندسالیست به واسطه شبکههای مجازی و گوشی موبایل دیگر نیازی به پاپاراتزی نیست.
هرکسی میتواند هرآنچه از یک سلبریتی دیده ثبت و ضبط کند و در کمتر از چند ثانیه هم خودش معروف شود هم عکس و فیلمش مورد استقبال قرار بگیرد.
دوره لو رفتن فیلم و عکس عروسی به سررسید
از قدیم همیشه ماجرای زندگی سلبریتیها اعم از ورزشکار، بازیگر یا هر شخص دیگری که برای مردم شناخته شده است برای عموم مردم جالب بوده حالا میخواهد این ماجرا ازدواج باشد یا جدایی و فرزندآوری.
اما چیزی که در این چند سال اخیر خیلی در ایران باب شده نمایش فیلم و عکس از مراسم عروسی سلبریتیهاست که ابتدا در صفحات شخصی خود زوجین و سپس در سایت و پیجهایی که دنبال اینجور خبر هستند پخش و منتشر میشود به عبارتی همان چیزی که طرف تا چند سال پیش تلاش میکرد در هفت تا پستو بپوشاند این روزها فراوان و بیپروا در حال پخش شدن است و فارغ از دلایل شخصی که این افراد دارند چند دلیل واضح برای این کار وجود دارد؛ اول اینکه فضایی در میان خود سلبریتیها شکل گرفته که به زبان ساده همان چشم و همچشمی است.
اگر فلانی عروسی اش را در ترکیه گرفت من در گرجستان میگیرم اگر فلانی ۵ میلیارد خرج عروسی اش شد من ۱۰ میلیارد خرج میکنم و متاسفانه این فضا ته ندارد و تا بینهایت میتواند ادامه پیدا کند.
مورد دیگر این است که عروس و داماد مجبورند همه چیز خود را در فضای مجازی پخش کنند چون به برگزارکنندگان آن مراسم بدهکارند.
کافیست بعد از تماشای فیلم و عکسها نگاهی به اسامی که منشن شدهاند بکنید و ببینید که عروس و داماد چقدر خودشان را برای برگزاری یک عروسی بدهکار برندها کردند؛ بماند که در اغلب مواقع علاوه بر اینکه برگزاری برایشان مجانی افتاده یک پولی هم بابت اینکه از خدمات فلان آرایشگاه یا سالن استفاده کردهاند، گرفتند.
طوری که آدم با خودش میگوید که آقای داماد کاش دیگه پول کت و شلوارت رو خودت میدادی!
خشم، حسرت و ناامیدی ثمره عروسیهای میلیاردی
ممکن است خیلیها بگویند که چنین چیزی در همه دنیا رایج است چرا به سلبریتیهای وطنی گیر میدهید.
جواب واضح است: اگر یک سلبریتی به معنای واقعی این کار را کند کمی قابل درک است اما اینکه افرادی اینکار را میکنند که نهایت یک یا دو فیلم و سریال بازی کرده اند قابل درک نیست و با هیچ منطق دیگری جز منطق پول و سرمایه نمیخواند.
از این موضوعات که بگذریم میرسیم به موضوع دیگری که یک پله عقبتر از این داستان است.
موضوع این است که عروس و داماد عزیز وقتی در حال انتشار چنین تصاویر رنگ و لعاب داری هستند به وضعیت فعلی جامعه و شکاف طبقاتی که هرروز بیشتر میشود، فکر نمیکنند؟
به اینکه چند نفر با دیدن این فیلم و عکسها سرخورده و افسرده میشوند؟
چند نفر از نداری خود خشمگین میشوند و خشمشان را در جای نامربوط دیگری خالی میکنند؟
مگر یکی از اصول انسانیت رواداری و همدلی نیست؟
چطور میشود که وقتی پای بریز و بپاش مفت وسط میآید این چیزها فراموش میشود؟
اینها تنها چند نمونه از توییتها و کامنتهایی است که بازدیدکنندگان این فیلم و عکسها کامنت کردند؛ «واقعا خوش به حالشون:)))) این آدما رو می بینم بیشتر به این نتیجه می رسم ما رعیتا باید از چرخه طبیعت حذف شیم.»، «آقا ما یه دونه از این عروسیا رفتیم، تا ۳ سال اعتماد به نفس خودمونو از دست داده بودیم، الانم به زور قرص و شیشه سرپام.»، «یکی از بزرگترین ناراحتیام اینه که هیچوقت نمیتونم اینطوری باشم.»
جامعهشناسی سلبریتی
این کامنتها و تصورات در حالی نوشته میشود که از منظر جامعهشناسی سلبریتی بودن در جامعه معاصر لزوما به این معنی نیست که یک فرد در مقایسه با میانگین افراد [آن جامعه] از استعداد، مهارت، ذکاوت یا سایر موهبتها برخوردار است بلکه به این معنی است که یک نفر به شکل موفقیتآمیزتری بستهبندیشده، تبلیغشده و توده تشنه را جذب خود کرده است.
یکی از دیدگاههایی که در علم جامعهشناسی در مورد سلبریتی وجود دارد دیدگاه «سلبریتی به مثابه کالا» است.
شِنِید اوکانر ستاره موسیقی راک در مصاحبه با گاردین گفته بود: «همینکه من نفر اول شدم همهچیز افتضاح شد.
من از یک فرد به یک محصول تبدیلشدهام- َترَق!»
این دقیقا همان اتفاقی است که امروز برای سلبریتیها و شبه سلبریتیها در حال رخ دادن است.
آنها به واسطه معروف شدنشان مورد توجه برندها قرار میگیرند و سپس توسط آنها مصرف میشوند.
الیس کشمور جامعه شناس بریتانیایی معتقد است: سلبریتیها، علاوه بر محصول پر زرقوبرق فرهنگ مصرفیبودن، بزرگترین تقویتکنندههای آنند.
در نگاه او سلبریتیها هم میفروشند و هم به فروش میرسند.
ادگار مورن جامعه شناس هم، همین نکته را بازگویی میکند و میگوید: سلبریتیها هم اشیا و هم حاملهای مصرفاند، از طریق تأیید محصول؛ مشوق و اعتباردهنده به فرهنگ مصرفاند حتی وقتی [خودشان] بهوسیله آن محصول عرضه یا دیده میشوند.
قهوه بدون کافئین
عباس خورشیدنام استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، در مورد فراگیر شدن موضوعاتی مثل عروسی بازیگران میگوید: اخبار مربوط به سلبریتیها همواره مورد توجه افکار عمومی قرار دارد و موضعگیریها، سبک زندگی و اظهارنظرهایشان حساسیت همگان را برمی انگیزد.
اهمیت یافتن سلبریتیها را باید در متن و زمینه تغییراتی که در سالهای اخیر تجربه کردهایم درک کرد.
آنتونی گیدنز ویژگی بارز مدرنیته متاخر را فراگیر شدن بازاندیشی میداند.
اما فراگیر شدن بازاندیشی پیامدهای ناخواستهای نیز به دنبال دارد.
وی گفت: یکی از پدیدههایی که بازاندیشی مداوم و فراگیر را در چند دهه اخیر ممکن کرده فضای مجازی است.
ژیژک ویژگی مهم فرهنگ پست مدرن را ظهور کالاها، اشیا و پدیدههایی میداند که از ویژگیهای زیانبارشان تهی شدهاند.
واقعیت مجازی نیز این روند را تعمیم میدهد.
واقعیت مجازی از واقعیت جوهرزدایی میکند و آن را از هسته سخت و مقاومش تهی میکند؛ درست مثل قهوه بدون کافئین که بو و طعم قهوه واقعی را دارد بدون اینکه قهوه واقعی باشد.
در فضای مجازی نیز ما واقعیت را تجربه میکنیم، بدون اینکه واقعیت را تجربه کرده باشیم.
این مجازی شدن در نهایت «واقعیت واقعی» را به یک موجودیت مجازی استحاله میکند.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه گفت: یکی از تکیهگاههای کاربری که در فضای مجازی غوطه ور شده، رصد کردن اتفاقات هیجان انگیز و جذاب است.
اگر فضای مجازی قاعده و معیاری برای ترجیح یک پنجره نسبت به پنجره دیگری که باز یا بسته میشود نداشته باشد، رصد کردن اتفاقات جذاب و تماشایی و ابراز واکنش هیجانی/خشونت آمیز میتواند ضمانتی برای واقعی بودن این فضا باشد.
نیازی به توضیح نیست که تجربه تمام کاربران فضای مجازی به آنچه گفته شد قابل تقلیل نیست و هرچه کاربران تعهد بیشتری به رعایت قواعد و اصول عرصه عمومی و حیات مدنی در فضای مجازی داشته باشند کمتر دچار چنین وسوسههایی میشوند.
وی افزود: در چنین شرایطی حواشی زندگی مربوط به سلبریتیها میتواند دستمایه مناسبی برای رونق بخشیدن به تجربه زندگی در فضای مجازی باشد.
سلبریتیها الگوهای جذاب جوامع مصرفی هستند.
افرادی که محبوبیت و ثروت و رفاه و زیبایی ایده ال را برای لذت بردن از زندگی به دست آوردهاند و به همین علت میتوانند موضوع همذاتپنداری طرفداران خود شوند.
خورشیدنام در توضیح آسیب زایی اخبار زرد برای مخاطبان گفت: رسانهای شدن اخباری مانند ازدواج محمدرضا گلزار، رادان و امثال اینها را باید هم یک آسیب اجتماعی بدانیم و هم امر معمولی و طبیعی.
این اتفاق یکی از همان رویدادهای تماشایی است که میتواند به مدت چند روز اشتیاق کاربران فضای مجازی به امر واقعی را سیراب کند.
گویی خبری منتشر شده که واقعیتر از سایر اخبار است.
این الگو را مدتهاست که تجربه میکنیم.
هر از چند گاه یک خبر در فضای مجازی وایرال میشود، دست به دست میچرخد و گفتگوهای فراوانی با حاشیههای فراوان در موردش شکل میگیرد و پس از چند روز به فراموشی سپرده میشود تا یک خبر یا اتفاق تماشایی دیگر جای آن را بگیرد.
اهمیت این اخبار باهم برابر نیست.
برخی از این اخبار وایرال شده پیش پاافتاده اند و برخی بسیار مهم و حیاتی.
اما به نظر میرسد در بسیاری از موارد نوع مواجهه با آنها به همین صورت است و عمدتا پس از چند روز به فراموشی سپرده میشوند.
چنین روالی میتواند رابطه افراد را با محیط پیرامون مخدوش کند و محرک بودن اخبار را به معیار نهایی انتخابش از سوی کاربر تبدیل کند.
با اینکه عکس و فیلمهای عروسی کامران تفتی و متین ستوده هم به زودی وارد چرخه فراموشی میشود و یکسری فیلم و عکس جدید خوراک مصرفکنندگان فضای مجازی میشود اما باید خدا خدا کرد که سلبریتیهای بعدی که قصد عروسی کردن دارند کمی هم روی داشتههای خود حساب کنند و برای دل خودشان عروسی کنند نه برای به دست آوردن دل یک عده و در مقابل سوزاندن دل عدهای دیگر.