میراث ماندگار/ چگونه میتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم؟ - تسنیم
این امنیت و آرامش نتیجه خون جوانانی است که جان دادند تا ما بمانیم. وظیفه ما این نیست که تنها نام و تصویر شهدا را زنده نگه داریم، بلکه باید راهشان را در عمل ادامه دهیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج، هفته دفاع مقدس که از راه میرسد، دلها پر از شور میشود و ذهنها پر از خاطره.
انگار دوباره به کوچههای خاکی آن سالها برمیگردیم؛ روزهایی که آسمان پر از آتش بود و زمین پر از خون، اما قلبها پر از ایمان.
وقتی سخن از شهدا به میان میآید، تنها از کسانی یاد نمیکنیم که به جبهه رفتند و جان خود را فدا کردند؛ از جوانانی سخن میگوییم که با تمام آرزوهای کوچک و بزرگشان وداع کردند تا عزت و شرف این سرزمین باقی بماند.
آنها رفتند تا پرچم ایران زمین خم نشود، تا کودکانی در گوشه گوشه این خاک امن بخوابند، تا نسلی تازه بتواند در آرامش درس بخواند، کار کند، زندگی بسازد و به فردا امیدوار باشد.
شهدا نه برای دنیا و مقام، بلکه برای حقیقت و خدا جان دادند.
آنان با خونشان نوشتند که آزادی، امنیت و سربلندی یک ملت، بهایی دارد و آن چیزی جز ایثار و از خودگذشتگی نیست.
راه شهدا راه عشق بود؛ عشقی که معنا و مفهومش را در گذشتن از خویش نشان داد.
آنها به ما یاد دادند که انسان میتواند از خود بگذرد تا حقیقتی بالاتر بماند.
وقتی به یاد مادرانی میافتیم که با چشمانی اشکبار پیکر فرزند خود را در آغوش گرفتند و با صدایی لرزان گفتند «خدایا شکر که امانتی را در راهت پس دادم»، میفهمیم که راه شهدا تنها جادهای خاکی در جبههها نبود؛ راهی بود که از دلهای صبور خانوادهها و ایمان بیپایانشان و غیرت پدرانی گذشت که با همه سختیها، باز هم به ادامه این مسیر ایمان داشتند.
امروز سالها از پایان آن روزهای خون و آتش گذشته اما پرسش همچنان باقی است؛ ما چگونه میتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم؟
میدان جنگ شاید دیگر خرمشهر و فاو نباشد، صدای خمپاره و آژیر خطر شاید خاموش شده باشد، اما میدان امروز جایی دیگر است؛ در وجدانها، مسئولیتها و رفتارهای اجتماعی ما.
اگر معلمی با عشق درس میدهد و چراغ دانایی را روشن نگه میدارد، اگر پزشکی با شرافت بر بالین بیمار فقیر حاضر میشود و برای جانش ارزش قائل است، اگر جوانی در برابر سختیها تسلیم نمیشود و با امید آیندهای روشن برای کشورش میسازد، همه اینها یعنی ادامه دادن راه شهدا.
اگر مسئولی وجدان خود را به دنیا نمیفروشد و صادقانه برای مردم کار میکند، یعنی پرچم شهدا را زمین نگذاشته است.
لبخند شهدا، درس ایمان و فداکاری
ادامه راه شهدا فقط در جنگیدن با دشمن خارجی نبود، بلکه در جنگیدن با دروغ، با فساد، بیعدالتی و ناامیدی است.
نسل امروز باید بداند که شهدا از جنس فرشته نبودند، بلکه جوانانی بودند درست مثل ما؛ با رؤیاهای شیرین، امیدهای کوچک و بزرگ و عشق و آرزوهای انسانی.
اما آنها همه اینها را کنار گذاشتند چون باور داشتند چیزی والاتر وجود دارد؛ چیزی به نام شرف و عزت وطن.
اگر ما امروز در برابر ظلم و بیعدالتی سکوت نکنیم، اگر پرچم اخلاق و ایمان را بالا نگه داریم، اگر در زندگی شخصی و اجتماعیمان درستکار و صادق باشیم و اگر برای آبادانی ایران قدم برداریم، همان جایی ایستادهایم که شهدا ایستادند.
دفاع مقدس فقط یک واقعه تاریخی نیست که در کتابها بماند.
دفاع مقدس یک پیام روشن برای امروز دارد و آن اینکه امنیت و آرامش امروز ما اتفاقی به دست نیامده است.
این امنیت و آرامش نتیجه خون جوانانی است که جان دادند تا ما بمانیم.
وظیفه ما این نیست که تنها نام و تصویر شهدا را زنده نگه داریم، بلکه باید راهشان را در عمل ادامه دهیم.
ما اگر در زندگی روزمرهمان درستکار باشیم، اگر حق مردم را پایمال نکنیم و اگر برای سربلندی کشورمان تلاش کنیم، در حقیقت همان مسیری را میرویم که شهدا خونشان را پای آن ریختند.
شهدا در سختترین لحظهها، وقتی زمین از انفجار میلرزید و آسمان پر از آتش و دود بود، با لبخندی آرام دل به میدان زدند.
آنها دنیا را کوچکتر از آن دیدند که ارزشش از حقیقت بیشتر باشد.
در میان صدای گلوله و خمپاره، با قلبی مطمئن به سوی جاودانگی رفتند و نشان دادند که انسان میتواند حتی در دل مرگ هم زیباترین جلوههای عشق را بیافریند.
این لبخندها تنها لبخند بر لبهای خسته نبود؛ لبخند ایمان و پیروزی که از ژرفای باور به خدا سرچشمه میگرفت.
یاد شهدا تنها یاد یک واقعه تاریخی نیست، بلکه یاد یک مکتب زنده است؛ مکتبی که درس بزرگش گذشتن از خویش برای دیگری است.
آنها با خونشان به ما آموختند که ارزش زندگی تنها در آسایش فردی خلاصه نمیشود، بلکه در ساختن آیندهای است که همه بتوانند در آن آرامش بیابند.
شهدا رفتند تا ما بمانیم
امروز هر بار که نام شهید را بر زبان میآوریم، باید به خودمان یادآور شویم که او برای من جان داد تا بتوانم سربلند زندگی کنم و این مسئولیتی است که از دوش هیچکس برداشته نخواهد شد.
ایثار شهدا تنها در میدان جنگ نبود.
ایثارشان را باید در شبهای وداع دید؛ در اشکهایی که آرام از چشم مادران سرازیر میشد وقتی پسرشان کولهبار جبهه را بر دوش میگرفت.
ایثار را میتوان در دستهای لرزان پدرانی دید که با سکوت سنگین، فرزندشان را بدرقه میکردند؛ در نامههای عاشقانهای که برای همسرانشان نوشتند و وعدههایی که به کودکان کوچکشان دادند، وعدههایی که خودشان میدانستند شاید هرگز فرصت عمل به آنها را نیابند.
هر لبخند امروز ما از دل آن داغهای پنهان، از همان اشکهای بیصدا و از همان قلبهای شکسته جوشید.
شهدا رفتند تا ما بمانیم، اما ماندن ما اگر با عمل همراه نباشد، خیانت به خون پاکشان است.
اگر امروز در جامعه دروغ رواج پیدا کند، بیعدالتی به عادت تبدیل شود و غیرت و جوانمردی از دلها رخت بربندد، یعنی پرچم شهدا بر زمین افتاده اما هر بار که صداقت زنده میماند، انسانی برای دیگری دست یاری دراز میکند و حق مظلومی گرفته میشود، یعنی راه شهدا همچنان ادامه دارد و خونشان بیهوده ریخته نشده است.
خون شهدا همچون رودی زلال، خاک این سرزمین را شستوشو داد و به آن طراوتی جاودان بخشید.
آنها بذر آزادی و عزت را در زمین ایران کاشتند و از ما خواستند که این نهال را با ایمان و عمل درست آبیاری کنیم.
امنیت و آرامش امروز کشور از همان بذرهاست.
اگر ما غفلت کنیم و این نهال خشک شود، به نسل آینده خیانت کردهایم.
وظیفه ماست که این باغ خونین اما سبز را زنده و پرثمر نگه داریم و ثمرهاش را به فرزندان فردا بسپاریم.
شهدا در میدان مین و آتش به استقبال مرگ رفتند، اما مرگی که آنها انتخاب کردند، عین زندگی بود.
مرگی که آنها برگزیدند، حیاتی دوباره برای یک ملت بود.
آنها از جان گذشتند تا ما جان داشته باشیم.
چه معاملهای بزرگتر از این؟
چه میراثی گرانبهاتر از اینکه یک انسان، با آگاهی و ایمان، جان خود را بدهد تا نسلهای آینده آزاد و سرافراز بمانند؟
آن مرگ برای آنان پایان نبود؛ آغاز جاودانگی بود و ادامه زندگی برای همه ما.
شهدا چراغ روشن تاریخ هستند
دفاع مقدس تنها جنگ با دشمن خارجی نبود؛ دفاع مقدس، امتحان ایمان و غیرت یک ملت بود، امتحانی که در آن، شهدا پیشگام شدند و با خون خود برگه قبولی گرفتند.
آنها به همه دنیا نشان دادند که ملتی که برای آرمانهایش جان میدهد، هرگز شکست نمیخورد.
اگر دشمن آمده بود تا ایمان و هویت ما را نابود کند، خون شهدا همان هویت را جاودانه کرد و همان ایمان را به نسلهای بعد سپرد.
از دل خاک جبههها، صدای شهدا هنوز شنیده میشود؛ صدایی که میگوید: «آیندگان!
مراقب باشید آنچه ما برایش جان دادیم را ساده از دست ندهید.» این صدا هنوز در گوش تاریخ طنین دارد، هنوز در جان مادران و پدران شهید جاری است، هنوز در قلب کسانی میتپد که میدانند امنیت امروز، میراث دیروز است.
پیام شهدا نه تنها به نسل ما، بلکه به نسلهای فرداست؛ پیامی که تا دنیا دنیاست باقی خواهد ماند.
امروز اگر در کوچهها و خیابانهای شهرمان امنیت موج میزند، اگر پرچم ایران با غرور در اهتزاز است، اگر کودکانمان در کلاسهای درس با خیال راحت مینویسند و میخوانند، همه از برکت خون همان جوانانی است که با دستان خالی اما با قلبی سرشار از ایمان در برابر دشمن ایستادند.
امنیت امروز ما بدهکار لحظهلحظه ایثار آنان بوده و هر بار که از آرامش و آسایش سخن میگوییم، باید یاد کنیم از خون پاکی که زیر پای ما جاری است.
شهدا چراغهایی هستند که مسیر تاریک تاریخ را روشن کردند.
آنها رفتند اما نورشان خاموش نشد.
هر جا که جوانی به امید فردا لبخند میزند، مادری با آرامش فرزندش را به خواب میبرد و نام ایران با غرور برده میشود، روح شهدا حضور دارد.
آنها با خون خود، به این سرزمین روح بخشیدند.
امروز اگر ما به یادشان زندگی کنیم و راهشان را با صداقت و ایمان ادامه دهیم، نورشان همچنان میتابد و سرزمینمان همیشه روشن خواهد ماند.
شهدا چراغهای همیشه روشن این سرزمین هستند.
آنها با فداکاری خود به ما آموختند که زندگی تنها به نفس کشیدن نیست؛ زندگی یعنی برای حقیقت ایستادن، حتی اگر بهای آن جان باشد.
امروز رسالت ما این است که این چراغ را خاموش نکنیم و یاد و راهشان را در عمل زنده نگه داریم.
و چه زیباست اگر نسل جدید بداند که هر لبخند، امید، موفقیت و آرامشی که در این سرزمین است، ریشه در خون پاک کسانی دارد که در سختترین روزها لبخند زدند و گفتند: «خدایا قبول کن.» یادشان جاوید و راهشان همیشه روشن.
یادداشت: ابوالفضل جانیپور
انتهای پیام/