سید حسن نصرالله؛ تجسم فقه در میدان سیاست
مواضع سیاسی و استراتژیهای نظامی شهید سید حسن نصرالله در مقابل رژیم صهیونیستی ریشه در مبنای فکری، اعتقادی و عملی، بهویژه ابعاد فقهی و اجتهادی داشت.

به گزارش مشرق، دین و سیاست امری جداییناپذیرند، که در راستای تحقق جامعهای الهی نیز مکمل یکدیگر میباشند؛ از این رو دشمنان اسلام از دیر باز تاکنون سعی بر جدایی این دو مقوله داشتند، چرا که هر یک از آنها بدون دیگری میانبری برای رسیدن به اهداف واهیشان بوده است.
نمونههای بارزی در تاریخ گواه این امر میباشد، از جمله دوران پهلوی، که دولت شاهنشاهی مانع دخالت روحانیون در امور سیاسی و حکومتی کشور میشدند.
اما امامخمینی(ره) با سرلوحه قرار دادن قرآن و اهل بیت علیهم السلام و بهکارگیری تدابیر حکومتی آنان، تمام فرضیات و محاسبات دولت باطل را برملا ساخت و بنیان جامعهای اسلامی، با حکومتی اسلامی بنا کرد.
از آنجا که ایشان عقیده داشت «دین اسلام یک دین سیاسی است، یک دینی که همه چیز آن سیاست است، حتی عبادتش» (صحیفه امام، ج۲، ص ۱۵_۱۴) به جهانیان آموخت که در جهان اسلام، جدایی دین از سیاست امری امکانناپذیر است.
رهبران جوامع اسلامی نیز در این راستا گامهای بلندی برداشتند؛ آنان علاوه بر درجهی والای فقاهت در وادی سیاست در سطح جهانی نیز چهرهای برجسته بودند؛ از جمله رهبر مقاومت، سید حسن نصرالله که نهتنها رهبری سیاسی بود، بلکه در مباحث فقهی و کلامی فاضلی گرانقدر محسوب میشد.
هرچند ایشان چهرهی سیاسی و نظامی بیبدیل در سطح جهانی داشت؛ اما نباید جایگاه علمی و فقهیاش نادیده گرفته شود.
وی علاوه بر اینکه در علم فقاهت و مسائل اجتهادی و استدلالهای شرعی از صاحب نظران زبر دست بود، همچنین توانست با تلفیق دانش حوزوی و درک عمیق از واقعیات اجتماعی و سیاسی چارچوبی فقهی برای محور مقاومت ارائه دهد.
رویکرد فقهی سید حسن نصرالله تلفیقی هوشمندانه از فقه جواهری، فقه حکومتی و فقه مصلحتگرا بود.
فقه جواهری که بهمعنای پایبندی به اصول و قواعد استنباطی است و بر استحکام مبانی دقت در استدلال و اهتمام به جزئیات تأکید دارد.
مواضع سیاسی و استراتژیهای نظامی ایشان در مقابل رژیم صهیونیستی ریشه در مبنای فکری، اعتقادی و عملی، بهویژه ابعاد فقهی و اجتهادی داشت.
سخنرانیهای پرشور سیاسی که مملو از ارجاعات قرآنی روایی و فقهی بود و توانست الهام بخش نسلهای مبارز باشد تا آنها را در برابر ظلم ظالمان استوار سازد و همینطور، روحیه مقاومت را در وجودشان نهادینه کند.
این گونه رهبری صرفاً تاکتیکی نیست بلکه سر منشأ عمیقی از جهان بینی دینی دارد که در آن مبارزه، معنا و هدفی فراتر از پیروزی ظاهری دارد.
با توجه به درک واقع گرایانه سید مقاومت از دین در ساخت حکومت و جامعه نشان داد که فقه، نهتنها مجموعهای از احکام عبادی نیست، بلکه مسیری برای ادارهی زندگی و جامعه بهویژه در شرایط دشوار و بحرانی است.
از این رو با وجود اهمیت بیداری مردم و اعتقاد به این امر مهم که دین راستین از سیاست صحیح جداییناپذیر است؛ البته «سیاست اسلامی» که بهمعنای تدبیر امور بر اساس عدل و دستورات اسلام باشد و موجب هدایت و اصلاح جامعه شود، همچنین طاغوت زدایی و تثبیت حکومت حق را در پی داشتهباشد.
ایشان نیز با تأسی از اندیشه امامخمینی (ره) سیاست الهی را سرلوحهی مبارزات خود قرار داد و مقاومت را علاوه بر یک حرکت سیاسی و نظامی، بخش مهمی در احیا اسلام و دفاع از ارزشهای الهی و انسانی در جهان میدانست که وحدت امت اسلامی و تحقق عدالت جهانی را با خود به ارمغان میآورد.