سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

جامعیت روشی در اجتهاد شیعی

تسنیم | استان‌ها | جمعه، 04 مهر 1404 - 09:53
عقل نزد بهابادی شریک منابع نقلی در استنباط و عامل هماهنگ سازی آنها بود، اما در فقه معاصر گاه عقل، مرجع اصلی در غیاب نص محسوب می شود و بر مقاصد شریعت و عقلانیت عرفی تکیه دارد.
تفقه،فقه،عقل،منابع،فقهي،اجماع،اصولي،قواعد،استنباط،رويكرد،معا ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، ملاعبدالله بهابادی یزدی ‌(م.981ق) از برجسته‌ترین فقهای امامیه در روزگار صفویه است که در اثر ارزشمند خویش، حاشیه بر إرشاد الأذهان، روشی جامع و نظام‌مند در استنباط احکام شرعی ارائه می‌دهد؛ روشی که می‌توان آن را نمونه‌ای تمام‌عیار از منهج اصولی شیعه در قرن دهم هجری دانست.
این یادداشت، با رویکرد توصیفی–تحلیلی، به واکاوی دقیق مؤلفه‌های اصلی روش‌شناسی فقهی او می‌پردازد.
داده‌های پژوهش مستقیماً از متن تصحیح‌شده حاشیه بر إرشاد الأذهان استخراج شده و در قالب شش محور کلیدی شامل: تفقه قرآنی، تفقه روایی، تفقه اصولی، تفقه عقلانی، تفقه اجماعی، و تفقه ادبی تبیین گردیده است.
تفقه قرآنی: استناد گسترده به آیات الاحکام و بهره‌گیری از آیات غیرمستقیم با قابلیت استنباط، با رویکرد تقدم قرآن بر سایر ادله.
تفقه روایی: احصاء و تحلیل روایات معتبر پیامبر(ص) و ائمه(ع)، همراه با نقد سندی در احادیث ضعیف بدون حذف آن‌ها، به‌منظور غنا‌بخشی به استدلال فقهی.
تفقه اصولی: به‌کارگیری قواعد علم اصول همچون حجیت ظواهر، اطلاق و تقیید، قاعده لاضرر، و تعارض ادله، برای ترجیح و تنظیم مبانی فتوا.
تفقه عقلانی: استفاده از مبانی منطقی و فلسفی در تحلیل مسائل فقهی، با پرهیز از فلسفه‌زدگی و محوریت عقل در کشف حکم شرعی.
تفقه اجماعی: مراجعه به آراء فقهای پیشین، نقد و بررسی دیدگاه‌ها، و بهره‌گیری از اجماع به‌عنوان دلیل مستقل در استنباط.
تفقه ادبی: بهره‌مندی از دانش زبان و بلاغت عربی برای فهم دقیق دلالت‌های نصوص شرعی.
برآیند این نظام، الگویی فقهی–اصولی است که بر چهار ستون «استناد هم‌زمان به کتاب، سنت، اجماع و عقل»، «کاربرد دقیق اصول فقه»، «نقد و ارزیابی آرای فقیهان»، و «ترکیب منابع نقلی و عقلی» استوار است.
دستاورد این رویکرد، ارتقاء سطح استدلال و انسجام در فقه استدلالی شیعه، و ارائه مدلی قابل اقتباس برای پژوهشگران و مجتهدان معاصر است.
1.
اصل بنیادین: جامعیت روشی
یکی از بارزترین مؤلفه‌های منهج فقهی ملاعبدالله بهابادی، رویکرد جامع و چندمنبعی در فرآیند استنباط احکام شرعی است.
برخلاف منهج اخباریان که تنها بر ظاهر روایات تکیه دارند، بهابادی از کتاب، سنت، اجماع، عقل و چارچوب اصول فقه بهره می‌گیرد.
در مقدمه جلد اول، وی روش خود را چنین معرفی کرده است:
«… أحببتُ جمعَ کتابٍ أُبینُ فیه دلیلَ کلِّ مسألةٍ… بالتنصیصِ من الکتاب أو السنّة أو الإجماع أو دلیلِ العقل على نحو… الأصول»
از این عبارت روشن می‌شود که او بر تعدد منابع، صراحت در مبنای اصولی و فاصله‌گیری از اخباری‌گری تأکید دارد.
همچنین ساختار استدلالی اثر نشان می‌دهد که برای یک حکم، همه یا بیشتر این منابع را یکجا به‌کار می‌گیرد؛ مانند بحث وجوب وضوء برای نماز که با آیه قرآنی، روایات صحیح و اجماع اثبات کرده است.
2.
تفقه قرآنی
بهابادی پیوندی دائمی با قرآن دارد.
در بسیاری از ابواب، نخستین مأخذ او آیات الاحکام است.
در مواردی هم از آیات غیرمستقیم مانند آیه نفی سبیل یا آیه احسان قواعد فقهی استخراج می‌کند.
اصل تقدم قرآن در رویکردش مسلم است؛ سپس سنت، اجماع و عقل در مقام تأیید و تفسیر وارد می‌شوند.
3.
تفقه روایی
روایات معتبر پیامبر (ص) و ائمه(ع) ستون فقرات استدلال فقهی او هستند.
او حتی در مستحبات و مکروهات نیز روایات را گردآوری می‌کند.
در صورت ضعف سند، روایت را حذف نمی‌کند بلکه به نقد سند و تحلیل محتوایی آن می‌پردازد، تا جامعیت منابع حفظ شود.
4.
تفقه اصولی
بهابادی به‌صراحت خود را اصولی می‌داند و قواعد متنوعی نظیر حجیت ظواهر، عرف و عادت، تعارض ادله، اطلاق و تقیید، قاعده لاضرر و حجیت قطع را در استنباط به‌کار می‌برد.
او ادله را به تفکیک منابع می‌چیند و سپس با قواعد اصولی، فتوا را برمی‌گزیند؛ نتیجه، الگویی متوازن میان نص‌گرایی و عقل‌گرایی است.
5.
تفقه عقلانی
با تسلط بر منطق و فلسفه، عقل را به‌عنوان یکی از منابع معتبر در کنار نقل به‌کار می‌گیرد اما از فلسفه‌زدگی پرهیز دارد.
نمونه‌ها نشان می‌دهد که در تحلیل احکام، تناسب حکم و موضوع یا دفع مفسده را با استدلال عقلی و سپس انطباق با نص بیان می‌کند.
6.
تفقه اجماعی
او دامنه مراجعه به آراء فقها را از عصر شیخ طوسی تا معاصران خود گسترش می‌دهد و صرفاً ناقل اقوال نیست، بلکه آنها را نقادانه بررسی می‌کند.
اجماع را دلیل مستقل می‌داند و در موارد متعدد به آن اشاره می‌کند.
همچنین با دسته‌بندی دیدگاه‌ها تصویر روشنی از گستره نظرها ارائه می‌دهد.
7.
تفقه ادبی
بهابادی مهارت تام در ادبیات عرب دارد و از دلالت‌های نحوی و بلاغی مانند امر و نهی، مفهوم شرط، اطلاق و تقیید، حصر، تقدیم و تأخیر برای کشف مراد شارع استفاده می‌کند.
این مهارت زبانی با قواعد اصولی ترکیب شده و فقه ادبی مستحکمی را شکل داده است.
رویکرد فقهی بهابادی
روش بهابادی بر چهار پایه استوار است: استناد توأمان به کتاب، سنت، اجماع و عقل؛ بهره‌گیری نظام‌مند از قواعد اصول؛ نقد فعال آراء گذشتگان؛ و پیوند منطقی میان منابع نقلی و تحلیلی.
او میان دو گرایش افراطی زمانه—اخباری‌گری و عقل‌گرایی فلسفه‌زده—راهی متعادل و منضبط یافته است.
تطبیق منهج بهابادی با فقه معاصر
در قرن دهم، همانند روش بهابادی، تمرکز بر چهار دلیل اصلی یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل بوده است.
فقه معاصر علاوه بر این منابع سنتی، از دستاوردهای علوم انسانی، فقه مقارن و حقوق تطبیقی بهره می‌گیرد.
روش تحقیق بهابادی مبتنی بر تتبع گسترده در نصوص و بهره‌گیری از قواعد اصول فقه کلاسیک است، در حالی که فقه معاصر از رویکرد میان‌رشته‌ای و داده‌های میدانی نیز استفاده می‌کند.
در مواجهه با مسائل نو، بهابادی دامنه اجتهاد را محدود به موضوعات منصوص یا مشابه آنها می‌دانست، با استفاده محتاطانه از قیاس اولویت و تنقیح مناط؛ در مقابل، فقه معاصر به حوزه‌هایی چون فناوری، زیست‌پزشکی و اقتصاد دیجیتال نیز ورود می‌کند.
تعامل او با آراء پیشین مبتنی بر گردآوری، نقد و دسته‌بندی دیدگاه‌ها بود، اما فقه امروز علاوه بر این اقدامات، مفاهیم را متناسب با شرایط روز بازتعریف می‌کند.
عقل نزد بهابادی شریک منابع نقلی در استنباط و عامل هماهنگ‌سازی آنها بود، اما در فقه معاصر گاه عقل، مرجع اصلی در غیاب نص محسوب می‌شود و بر مقاصد شریعت و عقلانیت عرفی تکیه دارد.
از نظر شکل ارائه نیز، بهابادی آثارش را به صورت حاشیه و شرح بر متون محوری می‌نوشت، حال آن‌که روش امروز استفاده از مقالات علمی–پژوهشی، فتاوای نهادی و اسناد راهبردی است.
جمع‌بندی پایانی
گرچه بستر اجتماعی و نیازهای فقهی قرن دهم با امروز تفاوت بنیادین دارد، اما چارچوب جامع‌نگر و منضبط بهابادی همچنان می‌تواند الهام‌بخش باشد.
«چهار ستون» استنباطی او ظرفیت انطباق با شرایط روز را دارد و الگویی پایدار برای پیوند سنت و نوآوری در فقه شیعی ارائه می‌دهد.
نویسنده: حسن عبدی پور، استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/