خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 02 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سیاستمداران همه‌چیزدان!

مشرق | بین‌الملل | چهارشنبه، 02 مهر 1404 - 20:40
سياسي،شواهد،تجربي،ويروس،فقر،رهبر،علمي،حكمراني،نيات،نيت،منظر، ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی تکامل و فلسفه نوشت:
دونالد ترامپ، در سخنرانی‌ای ادعا کرد که مصرف استامینوفن توسط مادران باردار می‌تواند باعث ابتلای نوزادان به اتیسم شود.
قبلا مطلبی در این باره نوشتم.
اما وقتی این سخنان را شنیدم برایم داستان جالبی یادآوری شد که شاید برای شما نیز جذاب باشد.
داستانی واقعی
تابو اِم‌بِکی مبارزی برجسته علیه آپارتاید درآفریقای جنوبی بود که به عنوان دومین رئیس جمهور آفریقای جنوبی، خدماتی نیز برای کشورش داشت.
(بررسی کارنامه‌ی کاری او در این دوران نیز به کنار.) ام‌بکی از منظر فعالی ضداستعمار به جهان می‌نگریست.
در ذهن او، فقر، که آن را میراث استثمار و نابرابری می‌دانست، ریشه‌ی تمام مصیبت‌های آفریقا بود.
وقتی اپیدمی ایدز در کشورش بیداد می‌کرد، این بحران را به جای آنکه از منظر ویروس‌شناسی ببیند، از منظر تحلیل پسااستعماری می‌دید.
از نظر او، تأکید بر ویروس اچ‌آی‌وی به عنوان عامل اصلی ایدز، توطئه‌ای غربی بود که علت اصلی، یعنی فقر را، نادیده می‌گرفت و با مقصر دانستن یک ویروس، نظام نابرابر جهانی که فقر را در آفریقا نهادینه کرده بود، تبرئه می‌کرد.
همچنین معتقد بود این روایت، آفریقا را به بازاری برای داروهای گران‌قیمت غربی تبدیل می‌کند.
او با نیتی به ظاهر خیرخواهانه برای ریشه‌کن کردن فقر و مبارزه با نفوذ غرب، حقیقتی علمی از زیست‌شناسی را انکار کرد و به جای تکیه بر شواهد تجربی برگرفته از کار دانشمندان در آزمایشگاه‌ها، به تحلیل‌های کلان سیاسی و اقتصادی خود تکیه کرد.
اما واضح است که ویروس، کاری به نیات آقای رئیس‌جمهور نداشت.
اچ‌آی‌وی عاملی زیستی‌ست که طبق قوانین طبیعت عمل می‌کند و نه بر اساس تئوری‌های سیاسی به ظاهر خیرخواهانه‌ی فردی مانند اِم‌بِکی.
نتیجه‌ی این سیاست مبتنی بر نیت خیر و ایدئولوژی، فاجعه‌ای تمام‌عیار بود و صدها هزار مرگ قابل پیشگیری و انتقال ویروس به نسلی جدید را در پی داشت.
داستان ام‌بکی نشان داد موارد خطرناک دخالت سیاست در علم، لزوماً از روی بدخواهی، خودشیفتگی محض، یا جهل نیستند.
گاهی، خطرناک‌ترین شبه‌علم، آن است که از نیت خیر سرچشمه می‌گیرد.
حکمرانی، عرصه‌ی شواهد است، نه نیات و دعاوی
این داستان تراژیک، یک اصل بنیادین در حکمرانی مدرن را یادآوری می‌کند؛ اینکه حکمرانی با نیات آدم‌ها (که همواره عده‌ای آنها را خیر مطلق می‌دانند و عده‌ای دیگر شر مطلق) کاری ندارد؛ شواهد تجربی باید اساس هرگونه مداخله و تصمیم‌گیری حاکمیتی، به ویژه در حوزه‌ی سلامت باشد.
علل ایجاد اتیسم نیز، همانند ویروس‌ها، به ایدئولوژی‌های سیاسی ما بی‌اعتنا هستند.
مسائل امروز جهان، از تغییرات اقلیمی گرفته تا مدیریت همه‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری اقتصادی، آنقدر پیچیده‌اند که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً با شهود یا چارچوب‌های ایدئولوژیک حل کرد.
نادیده گرفتن داده‌ها و شواهد تجربی، مانند رانندگی در جاده‌ی مه‌آلود با چشمان بسته است وقتی تصمیمات بر اساس شواهد گرفته شوند، می‌توان نتایج را اندازه‌گیری کرد و حاکمان را پاسخگو دانست.
اما وقتی نیت خیر معیار باشد، هر شکستی توجیه‌پذیر است.
ریشه‌های روان‌شناختی چرا برخی رهبران این‌گونه رفتار می‌کنند؟
یک.
اثر دانینگ-کروگر توضیح می‌دهد که چرا افراد با دانش و مهارت اندک در یک زمینه، تمایل دارند توانایی خود را بسیار بیشتر از واقعیت تخمین بزنند.
سیاستمدارانی مانند ترامپ ممکن است با شنیدن چند نظر، خود را برای به چالش کشیدن اجماع علمی چندین دهه، صالح بینند.
دو.
رهبران با رگه‌های خودشیفتگی قوی، دارای حس خودبزرگ‌بینی، نیاز شدید به تحسین و اعتقاد به برتری ذاتی خود دارند و خود را دانای کل می‌دانند و شهود خود را برتر از شواهد تجربی و نظر کارشناسان می‌پندارند.
سه.
بسیاری از این رهبران، خود را صدای مردم عادی در برابر نخبگان فاسد معرفی می‌کنند.
در این روایت، دانشمندان و دانشگاهیان نیز بخشی از همین نخبگان هستند که با زبان پیچیده‌ی خود، مردم را فریب می‌دهند.
بنابراین، به چالش کشیدن علم، راهی برای اثبات وفاداری به پایگاه رأی و نمایش عقل سلیم در برابر پیچیدگی‌های ساختگی است.
اما چرا مردم این ادعاهای گزاف را باور می‌کنند؟
یک.
افراد به طور طبیعی به دنبال اطلاعاتی می‌گردند که باورهای قبلی آن‌ها را تأیید کند.
اگر کسی از قبل به رهبر سیاسی اعتماد داشته و به نهادهای علمی بدبین باشد، ادعاهای آن رهبر علیه علم را به راحتی می‌پذیرد.
دو.
برای طرفداران، یک رهبر سیاسی قدرتمند، مرجعیتی بالاتر از یک دانشمند ناشناس دارد.
عموم مردم به شخص اعتماد می‌کنند، نه به فرآیند علمی.
سه.
پذیرش دیدگاه‌های رهبر، راهی برای ابراز وفاداری به گروه سیاسی خودی است.
رد کردن نظر او به منزله‌ی خیانت به گروه و هم‌رنگ شدن با دشمن یا گروه رقیب تلقی می‌شود.
چنین ساختارهای روانی پیشاتاریخی کماکان هدایت‌کننده‌ی اصلی رفتارهای سیاسی انسان مدرن‌اند.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.