جدال بر سر هویت ایرانی: ملاک اصالت، حقیقت فطری است یا واقعیت تاریخی؟
نشست «هویت ایرانی: ملیت و دین» به همت معاونت پژوهش کتابخانه مجلس با حضور مهدی جمشیدی و امیر دبیریمهر برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست علمی «هویت ایرانی: ملیت و دین» به همت معاونت پژوهش کتابخانه مجلس با حضور مهدی جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و امیر دبیریمهر عضو هیئت علمی و مدیر موسسه پژوهشی اندیشه و قلم برگزار شد.
جمشیدی: جریان روشنفکری سکولار جنگ اخیر را مصادره به مطلوب کرد
مهدی جمشیدی در این نشست بحث خود را با تحلیل موطن پیدایش مسئله هویت ایرانی و عناصر آن در تاریخ نزدیک آغاز کرد و سپس به بیان مبانی نظری و فلسفی دیدگاه خود پرداخت.
جمشیدی بحث را از ارتباط مسئله هویت، ملیت و دیانت با جنگ ۱۲ روزه آغاز کرد و افزود: پس از این جنگ، خوانشها و روایتهایی در جامعه شکل گرفت که حاکی از انسجام حول «ایران» بود.
این امر حساسیتهای «دیدبانهای تئوریک» را برانگیخت.
یکی از اولین نقاط بروز این نظریه، بیانیه ۱۸۰ نفر از استادان دانشگاه بود که در آن حتی الفاظ «خدا» و «اسلام» نیز نیامده بود.
جمشیدی این خوانش را با نظریه ایرانشهری جواد طباطبایی مرتبط دانست و گفت: بحثی که بهویژه پس از «اغتشاش ۱۴۰۱» درگرفت، این بود که اسلام دیگر قدرت پوشش دادن جامعه ایران را ندارد.
این دیدگاه بیان میکند که باطن هویتی جامعه تغییر کرده و دیانت یک «عنصر فرعی حاشیهای» است که زمان آن گذشته است.
به اعتقاد این جریان، تنها چیزی که از جمهوری اسلامی باقی مانده، «فقط خود ایرانه»، که آن هم «ایران منهای هر نوع هویت برساخته ایدئولوژیک و ارزشی و آرمانی» است.
وی در ادامه با بیان اینکه این یک «روند عمومی جامعه ایران به سمت ایدئولوژیزدایی» است، افزود: جریان روشنفکری سکولار جنگ اخیر را مصادره به مطلوب کرد و در حالیکه انسجام حول «ایران محض و مطلق» است، نه برای انقلاب و نه برای دین.
تأکید بر تقدم امر فطری بر امر تاریخی
مهدی جمشیدی در ادامه این نشست با استناد به شهید مطهری، بر تقدم امر فطری بر امر تاریخی تأکید کرد و گفت: هویت و فرهنگ باید با فطرت انسانی سازگار باشند؛ در غیر این صورت، بیگانه با انسان و نوعی مسخ هویت واقعی محسوب میشوند، هرچند زاده تاریخ ملی انسان باشند.
به عنوان مثال، مطهری اندیشه ثنویت و تقدیس آتش را مسخ انسانیت ایرانی میداند، هرچند زاده تاریخ او باشد.
ملاک این حقیقت، امر الهی و خود دین است که باید فرهنگها را پالایش کند.
برجستگی تاریخ و رخدادهای تاریخی در نگاه قرآنی
امیر دبیریمهر نیز در مقابل این صحبتهای جمشیدی؛ دیدگاهی که هویت ملی را امری ذهنی (اصالت ذهن) و انتخابی (اصالت انتخاب) میداند مورد نقد قرار داد و تأکید کرد: هویت ملی امری بسیار عینی، تجسمیافته و تحمیلی است و ما حق انتخاب پدر و مادر یا خاک خود را نداریم.
وی افزود: تاریخ و رخدادهای تاریخی به شدت در نگاه قرآنی برجسته است و تاریخ کارگاهی است که درستی و نادرستی را نشان میدهد.
سیر شکلگیری و عناصر هویت ملی
دبیریمهر در ادامه این نشست هویت ملی ایران را در پنج مقطع اصلی «دوره هخامنشیان که در آن هویت ملی پیرامون امپراتوری ایران شکل گرفت»، «دوره اشکانیان و ساسانیان که در آن دوره عنصر دین (زرتشت) به شدت در هویت رسوخ کرد و دو ستون فلسفه سیاسی (سلطنت و دین) شکل گرفت»، « مقطع پس از اسلام (تلفیق) که در آن دوره مواجهه هویت ملی قبل از اسلام با آیین اسلام به یک همزیستی و تلفیق رسید»، «صفویه که در این دوره عنصر شیعه برجستگی خاصی پیدا کرد و دولت ملی شیعه بنا شد» و «مقطع مواجهه با تجدد که دوران چالش هویت ایرانی-اسلامی با تجدد و مدرنیته است» تقسیمبندی کرد.
وی در ادامه گفت: عناصر هویتی نیز به دو بخش مادی و غیرمادی تقسیم می شوند: عناصر مادی شامل سرزمین، زبان (ملی و قومی)، شخصیتها و ابنیه است؛ و عناصر غیرمادی شامل خاطرههای جمعی، روایتهای جمعی از تاریخ، سنتها و آداب هستند.
دبیریمهر در پایان دو جریان تهدیدکننده هویت ملی را منتقدانه بررسی کرد: جریان تسلیمشونده در برابر هویت غربی که به دنبال حذف دین یا سنتهای آیینی در صورت مانعتراشی برای پیشرفت است، و جریان بنیادگرا که تحت پوشش دینباوری، هویت ایرانی را مورد حمله قرار میدهد و با تاریخ پیش از اسلام یا عناصر فرهنگی مانند خیام و حافظ مشکل دارد.