خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 02 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مناظره درباره اظهارات اخیر مصطفی ملکیان درباره منبع قرآن و فرهنگ اسلامی - تسنیم

تسنیم | استان‌ها | چهارشنبه، 02 مهر 1404 - 13:53
مناظره مکتوب محمد محمدرضایی و حسن قنبری درباره اظهارات اخیر مصطفی ملکیان درباره منبع قرآن و فرهنگ اسلامی را در این گزارش بخوانید.
كانت،تجربه،خدا،اثبات،علمي،تجربي،فلسفه،عليت،عقلي،محمدرضايي،مل ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، چندی پیش کلیپی از سخنان مصطفی ملکیان، استاد فلسفه در مورد فلسفه و معارف دینی منتشر شد که واکنش‌هایی در پی داشت.
از جمله محمد محمدرضایی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران که با انتشار یادداشتی در رد گفته‌های مکلیان، نوشت:
کلیپی از جناب آقای استاد ملکیان دیدم که خلاصه محتوای آن چنین است:
اکثر آنچه در قرآن و نهج‌البلاغه و فلسفه و عرفان ما هست از غرب آمده است!
1.
بخش بزرگی از آنچه در فرهنگ اسلامی وجود دارد، ریشه در اندیشه‌های یونان و روم باستان دارد.
2.
بسیاری از آموزه‌های قرآن، روایات و نهج‌البلاغه با تفکرات رواقیان همخوانی دارد.
3.
فلسفه‌ای که «اسلامی» نامیده می‌شود، در اصل بازخوانی و ادامه فلسفه افلاطون، ارسطو، نوافلاطونیان و رواقیان است.
4.
وقتی از دفاع از فرهنگ خودی سخن می‌گوییم، باید دانست که بخش مهمی از همین فرهنگ خودی، از غرب آمده است.
بسیاری از آموزه‌های قرآن و روایات تحت تأثیر تفکرات رواقیان بوده است؛ رواقیانی که فیلسوفان یونان و روم باستان بودند.
برای نمونه، در قرآن آمده است: «لِکَیلا تَأسَوا عَلی ما فاتَکُم و لا تَفرَحوا بِما آتاکُم»؛ یعنی نه بر آنچه از دست می‌دهید اندوهگین شوید و نه بر آنچه به دست می‌آورید، شادی بیش از حد کنید.
این دقیقاً همان تعالیم مارکوس اورلیوس و اپیکتتوس است.
به گزارش تسنیم؛ در ادامه گفت‌وگویی انتقادی مابین محمد محمدرضایی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران به عنوان منتقد و حسن قنبری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب به عنوان طرفدار اظهارات دکتر ملکیان درگرفت که در ادامه مشروح آن از نظر شما می‌گذرد:
قنبری: بحث شما کاملاً درون‌دینی است، یعنی استناد به خود قرآن ‌و روایات می‌کنید در حالی که بحث آقای ملکیان برون‌دینی و مستند به دلایل تاریخی و برون‌دینی است.
برای مثال بحث فطرت جز با تکیه بر قرآن و روایات قابل اثبات نیست و دلایل عقلی کاملاً نافی آن است.
براساس داده‌های علمی ذهن انسان لوح سفید نانوشته‌ای است که هیچ تصور و تصدیق ماقبل تجربی ندارد.
بنابراین بحث اینکه برخی امور فطری و ‌ذاتی‌اند منتفی است، اینکه بسیاری از معارف دین اسلام برگرفته از ادیان و فرهنگ‌های پیشین است با مراجعه به منابع فرهنگ‌های پیشین قابل اثبات است حال اینکه بگویید خیر اینها قبل تر در ذات و فطرت آدمیان بوده است، هیچ دلیل علمی و منطقی نمی‌تواند داشته باشد جز مراجعه درون دینی که مورد قبول ناقد نیست.
محمدرضایی: بالاخره دو فرضیه در باب معارف وحیانی وجود دارد.
یکی نظریه قائل به فطرت الهی و الهامات الهی است و دیگری قائل است تعالیم وحیانی از تعالیم انسان‌ها در طول تاریخ گرفته شده است و خدا و خلقت بشر و ساختار واحد انسانی همه افسانه و خیالات بشری است.
صرف مشابهت در آموزه‌های قرآنی با آموزه های رواقیان و یونانیان دلالت بر اخذ آموزه‌های دینی از آموزه های انسانی نیست.
شاید آنها هم تعالیم خود را از انبیای الهی گرفته‌اند.
جناب ملکیان باید اثبات کند خدا و خلقت انسان و ساختار مشترک انسانی توهم و فرضیه مقابل او را اثبات کند.
در ضمن این که می‌فرمایید؛ علم ثابت کرده که ذهن لوح سفید است ادعای بدون دلیل است.
حداقل در دنیای فلسفه نظریه فطری بودن معارف و اخلاق نطریه‌ای است که بسیاری از فیلسوفان بزرگ مؤید آن هستند.
جریان عقل‌گرایی در غرب جریان قوی است.
نادیده گرفتن آن جریان دلایل قوی می‌خواهد، حتی علم هنوز در باب توجیه اصل علیت عاجز است و فلسفه هیوم هم به شکاکیت علمی منتهی شد.
بنابراین دفاع از تجربه‌گرایی و مخالفت با فطری‌گرایی دلایل بسیار قوی می‌خواهد که مدعای جناب ملکیان فاقد چنین دلایلی است.
تمایلات مشترک و انگیزه‌های مشترک و اخلاق مشترک انسانی اموری نیستند که با تجربه‌گرایی صرف قابل اثبات باشند و حتی بسیاری از روانشناسان تجربی و مدرن از وجود حس مذهبی در وجود انسان سخن گفته‌اند.
در ضمن این که مطرح نمودید فرضیه شما کاملاً درون‌دینی است صحیح نیست ممکن است نظریه درون‌دینی با پشتوانه عقلی ارائه شود در آن صورت آن هم نظریه برون‌دینی می‌شود.
قنبری: اولاً اثبات وجود خدا و وحی و معارف طبعی آن به عهده خداباوران است، در میان فلاسفه دکارت قایل به معارف فطری بود که دلایل وی توسط تجربه‌گرایان و کانت به درستی رد شد.
بعد از کانت هم هیچ فیلسوف مهمی قائل به معارف فطری نشده است، حساب متکلمان شبه فیلسوف جداست؛ جریان تجربه‌گرایی به نظرم کاملاً مطابق با شهود تجربی است ضمن اینکه دلایل عقلی هم به نفع آن ایت اینکه روانشناس تجربی پی به وجود حس مذهبی برده است شعاری بی‌محتواست تجربه هیچ‌گاه به حس مذهبی پی نخواهد برد.
بحث درون‌دینی نمی‌تواند متکی به عقل محض کانتی باشد.
محمدرضایی: تجربه‌گرایی مساوق با شکاکیت علمی و فلسفی است.
مطرح شد که تجربه‌گرایی حتی عاجز از اثبات اصل علیت است.
تجربه هیچ‌گاه کلیت و ضرورت را اثبات نمی‌کند.
کانت هیچ گاه دلایل عقل‌گرایان را انکار نکرد.
خود کانت قائل به مفاهیم پیشینی و ماقبل تجربه است، حتی کانت خود تصریح می‌کند که تز تجربه گرایان به شکاکیت منتهی می‌شود.
تجربه‌گرایی طرحی نیست که بتوان از آن دفاع کرد و به قول شما شعاری بی‌محتواست.
در ضمن عقل نظری کانتی هم با تناقض معرفت شناختی مواجه است.
در ضمن کانت به لحاظ عقل عملی هم موافق دین است و هم خدا و هم روحانیت دینی.
در ضمن خداباوران به لحاظ عقلی هم خدا و هم باورهای دینی را اثبات می‌کنند و حساب شکاکان و مخالفان فلسفه را نباید به حساب عقل‌گرایی گذاشت.
در ضمن متکلمان عقل‌گرا خود از جنبه عقل‌گرایی فیلسوف هستند و مخالفت شکاکان با آنها را نباید به حساب فلسفه گذاشت.
قنبری: اگر تجربه‌گرایی مساوی شکاکیت علمی است، پس این همه ثمرات علم و تکنولوژی که حاصل علم است بر چه اساسی حاصل آمده است؟
بله!
تجربه‌گرایی باعث شک در امور غیرتجربی و متافیزیکی می‌شود که اتفاقا مقبول تجربه‌گرایان است کلیت و ضرورت اموری ذهنی و به تعبیر کانت از مقولات فاهمه‌اند در خارج هیچ کلیت و ضرورتی در کار نیست.
کانت کدام عقل‌گرایی را مطرح می‌کند.
عقل نظری کانت مبنای عقل‌گرایی است غیر آن عقل‌گرایی در کار نیست که کانت دلایل آن‌را اثبات یا نفی کند.
مفاهیم پیشین فاهمه در کانت غیر از تصورات فطری است که شما مطرح کردید.
اتفاقاً مصرانه از تجربه‌گرایی دفاع می‌کنم و آن‌را مؤید به شهود تجربی می‌دانم.
محمدرضایی: اتفاقاً پیشرفت‌های علمی با تجربه‌گرایی فلسفی دو مقوله متفاوت هستند، حتی پیشرفت‌های علمی دلیلی بر بطلان تجربه‌گرایی فلسفی است.
دانشمندان برخلاف فیلسوفان تجربی‌گرا کلیت و ضرورت را خارجی و عینی می‌دانند و رمز پیشرفت‌های علمی هم در همین است.
دانشمندان به یک سری اصول بنیادین پیشین عقلی غیر متخذ از تجربه یقین دارند و کاری به تجربه‌گرایان فلسفی و شکاکان ندارند و کسانی که این اصول را پیشینی ندانند با پیشرفت‌های علمی بیگانه‌اند.
در مورد کانت، منظور صورت‌های پیشینی ذهنی غیرمتخذ از تجربه است که به تجربه معنا می‌بخشند.
شما می‌گویید هیچ امر پیشینی ذهنی وجود ندارد که دیدگاه کانت برخلاف نظر شماست.
قنبری: این دانشمندان چه کسانی هستند، اگر منافیزیسن هستند که مبانی و عقایدشان هیچ ارزشی برای عالمان تجربی ندارد اگر عالمان دینی‌اند که قایل به عقل دینی‌اند که باز هم نزد عالمان تجربی اعتباری ندارند.
من برخلاف کانت، مقولات کانتی را نیز پیشین نمی‌دانم آنها نیز متخذ از تجربه هستند و لاک خوب گفت که ذهن آدمی لوح سفید نانوشته‌ای است.
محمدرضایی: اصولاً دانشمندان اعتنایی به دیدگاه فلسفی تجربی‌گرایانه که به شکاکیت منتهی می‌شود و ضرورت بین علت و معلول را ذهنی می‌انگارند، ندارند.
ذهن لوح سفید که همه اصول را از تجربه می‌داند به شکاکیت می‌انجامد.
مطرح کردم اصل علیت که کلی و ضروری است چگونه از تجربه به دست می‌آید.
مباحث علمی در گرو نظر من و شما نیست.
عالمان تجربی بسیار نظیر انیشتین و نیوتن خداباور و متدین‌اند.
این گونه نیست که هر که دانشمند شد ملحد و خداناباور و غیرمتدین باشد.
قنبری: بالاخره نفهمیدیم منظور از دانشمندان چیست؟!
اصل علیت اگر از تجربه به دست نمی‌آید، پس از کجا می‌آید؟
چه کسی گفته که عالم تجربی باید خداناباور باشد.
اساساً چه تلازمی بین تجربه‌گرایی و خداناباوری است؟
مگر جان لاک و توماس هابس که تجربه‌گرای خداباور بودند، بارکلی تجربه گرا کشیش بود.
محمدرضایی: خیلی خوب اگر تجربه‌گرا هستیم شما تبیین کنید اصل علیت را که کلی و ضروری است و نیز قوانین کلی و ضروری علم چگونه تبیین می‌شود؟
در ضمن جان لاک و بارکلی درست است که در زمره تجربه‌گراها نام برده می‌شوند ولی تجربه‌گرای واقعی نیستند.
تجربه‌گرا واقعی استدلال عقلی بر وجود خدا را نمی‌پذیرد و همانند هیوم بر این باور است که همه معرفت ما از تجربه آغاز و به تجربه ختم می‌شود، لذا همانند هیوم منکر وجود خدا هستند و در ضمن ناتوان از تبیین قوانین کلی و ضروری.
بنابراین برای پذیرش اصل علیت چاره ای جز آن نیست که به صورت بدیهی و پیشینی به آن باور داشته باشیم.
در ضمن دیدگاه جناب آقای ملکیان مستلزم انکار وجود خدا و خلقت انسان و وحی الهی و انکار اعجاز قرآن و نیز باور به این که پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) نه پیامبر بودند و نه امام بلکه در زمره فیلسوفان بزرگ بودند که از همه فلسفه‌ها مطالبی اخذ کرده‌اند که بیشترین طرفدار را در میان فیلسوفان دارند که این امر انکار بدیهیات مسلم تاریخی و پذیرش شکاکیت می‌باشد که در این حوزه‌ها دکتر سروش استاد است!
قنبری: من همان تبیین هیوم را با کمی تغییر دارم اصل علیت از تعاقب پدیده‌ها می‌آید؛ از طریق تجربه تعاقب پدیده‌ها ذهن(عقل) به علیت پی برد برای مثال از تکرار افتادن لیوان و شکستن آن ذهن انسان این قدرت را دارد که علت و معلول را انتزاع کند؛ از دیدن موارد جزیی متکرر ذهن آدمی قدرت انتزاع کلیت را دارد و قس علی هذا، ضرورت و قطعیت.
اگر انسانی در خلأ قرار گیرد و هیچ تجربه ای نداشته باشد هیچ‌ کدام از این امور را ادراک نخواهد کرد ضمناً تجربه‌گرای واقعی و غیرواقعی نداریم هر کس که قائل باشد که همه ادراکات از حس می‌آیند و «مَن فَقَدَ حِسّاً فَقَدَ عِلماً» را قایل باشد تجربه‌گرا است و بر همین اساس من ارسطو را تجربه‌گرا می‌دانم.
حال شما علیت و کلیت را تبیین کنید.
من هم مانند کانت استدلال عقلی بر وجود خدا را نمی‌پذیرم، همه استدلال‌ها با تعارض مواجه‌اند اما همین کانت خداباور بود میان خداباوری و تجربه‌گرایی تفاوتی در کار نیست، ضمناً قایل شدن به اینکه در قرآن مطالبی از دیگر ادیان اخذ شده است، به هیچ وجه مستلزم نفی وجود خدا و پیامبر نیست.
فتأمل!
محمدرضایی: تجربه‌گرایی عرض عریضی دارد.
شما نمی‌توانید حکم واحدی در مورد آنها جاری و ساری کنید.
فیلسوفان اسلامی هم به داده‌های تجربی اعتقاد دارند و این نوع اعتقاد به تجربه منافاتی با احکام فطری و پیشینی عقل ندارد.
بنابراین تجربه‌گرایی هیوم را با ابن سینا خلط نکنید.
تجربه‌گرایی هیوم منکر وجود خداست، مگر این که همانند جان لاک مدافع استدلال عقلی وجود خدا باشید که عقل‌گرا می‌شوید.
در ضمن اگر شما طرفدار کانت در حوزه عقل نظری هستید همانند او یک فرد ایدئالیست می‌باشید و ناتوان از اثبات جهان خارج و منکر ضرورت عینی خارجی که قوانین علمی چنین اجازه ای به شما نمی‌دهد.
در ضمن شما که همانند کانت خداباور هستید استدلال اخلاقی خود را بر وجود خدا ارائه دهید تا ببینیم از چه اعتباری برخوردار است.
در ضمن اگر پیامبر(ص) را راستگو و صادق بدانید پیامبر(ص) گفته من این مطالب را از خدا گرفته‌ام.
اگر خدای ناکرده پیامبر(ص) را فردی دروغگو بدانید و همانند جناب ملکیان بگویید مطالب را از رواقیان و یونانیان گرفته نه از خداوند، انکار پیامبری خداست.
در ضمن اینکه تمامی استدلالات عقلی وجود خدا گرفتار تعارضند ادعای بدون دلیل است و در واقع همانند کانت خود گرفتار تعارض می‌شوید.
مطالب کانت اشکالات اساسی دارد که إن‌شاءالله واقف به آنها خواهید بود.
انتهای پیام /