روایت سال سوم جنگ؛ همه فهمیدند که جنگ پایان سریع ندارد
در پایان تابستان سال سوم جنگ همه می دانستند که جنگ پایانی سریع ندارد و آینده به ابتکار، استقامت و توانایی هر دو طرف در نگهداری و تقویت قدرت رزمی گره خورده است.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- بعد از عملیات رمضان، ایران وارد دورهای سخت شد.
آزادی خرمشهر امید زیادی برای پیشروی سریع به داخل خاک عراق ایجاد کرده بود اما تجربه رمضان نشان داد که ادامه جنگ با روش قبلی نتیجه نمیدهد.
نیروهای عراقی با استفاده از کمکهای مالی و تسلیحاتی عربستان، کویت و کشورهای غربی، استحکامات و خطوط دفاعی خود را تقویت کرده بودند و فرماندهان ایرانی به این نتیجه رسیدند که برای عبور از این موانع باید طرحهای جدیدی آماده کنند، نیروهای تازهوارد را بهتر آموزش بدهند و هماهنگی ارتش و سپاه را به سطح بالاتری برسانند.
تجربه رمضان نشان داد جنگ با روش قبلی نتیجه نمی دهد
در مهر 61، عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقه سومار و قصرشیرین با هدف عقب راندن ارتش عراق از ارتفاعات غربی و تأمین جادههای مرزی انجام شد.
رزمندگان بخشی از ارتفاعات مهم را گرفتند و خطوط دشمن در غرب کرمانشاه کمی عقب رفت، هرچند نتیجه نهایی محدود بود.
در آبان همان سال، عملیات بزرگ «محرم» در جبهه دهلران و عینخوش انجام شد.
سپاه و ارتش در دو مرحله حدود 550 کیلومتر مربع از خاک ایران و بخشهایی از خاک عراق در شمال حمرین را آزاد کردند، میادین نفتی موسیان و پایگاههای دیدهبانی عراق را گرفتند و بعد از چند ماه رکود، جبهه جنوب دوباره فعال شد.
عملیات محرم رکود در جبهه جنوب را از بین برد
در داخل کشور هم همزمان کارهای زیادی در جریان بود.
بازسازی مناطق آزادشده، رسیدگی به زیرساختها و مقابله با گروههای مسلحی که هنوز در برخی شهرها فعالیت داشتند، بخش زیادی از انرژی مسئولان را میگرفت.
اگرچه موفقیتهای نظامی پاییز 61 به گستردگی سال قبل نبود، اما تجربههای مسلمبنعقیل و محرم نشان داد ایران به دنبال ادامه جنگ با برنامهریزی طولانیتر، هماهنگی بیشتر ارتش و سپاه و استفاده بهتر از ظرفیت نیروهای مردمی است.
این تجربهها پایهای برای عملیاتهای آینده و تغییر نگاه به نحوه اداره جنگ شد.
تجربه عملیات های محرم و مسلم نحوه اداره جنگ را تغییر داد
با رسیدن زمستان، جبههها بعد از محرم به حالت تثبیت درآمدند.
ایران تلاش کرد نیروهای تازهوارد را آموزش دهد، آتش توپخانه را دقیقتر کند و یگانهای زرهی سپاه را تکمیل کند.
ارتش هم مأمور شد پشتیبانی مهندسی و لجستیکی را گسترش دهد تا عملیاتهای بعدی با آمادگی بیشتری انجام شود.
در دیماه، عراق در بخش میانی جبهه جنوب حملات محدودی انجام داد تا برخی مواضع ازدسترفته را پس بگیرد، اما مقاومت نیروهای ایرانی مانع شد.
ایران هم در هورالهویزه و منطقه دهلران عملیاتهای شناسایی و ایذایی انجام داد تا نگذارد دشمن مواضعش را کاملاً تثبیت کند.
ایران در هورالهویزه و منطقه دهلران عملیاتهای شناسایی انجام داد
در همان زمستان، بحث درباره گشودن جبههای تازه در کنار اروند بهطور جدی در سطوح فرماندهی مطرح شد.
ارزیابیها نشان میداد که استحکامات عراق در شرق بصره بسیار سنگین است، اما از محور فاو ـ امالقصر میتوان این خطوط را دور زد.
تصمیم برای عملیات در این محور به سال بعد موکول شد، ولی مطالعات مهندسی و شناسایی اولیه آغاز شد.
در صحنه بینالمللی هم شورای امنیت بار دیگر با صدور بیانیههایی خواستار آتشبس فوری شد، اما ایران می گفت بدون تعیین متجاوز و عقبنشینی کامل عراق این درخواست را نمیپذیرد.
بغداد هم با کمکهای تازه منطقهای و غربی امیدوار بود در سال آینده ابتکار عمل را در دست بگیرد.
بهار 62 با عملیاتهای محدود آغاز شد.
در فروردین، سپاه و ارتش عملیات «والفجر مقدماتی» را در منطقه فکه و چزابه انجام دادند.
هدف این بود که خطوط عراق شکسته و مسیر برای نزدیک شدن به جاده العماره ـ بصره باز شود.
در شبهای اول، رزمندگان توانستند برخی مواضع دشمن را بشکنند، ولی آتش شدید و استحکامات گسترده عراق مانع پیشروی بیشتر شد.
هرچند عملیات به اهداف نهایی نرسید، اما تجربه ارزشمندی در هماهنگی میان زرهی ارتش و گردانهای سپاه و همچنین در زمینه پشتیبانی و لجستیک به دست آمد.
والفجر مقدماتی تجربه ارزشمندی در هماهنگی ارتش و سپاه بود
در اردیبهشت همان سال، نیروهای ایرانی عملیاتهای ایذایی در هورالهویزه و کرخهنور انجام دادند و همزمان سپاه با پشتیبانی توپخانه ارتش در ارتفاعات قلاویزان تک محدودی زد که خطوط پدافندی عراق را کمی عقب برد.
اوایل خرداد، عملیات «والفجر 1» در فکه و شوش اجرا شد و نیروهای ایرانی موفق شدند بخشهایی از خطوط دشمن را تصرف و ارتفاعات عینخوش را تثبیت کنند.
این موفقیت محدود بود ولی نشان داد که ایران بعد از چند ماه رکود در حال بازیابی توان تهاجمی خود است.
با شروع تابستان 62، نگاه فرماندهان به جبهههای غربی معطوف شد.
زمین کوهستانی این مناطق امکان دور زدن خطوط دفاعی عراق را فراهم میکرد و فشار روانی زیادی به دشمن وارد میکرد.
در نیمه دوم تیر، عملیات «والفجر 2» در منطقه حاجعمران آغاز شد و نیروهای سپاه و ارتش در ساعات اول توانستند بخشی از ارتفاعات مهم شمال اربیل را تصرف کنند، اما پاتکهای شدید عراق و استفاده گسترده از توپخانه و نیروی هوایی مانع تثبیت کامل شد.
مردادماه با آرامش نسبی همراه بود و نیروهای ایرانی بخشی از تجهیزات خود را به غرب منتقل کردند.
تابستان 62 آرامشی نسبی در جبهه ها برقرار بود
در پایان تابستان، عملیات «والفجر 3» در محور مهران و ارتفاعات زریبید و کلهقندی انجام شد.
هدف کم کردن فشار عراق بر جادههای ایلام و آزاد کردن ارتفاعات مرزی بود.
نیروهای ایرانی توانستند بخشهایی از اهداف را بگیرند و حضور عراق در نزدیکی مهران را محدود کنند، اما استحکامات دشمن مانع پیشروی بیشتر شد.
سال سوم جنگ نه سال پیروزیهای برقآسا بود و نه شکستهای سنگین؛ تجربه این سال نشان داد عبور از خطوط عراق نیازمند طرحهای تازه، پشتیبانی گسترده و صبر طولانی است.
در پایان مهر 62 همه میدانستند که جنگ پایانی سریع ندارد و آینده به ابتکار، استقامت و توانایی هر دو طرف در نگهداری و تقویت قدرت رزمی گره خورده است.
انتهای پیام/